هادی
»
محمد حسین عبادی
ببین بذار مثال خودمو برات بزنم.من کنکور 87 ریاضی رو شرکت کردم. تیزهوشان شیرازم بودم. تو هم خب کازرونی و بهت احساس نزدیکی کردم که دارم اینا رو بهت می گم. من سال خودمون رتبه کنکورم شد 1063 منطقه یک و کشوری 1926. بعدم عشق مکانیک بودم (البته هنوزم هستم
) و زدم مکانیک. واسه ارشدم رتبه ام شد 374 و الان دارم مکانیک تبدیل انرژی خواجه نصیر میخونم. من اون موقع 50 تا انتخاب کردم که ازین 50 تا 41 تاش مکانیک بود و 9 تاش مهندسی شیمی. اون موقع خیلی از مکانیک ها از ابتدا گرایششون معلوم بود و از همون ترم اول تو یا می رفتی سیالات یا جامدات. من لیسانسم سیالاته. اما اون موقع تو همه انتخابام جامدات رو بالای سیالات زده بودم. فقط رو حساب اینکه زودتر پر می شدن.اما الان اگر دوباره فرصت انتخاب رشته داشته باشم حتی یه دونه جامدات هم انتخاب نمی کنم و می تونم بگم شانس آوردم که جامدات نیاوردم. تو کارنامه درسای کارشناسیم میانگین نمره های درسای جامداتیم حدود 15.5 هستش و میانگین درسای سیالاتیم 19.5!!!!
حالا واسه چی این مثال رو برات زدم؟ به این دلیل:
تفاوت این دوتایی که هر دوش مکانیکه این قدر زیاده حالا چه برسه به اونایی که یکیش برقه و یکیش مکانیک و یکیش نفت. چون رتبه ات خوبه (آفرین!
) اینا رو گفتم بهت. چون رتبه خوب همیشه نگرانی های بیشتری داره.