loading
در حال بررسی درخواست شما
یک سال به بزرگی 2010تا!!!
یک سال به بزرگی 2010تا!!!

یک سال به بزرگی ۲۰۱۰تا!!!

برای گرفتن عکس در نمای برفی، آن هم با دمای منهای 2 درجه ی بیرون، جک می خواست یک کلاه قرض کند! بدش نمی آمد کلاه من را بگیرد، یکی از آن هایی که شاید مادربزرگتان برایتان بافته باشد؛ یا مال عکاس را، یک کلاه راه راه که احتمالا باید سر پدرتان دیده باشید. بیرون رفت تا جلوی آینه آن ها را امتحان کند و در نهایت انتخابش این بود: جدال با هوای سرد با سر بی کلاه!! جکی هم مثل هر نوجوان دیگری دوست ندارد لباسش بد به نظر بیاید. مثل همه ی هم سن و سال هایش عاشق پلی استیشن اش است، و البته خرید و شنا در استخر با هم تیمی ها. او به همراه والدینش در یک بن بست کوچک در هیچین، هاتفوردشایر زندگی می کند و یک حس طنز مخصوص سن خودش را دارد. موسیقی دوست داری، جک؟ "اوه-اوه" چه نوعی؟ "جی-ال-اس. یک طرفدار بزرگ جی-ال-اس!" واقعا؟ "نه شوخی می کنم. از وقتی که آن ها را دیده ام، طرفدارهای آرسنال."
هیچ چیز درباره ی جک متفاوت تر از بقیه نیست بجز یک استعداد در فوتبال که باعث شده او بهترین در سن خودش باشد، باشه، حداقل در بریتانیا و شاید تا خیلی دور از این سواحل. ولی در کل او خودش را به خاطر این استعداد فوق العاده جدا از افراد معمولی نمی داند و انتظار رفتاری متفاوت را هم در خیابان نمی کشد؛ این کار(بازی در زمین) برای او مثل نفس کشیدن است ولی این را هم می داند که با کار سخت، زندگی سالم و گوش دادن به حرف های آرسن ونگر، می تواند مثل سسک فابرگاس و تئو والکات یک بازیکن استثنایی شود.
جک در روزهای سال نو 18 ساله خواهد شد و فوتبال انگلستان می تواند یک دهه ی آینده برای او باشد! "من کاپلو را دیدم. در یکی از بازی های آرسنال. ما به هم معرفی شدیم ’این جک ویلشایر است’ و این ’بله می شناسم، می شناسم!’" در آگوست بود که پس از درخشش غیر قابل انتظارش در جام امارات کاپلو را وادار کرد که برای جام جهانی به او فکر کند والبته جکی کاملا عاقلانه فکر می کند؛ "بله ولی من در توهم نیستم، خیلی خوب است ولی بازی در تیم انگلیس خیلی هم سخت است. یعنی به آینده نگاه می کنم ولی احمق هم نیستم."
"شما اول باید در تیم باشگاهیتان خوب بازی کنید و من هم قاعدتا در حال حاضر فقط به فکر آرسنالم. واقعیت این است که هنوز نمی توانم به ان جایگاه برسم و بازیکنان بزرگی پیش از من قرار داردند و نرسیدنم به آن(جام جهانی پیش رو) من را دل شکسته نخواهد کرد."
ماجرای جک هیچ چیزی بیشتر از بازی در حیاط پشتی خانه با برادرش تام و پدرش اندی ندارد! دو فوتبالیست آماتور خوب. مادرش کری هم یک فرد ورزشی است و خواهرش رزی هم تنها بازیکن دخترتیم فوتبال مدرسه! ولی وقتی توپ جلوی پای جکی می افتاد، همه چیز طور دیگری به نظر می رسید و به همین خاطر هم پدرش در شش سالگی می خواست او را به تیم زیر 8 ساله های لچ وورث ببرد. بعدا او در 14 سالگی در تیم زیر 16 سال کشورش و در 15 سالگی در زیر 18 سال های آرسنال شتاب گرفت.
"من راگبی و هاکی هم بازی می کردم ولی هیچ چیز به سادگی فوتبال برایم نبود؛ به نظرم یک طور غریزی برایم اتفاق می افتد. از همان سه چهار سالگی هم با برادرم و دوست بزرگترش بازی می کردم و البته با افراد بزرگتر و همواره باید سعی می کردم از لحاظ فیزیکی نبازم و با هر کلکی شده بود آن ها را می بردم! من تمرین می کردم و هر کسی باید بکند ولی مهارت های بازی برایم سخت نبود؛ فقط تلویزیون را نگاه می کردم، فکر می کردم و انجام می دادم؛ مثل پاولو دی کنیو و ضربات والی اش."
