loading
در حال بررسی درخواست شما
تاکتیک در برابر تکنیک
تاکتیک در برابر تکنیک

تاکتیک در برابر تکنیک

آلمان-آرژانتین ،دیداری که به دلایل مختلف شاید حساس ترین دیدار مرحله یک چهارم نهایی جام نوزدهم بود. مسابقه ای که به نوعی تکراری اما بسیار جذاب بود. این دو تیم در دوره گذشته جام جهانی نیز در شرایطی در همین مرحله با هم روبه رو شدند که ژرمن ها میزبان مسابقات بودند و در نهایت توانستند خوزه پکرمن و شاگردانش را دز ضربات پنالتی از دور مسابقات حذف کنند تا آرژانتین علی رغم شایستگی های فراوانانی که داشت چهار سال دیگر هم برای رسیدن به فینال و قهرمانی منتظر بماند. اما این رویایی بود که باز هم محقق نشد و حتی مارادونا هم نتوانست آرژانتینی ها را به مقصد برساند تا مردمی که 24 ساعت قبل از بازی تیم ملی کشورشان با تیم آلمان ، بخاطر حذف رقیب سنتی یعنی برزیل در خیابان ها پایکوبی می کردند باز هم مغموم و ناراحت به خانه هایشان بازگردند. و البته باز هم این ژرمن ها بودند که سد بزرگی بر سر راه آرژانتین شدند.نکته ای که این مسابقه را جذاب تر می کرد حضور مارادونا روی نیمکت آرژانتین به عنوان سرمربی بود. مردی که در دو جام جهانی متوالی آرژانتین را به فینال رساند و هر دو بار نیز در برابر آلمان قرار گرفت که یکبار پیروز و بار دیگر ناکام شد. این مساله بر حواشی دیدار امسال آرژانتین و آلمان تاثیری انکارناپذیر داشت.دیگو مارادونا برای گرفتن انتقام شکست یک بر صفر فینال سال 1990 پا به این میدان گذاشته بود اما تیم جوان آلمان که در نبود کاپیتان خود میشائیل بالاک شاهد قدرتنمایی استعدادهای نو ظهور خود در مراحل قبل و به ویژه مقابل دشمن قدیمی یعنی انگلستان بود ، در این مرحله نیز رویای مارادونا برای رسیدن به قهرمانی را تبدیل به کابوس کرد و مسی ، پسر طلایی سرزمین نقره در حالی با جام وداع کرد که حتی یک بار هم موفق به جای دادن جابولانی پر سروصدا درون دروازه حریفان نشد تا یکی از ناکام ترین ستاره های جام جهانی 2010 لقب بگیرد. این ناکامی باعث می شود تا منتقدانی که مسی را به کم اثر بودن در بازی های ملی نسبت به بازی های فوق العاده ای که در بارسلونا انجام می دهد متهم می کردند بیش از پیش این بازیکن ریز نقش را هدف تیغ تیز انتقادهای خود قرار دهند.اما برخی از کارشناسان عوامل دیگری را موجب ناکامی تیم ملی آرژانتین و خاموش ماندن ستاره های بزرگ این تیم می دانند. بسیاری از منتقدان و شخصیت های بزرگ دنیای فوتبال قبل از این بازی قابلیت های فنی مارادونا به عنوان مربی را کاملا زیر سوال بردند که شاید بتوان گفت در راس آنهخا پله ، اسطوره فوتبال برزیل قرار داشت و از همان ابتدا نیز مارادونا را مربی قابلی نمی دانست و مانند بسیاری دیگر از منتقدان معتقد بود که بازیکنان بزرگ الزاما مربیان بزرگی نخواهند بود. پیرو همین مساله عده کثیری از صاحب نظران و دوستداران فوتبال معتقدند که تیم ملی آرژانتین بیش از اینکه در پی پیاده سازی تاکتیک های تیمی مفید و متنوع باشد به توانایی فردی بالای بازیکنان بزرگ خود متکی است.

