آرسنال در طول سالها بازیکنان جوان و هیجانانگیزی را از آکادمی خود فارغالتحصیل کرده است - اما هیچکدام به اندازه کارلوس ولا درخشش نداشتهاند.
این بازیکن مکزیکی برای مدتی به نظر میرسید که قرار است در آرسنال به کارهای بزرگی دست بزند، نه تنها با گلزنی بلکه با سبکی که با تیمهای آرسن ونگر در اواخر دهه ۲۰۰۰ مطابقت داشت.
هیجان بعد از یک شروع درخشان نیز افزایش مییابد و قطعاً میتوانید هواداران – و خود ولا – را برای هیجانزده شدن پس از اولین بازی کاملش ببخشید.
ولا تنها ۱۶ سال داشت که به خاطر عملکردش در قهرمانی زیر ۱۷ سال جهان با مکزیک به آرسنال پیوست. این مهاجم که در آن زمان در باشگاه چیواس گوادالاخارا بازی میکرد، با زدن ۵ گل در این تورنمنت، آقای گل شد و در فینال مقابل تیم ملی برزیل که بازیکنانی مثل مارسلو و اندرسون، ملیپوشان آینده را در اختیار داشت، گل اول را به ثمر رساند.
ولا پس از انتقال به شمال لندن، در مصاحبهای با فیفا به سرعت گفت: ''نمیتوانم روی موفقیتهایم تکیه کنم و باید به پیشرفت ادامه دهم. امیدوارم دیری نگذرد که بتوانم برای تیمم گلزنی کنم.''
با این حال، او به دلیل مسائل مربوط به مجوز کار، مجبور شد تقریباً سه سال برای فرصت خود صبر کند. بدین ترتیب، ولا فصلهای ۲۰۰۶/۰۷ و ۲۰۰۷/۰۸ را به صورت قرضی در اسپانیا گذراند؛ ابتدا در تیم سالامانکا در دسته دوم لالیگا و سپس در اوساسونا در لالیگا.
ورود به موقع
پس از به ثمر رساندن سه گل در پیروزی مقابل رئال بتیس، اتلتیک بیلبائو و اتلتیکو مادرید که به اوساسونا برای حفظ جایگاه خود در لیگ برتر کمک کرد، مهاجم متولد کانکون به شمال لندن بازگشت. با این حال، این بار کاغذبازی تمام شده بود و یک پیراهن قرمز در انتظارش بود: او میتوانست در فصل ۲۰۰۸/۰۹ بازی کند.
هر امیدی برای ورود تدریجی او به ترکیب، با عملکرد درخشان در پیشفصل و زدن ۵ گل، از جمله گلی مقابل سویا در تورنمنت آمستردام و هتتریک در اتریش مقابل تیم منتخب بورگنلند، نقش بر آب شد.
با مصدومیت ادواردو، مهاجم دیگر تیم، که تا سال جدید نمیتوانست به میدان برود، خواستهها برای بازی دادن سریعتر ولا به شدت افزایش یافت.
پس از چند بار حضور به عنوان بازیکن تعویضی در لیگ و اروپا، که در آن نگاهی به ظاهر پسرانه و موهای پرپشت فریبنده ولا انداختیم، دیدار مرحله سوم جام اتحادیه با شفیلد یونایتد برای اولین بازی کامل او در نظر گرفته شد.
ترکیب کلی آن شب تقریباً به جوانترین حد ممکن رسید. دو بازیکن ۱۸ ساله، گاوین هویت و کیران گیبس، در پستهای دفاع کناری به میدان رفتند و هر چهار هافبک تیم در سنین نوجوانی بودند - از جمله جک ویلشر که در ۱۶ سالگی اولین بازی خود را برای توپچیها انجام داد و این تیم را به جوانترین ترکیب تاریخ باشگاه تبدیل کرد.
با ۱۹ سال و نیم سن (بله، او هنوز به اندازهای جوان بود که نیمتولدسالگی را جشن بگیرد)، ولا با وجود اینکه کمتر از یک ساعت از شروع دوران حرفهایاش در فوتبال انگلیس میگذشت، یک بازیکن باتجربهتر به حساب میآمد. او هم مسئولیت را با ظرافت پذیرفت.
شفیلد یونایتد تیم دست و پا بستهای نبود، آنها هنوز هم تعدادی از بازیکنان تیم خود در لیگ برتر ۲۰۰۶/۰۷ را در اختیار داشتند، اما تنها ۴۵ دقیقه طول کشید تا تیم آرسن ونگر با سه گل درست پیش از استراحت بین دو نیمه، کار را تمام کند.