او از بچگی طرفدار وستهم و بازیکن افسانه ای اش دی کنیو بود ولی با لوتون آغاز کرد تا یک توپچی شود: "(در بازی با بارنت) داور همان استعداد یاب بود و آن وقت بود که مجبور شدم یکی را بین لوتون و آرسنال انتخاب کنم. احمقانه به نظر می رسد ولی تا روز آخر فکر کردم؛ آرسنال دو قدم جلوتر بود ولی هم بازی هایم در لوتون بودند." او بالاخره توپچی شد و زیر نظر استیو بولد و نیل بانفیلد کار می کرد: "آن ها واقعا اشخاص با اعتباری هستند. مردم می گویند که انتخاب های آرسنال عالی است ولی آن ها هم مربی هایی فوق العاده اند. آن ها روی کار تمرکز می کنند و وقتی با تیم هایی نظیر آژاکس با همان طرز فکر فوتبالی بازی می کردیم رئیس از ما می خواست رو به جلو بازی کنیم و از همان 10 سالگی وقتی توپ به دستم می رسید اول فکر می کردم که راهی برای پاس به جلو هست یا نه و اگر نبود خودم آن را حرکت می دادم واگر نمی شد پاس به کنار."
و این همان روشی است که تقریبا همه ی شاگردان آرسن ونگر تجربه کرده اند. "گل زدن خیلی خوب است، چون شادی پس از آن هست و البته اگر یک پاس به عمق بفرستید و هم تیمی تان گلش کند همانقدر خوب است و البته به همین اندازه هم مغلوب کردن یک نفر و دست به سر کردن یک جمعیت!" و در حالی که می خندید ادامه داد:" رونالدو این را زیاد می کند ولی فکر می کنم من بیشتر از او اهل شانه زدن و رد کردن طرفم باشم!"
بولد درباره ی او می گوید که هیچ وقت آشفته و مضطرب ندیده اش است ولی این بجز یکی از روزهای پس از تولد 15 سالگی جکی است. قرار بود به زمین تمرین تیم اصلی برود. "هانری و پارلر و لیونگبرگ بودند. از ماجرای سه بازیکن جوان تمرین امروز سوال می کردند؛ کمی دست پاچه بودم، وقتی هانری با شما دست داده کمی مات می شوید! در آخر جلسه هم با هم تمرین شوت کردیم؛ توپ را به کنج محوطه برد و یک شوت به گوشه راست بالای دروازه، ووو!" و یک سال بعد، ویلشایر 16 سال 256 روزه جوان ترین بازیکن آرسنال شد!
و این پسر 5 فوت و 8 اینچی..."کوچک بودن کمک می کند، این یک مرکز ثقل پایین به شما می دهد. بعضی بازیکنان لیگ برتر خیلی بزرگ اند ولی نباید به دنبال موقعیت های 50-50 بود، فقط باید دور و بر آن ها بچرخی و زرنگ باشی. البته هیچ وقت مشکل فیزیکی در برابر آن ها نداشته ام و از لگد خوردن هم نمی ترسم، باید به آن هم عادت کرد!"
"در تمرین به آرشاوین نگاه می کنم_و تکنیک عالی اش_ و نصری که کمی شبیه به من است. چیزهای زیادی می شود از نحوه ی کنترل سسک یاد گرفت و تئو. او یک انگلیسی است و برای هوادارها محبوب است. می توانم از او کنترل کردنم در برابر انبوه توجهات را یاد بگیرم، او در 17 سالگی در جام جهانی بود!"
ویلشایر برای کریسمس هم کادوی خودش را می خواهد و البته یک سری فیلم فوتبالی! "فردا برای تمرین خواهیم رفت و بعد در کنار خانواده غذا می خوریم. فکر می کنم برای مشروب باید تا تابستان صبر کنم. هم سن و سال هایم یا سر کار می روند یا در دانشگاه مشغولند ولی من می دانم که اگر می خواهم یک بازیکن خوب بشوم نمی توانم هرجا می خواهم بیرون بروم."
ولی با همه و همه جک یک نوجوان است، عاشق پلی استیشن اش و ...."با بچه ها آن لاین بازی می کنیم؛ فوتبال فیفا و کال آف دیوتی. تئو همیشه روی خط است و آرون رمسی هم همین طور؛ اون ها فکر می کنند که خیلی خوب اند......"
و نه بیشتر . . .

آخرین اخبار آرسنال

جزئیات خبر
avatar تاریخ انتشار : ۱۳۸۸/۱۰/۶
به قلم علی کرمی
دسته‌بندی: دیگر خبرها
منبع : timesonline.co.uk
بازدید: ۷۳۰ بار
این صفحه را به اشتراک بگذارید
بازی بعدی آرسنال
ولوز
ولوز
VS
آرسنال
آرسنال
لیگ برتر - مولینکس
۱۴۰۳/۲/۱ ۲۲:۰۰
بازی قبلی آرسنال
بایرن مونیخ
بایرن مونیخ
1 - 0
آرسنال
آرسنال
لیگ قهرمانان اروپا - آلیانز آرنا
۱۴۰۳/۱/۲۹ ۲۲:۳۰