از دیگر اشکالات فنتی که می توان به مارادونا وارد دانست دعوت نکردن برخی بازیکنان تاثیر گذار و سرشناس آرژانتین به تیم ملی بود. در راس انها بازیکنانی چون کامبیاسو و زانتی بودند که در فصلی موفق به همراه اینتر قهرمان اروپا شدند اما در میان تعجب فوتبال دوستان به تیم ملی دعوت نشدند.همچنین هافبک با تجربه و خلاقی مثل ریکلمه نیز از ترکیب تیم ارژانتین دور ماند. اگر کمی دقیق به این اسامی بنگریم می بینیم که بخش اعظمی از نقاط ضعف آرژانتین با این بازیکنان دعوت نشده ارتباط مستقیم دارند هرچند که شاید حتی حضور این بازیکنان هم ضعفای تاکتیکی و تیمی آرژانتین را پوشش نمی داد. بدون شک خط حمله پرستاره آرژانتینی ها بزرگترین و شاید تنها نقطه قوت این تیم بود که ترکیبی کامل از انواع مهاجمان سرعتی ، تکنیکی ، قدرتی و سرزن و ... را در اختیار داشت.که شاید استفاده نادرست از این بازیکنان در مناطق مختلف جبه آتش آرژانتین باعث ناکامی این تیم در برابر آلمان شد. به طوری که ایم تیم قبل از رویارویی با آلمان بهترین خط حمله جام را در اختیار داشت اما در برابر المان حتی در زدن یک گل هم عاجز ماند.این نظریه وجود دارد که ارژانتین قبل از این بازی با تیم بزرگ سازمان یافته ای در خط دفاعی و میانی روبه رو نشده بود و این بیشتر به علت توانایی اعجاب انگیز مهاجمین این تیم در امر گلزنی بود که باعث موفقیت این تیم شده بود.

اما در سایر خطوط ، تیم مارادونا نقاط ضعف قابل توجهی داشت.خط دفاعی متزلزل این در کانون توجه بود. حضور دروازه بانی کم تجربه و نه چندان بزرگ درون دروازه و روئی آوردن به بازیکنانی چون ساموئل و بوردیسو در خط دفاعی که مدت طولانی است از دوران اوج خود فاصله گرفته اند بیانگر این مطلب است که ارژانتین در مرکز خط دفاعی با مشکل روبه رو بود.همچنین حضور بازیکنی مثل گوتیرس در دفاع راست در حالی که او یک هافبک کناری است این سوال را در ذهن ایجاد می کند که آیا زانتی با تجربه که همچنان با طراوت و موثر بازی می کند و توانایی بالایی در رهبری خط دفاعی دارد نمی توانست کمی به جبهه عقب زمین آرژانتین نظم ببخشد و نقاط ضعف آن را پوشش دهد؟ به طوریکه دیدیم در ادامه مارادونا از گوتیرس استفاده نکرد و در برابر آلمان از اوتامندی در این پست استفاده کرد که در ادامه به پیامدهای این تصمیم هم خواهیم پرداخت.