اعلام حضور
نیکلاس بنتنر دو گل اول را به ثمر رساند تا اینکه خود ولا در دقیقه ۴۴ وارد کار شد.
اولین گل او از آن نوع گلهایی بود که انتظار میرفت بازیکنی با سالها تجربه در سطح بالا بزند، نه کسی که اولین گل خود را برای باشگاهش به ثمر میرساند: او با دو ضربه کاری کرد که بسیاری با چهار ضربه خرابش میکردند، از تله آفساید گذشت و با حرکتی زیبا و با یک ضربه چیپ توپ را از بالای سر پدی کنی عبور داد که به یاد هواداران رمانتیک تیم، تیری آنری را میآورد، مردی که غیبتش حتی با گذشت کمتر از یک سال همچنان باعث حسرت هواداران بود.
در اکثر شبها، اولین گل ولا میتوانست مهمترین اتفاق بازی باشد. با این حال، در این دیدار، حتی مهمترین اتفاق عملکرد او نبود.
کمتر از پنج دقیقه پس از بازگشت تیمها به زمین برای نیمه دوم، گیبس توپی را در کانال چپ بلند فرستاد که حتی در دیوانهوارترین رویاهایش هم تصور نمیکرد بخشی از فولکلور آرسنال شود.
استپ سینه او برای کنترل توپ چشمگیر است، همانطور که دستورالعمل نابینای او به مدافع سایهبان برای اینکه به سادگی از مسیرش خارج شود، تحسینبرانگیز است. این یک تجسم کامل از احساسی است که شما دارید زمانی که دنیا زیر پایتان است و هرگز طعم شکست واقعی را در زندگی شخصی یا حرفهای خود نچشیدهاید: ولا فرض میکند که همه چیز برای او درست پیش میرود، زیرا همیشه همینطور بوده است و بدین ترتیب او میتواند نشان دهد که هیچ اشکالی در امیدواری ساده به بهترینها وجود ندارد.
هرچه بیشتر انتظار داشته باشید که امور به نفع شما رقم بخورد، بیشتر میتوانید روی آن موج سوار شوید.
به ما گفتهاند که حتی اگر به ماه شلیک کنیم، باز هم در میان ستارگان فرود میآییم، اما ولا با پایین کشیدن ماهواره به زمین، آن میانبر را طی کرد. دومین گل مقابل شفیلد یونایتد، آغاز یک جنگ مادام العمر علیه مفهوم گرانش بود که او هنوز هم امروز آن را ادامه میدهد.
با توجه به کیفیت دو گل اول او، گل سوم تقریباً ناامیدکننده به نظر میرسید، حتی اگر به ما یادآوری میکرد که اساساً شاهد تکه تکه شدن یک تیم بزرگسال توسط چند کودک بودیم.
او پس از رسیدن به پاس رمزی با چابکیای که به سادگی برای یک بازیکن ۳۰ ساله غیرممکن است، توپ را با ناتوانایی کامل در تکنیک ضربه میزند، انگار که با یک توپ ساحلی ارزان یا یک توپ قدیمی و کم باد در زنگ تفریح مدرسه بازی میکند.
البته ضربه او از سد کنی گذشت، زیرا همه چیز به خوبی پیش میرفت و یک چیز ساده مانند "نزدیک بودن بیش از حد به دروازهبان" نمیتوانست جلوی آن را بگیرد.
متأسفانه برای ولا و برای آرسنال، آن هتتریک، جادوییای نبود که برخی امیدوار بودند.
او در آن فصل سه گل دیگر به ثمر رساند، از جمله اولین گل خود در لیگ برتر در ماه مه، اما چند گل دیگر در دو سال بعد - از جمله دو گل در دوران قرضی در وست برومویچ تحت هدایت روی هاجسون - منجر به حضور طولانی و پربار او در ترکیب اصلی آرسنال نشد.
این بدان معنا نیست که او به هیچ وجه دوران حرفهای بدی داشته است. ولا پس از چندین سال حضور در رئال سوسیداد، در لیگ حرفهای آمریکا (MLS) عملکردش را ارتقا داد و به گلزن پرثمری تبدیل شد که به نظر بسیاری از هواداران توپچیها حتمی به نظر میرسید.
فقط حیف که آن گلها به دور از زمینی به ثمر رسید که همه چیز از آنجا شروع شد.
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات خبر
به قلم عباس رضایی
دستهبندی: مقاله
منبع : Planet Football
بازدید: ۸۶ بار
بازی بعدی آرسنال
آرسنال
بورنموث
۱۴۰۳/۲/۱۵ ۱۵:۰۰
بازی قبلی آرسنال
تاتنهام
آرسنال
۱۴۰۳/۲/۹ ۱۶:۳۰