آرژانتینی ها در خط میانی نیز بدون مشکل نبودند. عدم حضور یک هافبک طراح و سرحال باعث شد تا مسولیت مهم و تاثیرگذار بازی سازی بر دوش ورونی باشد که سال های جوانی و طراوت را پشت سر گذاشته و شاید 90 دقیقه بازی کامل در تمام بازی ها برای او سنگین بود.کما اینکه در برابر آلمان مارادونا حتی از او هم استفاده نکرد و ماکسی را به جایش در ترکیب قرار داد. آرژانتین در این تورنومنت از سیستم پایه 3-3-4 استفاده می کرد. اما این سیستم با سیستم مشابه و مدرنی که امروزه در فوتبال جهان رواج دارد و تیم هایی چون بارسلونا ، آرسنال و گاهی منچستر یونایتد و ... از آن استفاده می کنند کمی متفاوت بود. در 3-3-4 مدرن تنها یک مهاجم نوک و هدف وجود دارد و دو مهاجم دیگر بیشتر به صورت بال های کناری انجام وظیفه می کنند. اما در سیستمی که آرژانتین ارائه می داد تقریبا هیچ یک از مهاجمان در کناره ها نبودند در حالی که یکی از نقط قوت سیستم 3-3-4 استفاده مفید و بهینه از فضاهای کناری زمین است که با اضافه شدن مدافعین کناری در هنگام حمله برتری عددی تاثیرگذاری ایجاد می کند. در آرزانتین توز و هیگواین دو مهاجم نوک و لیونل مسی پشت سر این دو بازی می کرد به طوریکه در بسیاری از موارد مشاهده می شد که او کاملا تا مرکز زمین عقب می آمد و بیشتر در نقش یک بازیساز ظاهر می شد. نقشی که در بارسلونا هیچ گاه با ان آشنا نبوده است.شاید این موضوع را بتوان اینگونه توجیه کرد که مارادنا به علت کمبود خلاقیت در خط میانی تیمش قصد داشت با استفاده از خلاقیت مسی این ضعف را پوشش دهد. چراکه ماسکرانو بیشتر در کارهای دفاعی موثر بود و دی ماریا هم به علت کم تجربگی آنچنان قابل اتکا نبود و در مورد ورون نیز قبل تر صحبت کردیم. البته مارادونا در بازی های ابتدایی جام تا حدودی در این مورد موفق بود اما باز هم کاملا مشهود بود که تاثیری که مسی در نقش بال کناری سمت راست خط حمله بارسلونا داشت به هیچ وجه با کارایی او در مرکز زمین قابل مقایسه نیست چراکه بیش از نیمی از توانایی های او در نفوذ از فضاهای کناری زمین به سمت عمق و حرکات در عرض و به هم ریختن نظم دفاع حریف است و یا حداقل می توان گفت مسی با این کار آشنایی بیشتری دارد. البته این نکته نیز قابل ذکر است که خلاقیت یک مهاجم ، با خلاقیت یک هافبک کاملا متفاوت است.درواقع توانایی مهاجمان خلاق در ارسال پاس های آخر یا به تعبیری پاس های طلایی است و نه در طراحی بازی و تقسیم توپ. در حالی که هافبک های خلاق مثل اسنایدر ، فابرگاس ، ژاوی و .. قدرت انجام هر دوی این وظایف را دارند. هرچند شاید اگر مسی در جناحین هم به بازی گرفته میشد به دلیل عدم حضور پاسورهایی با کیفیت ژاوی و اینیستا در خط میانی آرژانتین باز هم نمی توانست به خوبی از قابلیت های خود استفاده کند.

اما اشتباهات کادر فنی و شاید عدم خلاقیت تاکتیکی آرژانتین در طی بازی با آلمان هم در حذف این تیم از جام جهانی بی تاثیر نبود.آنها ابتندا روی یک ضربه ایستگاهی در دقیقه سوم بازی غافلگیر شدند و ضربه سر توماس مولر جوان و بلند قامت بالاتر از اوتامندی کوتاه قامت بسیار قابل تامل است.تعادل آلمان ها در دفاع و حمله، بازیکنان زهردار آرژانتین را در نیمه اول کاملا مهار کرد. ژرمن ها در نیمه اول حتی این فرصت را داشتند تا اندوخته های خود رزا دو برابر کنند. تنها حرکت قابل ذکر آرژانتین در نیمه اول گل هیگواین بود که در شرایطی به ثمر رسید که چهار بازیکن آرژانتین به طور همزمان در افساید قرار داشتند و این گل به درستی مردود اعلام شد.زمان بندی تیم آلمان برای دفاع و حمله و مدیریت زمان بازی را می توان  یکی دیگر از عوامل موفقیت این تیم عنوان کرد که در تمام بازی های گذشته نیز آن را به خوبی اجرا کردند. در نیمه دوم شاگردان مارادونا بازی را بسیار هجومی و به نحوی آغاز کردند هرلحظه احتمال گلزنی تیم آرژانتین وجود داشت اما آنها نیز به سرنوشت انگلستان دچار شدند و دقیقا در دقایقی از بازی روی ضدحمله گل دوم را دریافت کردند که شاگردان دون فابیو هم در همان بازه زمانی و در حالی که سعی داشتند بازی را به تساوی بکشانند گل بعدی را دریافت کردند. و این نکته تعجب آور است که چرا کادر فنی آرژانتین با توجه به شرایط مشابهی که وجود داشت به این مساله توجهی نکرد و کاملا از نقطه ای آسیب دید که می توانست به راحتی آن را پیش بینی کند.در این میان تعویض های دیرهنگام و کاملا بی تاثیر و نابجای مارادونا همن نباید فراموش کرد. قرار دادن اوتامندی در جناح راست خط دفاعی یکی از نقاط تاریک تفکرات فنی مارادونا برای این بازی بود زیرا تا زمانی که این بازیکن در زمین حضور داشت ارژانتین سه گل دریافت کرد که همگی روی ضعف این تیم در سمت راست به ثمر رسیدند.اما جایگزین کردن پاستوره به جای این بازیکن یک تعویض کاملا تهاجمی بود که در واقع دفاع چهار نفرا آرژانتین را به دفاع سه نفره تبدیل کرد. و تعویض آگرو و دی ماریا نیز در حالی بود به نظر میرسید آرژانتین در خط میانی نیاز به تقویت و ترمیم دارد و شاید حضور ورون به جای ماکسی که بسیار کم اثر تر از دی ماریا در جریان بازی بود می توانست گزینه مناسب تری برای تعویض باشد. نداشتن تاکتیک های متنوع و مختلف برای رسیدن به گل در شرایطی که تیم نیاز به گل دارد نیز نکته منفی دیگری در کادر فنی آرژانتین بود.چنانکه دیدیم بازیکنان این تیم اسرار زیادی بر حرکت از عمق دفاع آلمان داشتند و با اینکه در اکثر موارد در این امر ناکام می ماندند راه های دیگری را برای فتح دروازه این تیم امتحان نمی کردند و کاملا رو به یک بازی احساسی و بی هدف و حرکات فردی آوردند.در سوی مقابل می توان دید که شش گل از هشت گل تیم آلمان در دو بازی اخیرش روی ضد حمله و عملکرد خوب این تیم در انتقال سریع از دفاع به حمله به ثمر رسیده است و این امر حاکی از ان است که این تیم یک برنامه و تاکتیک از قبل تعیین شده برای تمام لحظات بازی دارد و مدیریت زمان بازی و تقسیم بازی به بازه های زمانی مختلف با وظایف مشخص در این تیم کاملا مشهود است. در واقع این نوع بازی و موفقیت تیم آلمان مهر تعییدی بر این تئوری است که زمانی که حریف به شما حمله می کند در حقیقت این فرصت را به شما داده تا به او حمله کنید زیرا سازماندهی دفاعی خود را تا حد زیادی به هم ریخته و تمرکزی بر این بخش ندارد.

هرچند شاید کنار رفتن دیگو آرماندو مارادونا که همواره یک شخصیت جنجالی ، خبر ساز، پرحاشیه و البته برای بسیاری از مردم دنیا دوست داشتنی داشته است از جام جهانی بسیار تلخ باشد و عدم حضور او ستارگان پرآوازه تیمش در ادامه جام از جذابیت این رقابت ها بکاهد اما پیروزی مقتدرانه تیم آلمان می تواند برای فوتبال دوستان پیام اور این مطلب باشد که این ورزش وارد عصر جدیدی از تمدن و حیات خود شده است و بازی فردی و متکی بر ستارگان جای خود را به تاکتیک و کار گروهی داده است و ستارگان نیز زمانی می توانند بدرخشند که از نبوغ خود در استای اهداف تاکتیکی و تفکر تیمی استفاده کنند. می توان گفت که فوتبال هماهنگ و تیمی سراسر تاکتیک آلمان ، فوتبال فردی و سرار تکنیک آرژانتین را از پای در آورد و این بازی تقابل کامل تکنیک و تاکتیک بود. به نظر می رسد این نظم تاکتیکی اگر در حد اعلای خو در فوتبال روز دنیا ، شکل بگیرد بسیار زیباتر و لذت بخش تر از تاثیرات مقطعی نبوغ فردی بازیکنان بزرگ است. در واقع می توان این شیوه از فوتبال مدرن را ابزاری برای شکیل ، هدفمند و دلنشین تر کردن خلاقیت و تکنیک فردی بازیکنان دانست زیرا ذهن انسان همواره نظم را بیشتر از هر چیزی می پسندد و زیبا می داند.

چنانکه در جام نوزدهم می بینیم دیگر هیچ تیمی با دفاع مطلق (مثل یونان در یورو 2004) و یا بازی سراسر حمله (مثل برزیل در برزیل در سال های دورتر جام جهانی و ارژانتین در جام جهانی 1986 )نتوانسته به موفقیت چشم گیر و قابل توجهی دست پیدا کند و در تیم هایی که بین چهار تیم برتر جام قرار گرفته اند و یا حتی انهایی که با ارائه یک بازی خوب و فراتر از حد انتظار آبرومندانه و قهرمانانه از دور رقابت ها حذف شدند و تحسین همگان را برانگیختند مثل ژاپن ، غنا و پاراگوئه ، تعادل حرف اول را می زند. به طوری که می بینیم ون مارویک سرمربی تیم ملی هلند قبل بازی این تیم در مقابل برزیل در مرحله یک چهارم نهایی طی مصاحبه ای این مساله را گوشزد می کند که : "دوران فوتبال سرار هجومی به پایان رسیده است اما این بدان معنی نیست که ما بازی را میبندیم و فقط به دفاع می پردازیم" شاید قبل از بازی بسیاری از کارشناسان این حرف را ناشی از ترس این مربی از پرافتخارترین تیم جهان می دانستند اما در طول بازی مشخص شد که هلند کاملا در پی یک بازی متعادل و هماهنگ بود تا بتواند در جمع چهار تیم برتر قرار بگیرد.درواقع با تاکتیک های جدیدی که به طور بی رحمانه ای تمام فضا ها را از تیم مهاجم می گیرد ، انجام یک بازی کاملا تهاجمی تقریبا یک خودکشی محسوب می شود و مطمئنا غافلگیری در ضدحملات برق آسا را در پی خواهد داشت. اما شاید بتوان موثرترین و پررنگ ترین نقش را در ایجاد چنین تعادلی در بازی ، به هافبک های دفاعی نسبت داد زیرا حوزه وظایف آنها نسبت به گذشته بسیار گسترده تر شده است و همانطور که در تیم های بزرگی چون آلمان و هلند و اسپانیا می بینیم بازیکنانی نظیر آلونسو ، ون بومل ، خدیرا ، دی یانگ و حتی شوانی اشتایگر که در پست غیر تخصصی اش بازی می کند، علاوه بر دفاع نقش بسزایی در طراحی حملات ، تقسیم توپ و ایجاد برتری عددی هم در هنگام دفاع و هم در هنگام حمله دارند. هرچند که بسیاری از دوستداران فوتبال معتقدند که این مساله و پیرو آن استفاده از دو هافبک دفاعی باعث شده تا از زیبایی و طراوت بازی ها کاسته شود و تماشاگران دیگر مانند گذشته از تماشای فوتبال لذت نبرند. چنانکه می بینیم از چهار تیم راه یافته به مرحله نیمه نهایی ، سه تیم اروپایی هستند و همگی آنها نیز از سیستم پایه 1-3-2-4 استفاده می کنند. از دیدگاهی دیگر می توان راه یابی این سه تیم به مرحله نیمه نهایی و حذف بزرگان امریکای جنوبی به دست آنها که نمادی از فوتبال هجومی هستند را پیروزی فوتبال فوتبال متعادل و حساب شده بر فوتبال صرفا تهاجمی دانست البته این نکته نیز قابل ذکر است که عدهای از صاحب نظران بر این باورند که برزیل نسبت به سال های اخیر کمی افول کرده بود ولی آنها نیز دیگر ان بازی تهاجمی را ارائه ندادند و شاید مغایرت این سبک بازی با ذات و ریشه فوتبال برزیل باعث ناکامی این تیم در برابر هلند شد اما دیدیم که با وجود این آنها بازی نزدیک تری برابر حریف اروپایی خود نسبت به آرژانتینی که در برابر آلمان فقط در تفکر حمله بود به نمایش گذاشتند. باید دید که در چهار بازی باقی مانده چه اتفاقاتی رخ می دهد و آیا باز هم این تفکرات مربیان است که مانند بازی شطرنج نتایج را رقم میزند یا مسائل دیگری در پیش است!

آخرین اخبار آرسنال

جزئیات خبر
avatar تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۴/۱۳
به قلم پیام مشایخ نسب
دسته‌بندی: دیگر خبرها
منبع : arsenal.ir
بازدید: ۹۰۹ بار
این صفحه را به اشتراک بگذارید
بازی بعدی آرسنال
منچستر سیتی
منچستر سیتی
VS
آرسنال
آرسنال
لیگ برتر - ورزشگاه اتحاد
۱۴۰۳/۱/۱۲ ۱۹:۰۰
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
آرسنال
1 - 0
پورتو
پورتو
لیگ قهرمانان اروپا - استادیوم امارات
۱۴۰۲/۱۲/۲۲ ۲۳:۳۰