داستان زندگی لئا ویلیامسون از زبان خودش (قسمت دوم)

من همچنین خوش شانس بود که در بیشتر طول عمرم برای تیم جوانان انگلستان توپ زدم و سال قبل موفق شدم به تیم ملی بزرگسالان هم دعوت شوم و امسال اولین بازی رسمی ام را با این تیم مقابل قزاقستان انجام دادم.درحقیقت آنها شش ماه قبل به صورت آزمایشی من را برای بازی با روسیه به مدت 6 دقیقه به زمین فرستادند و امتحانم کردند. اما آن روزی عصری که من از ابتدا به میدان رفتم و تا آخر در میدان حضور داشتم بسیار روز خوب و لذت بخشی برایم بود.

دو روز قبل از بازی من متوجه شدم که باید از ابتدا به میدان بروم برای همین از 24 سال قبل را برای انجام کارهای رسانه ای گذاشتم و یک روز هم برای استراحت. من فقط چند دقیقه صحبت های غیر معمولی با فیل نویل در مورد آماده شدن و اسباب مورد نیاز و چنین بحث هایی داشتم اما من فکر میکنم برنامه ها  فرصت هایی را در اختیار دختران قرار میدهد .

وقتی دختران ولز را بردند ، من به مادرم پیام دادم و او را خبر کردم که ممکن است اتفاقاتی بیوفتد. سپس زمانی که آن به طور رسمی تایید شد به پدر و مادرم پیام دادم و از آنها خواستم که به کسی چیزی نگویند اما در نهایت همه خبردار شدند.

در واقع مادرم همواره مرا تشویق کرده است. او در رختکن تیم ما اسطوره ی تیم است زیرا تا آخر و در هر جای دنیا که باشد بازی های مرا دنبال میکند و همراهم می آید. اما متاسفانه قیمت پرواز به قزاقستان خیلی زیاد بود و او نتوانست بلیط فراهم کند. خیلی کم پیش می آید که او مسابقه ای را از دست دهد بنابراین من بایت آن یک بار از او میگذرم!!! پدر و مادرم هیچگاه مرا ناامید و دلسرد نکرده اند . آنها همیشه در بازی هایی که من حضور دارم هستند.

پدرم هم دنبال خرید بلیط پرواز قزاقستان بود اما نتوانست آن را جور کند و حتی برنامه ی کاری اش را کنسل کند. در نهایت آنها بسیار تلاش کردند که دیدار را ببینند اما متاسفانه بی بی سی این بازی را پوشش نداد و اما آنها مسر بودند یک شبکه برای دیدن این بازی پیدا کنند. فکر میکنم توانستند نیاز خود را برآورده کنند . من قدردان زحماتی که آنها برای من کشیدند هستم. انگار آنها آنجا حضور داشتند. اگر به خانه برگردم گریه میکنم، اگر به خانه برسم خوشحال خواهم بود. اینها همه بر آنها تاثیر خواهد گذاشت.

آنها در طول فصل مرا به تمرینات می آورند بنابراین آنها اولین کسانی هستند که من هر چیزی بخواهم برایشان میگویم زیرا تاثیر خیلی بزرگی بر آنها دارد. فکر میکنم که حداقل کارهایی که برای من انجام داده اند به منزله ی همه چیز برای من بوده است.

در نهایت بازی خیلی خوبی از آب درآمد. بدیهیست که من انتظار خیلی زیادی از خود نداشتم زیرا نمیدانستم که تا چه حد احساساتی خواهم شد یا هر چیز دیگر . اما من همیشه استانداردهای بالایی دارم. دوست دارم هرگاه از زمین بیرون می آیم بدانم که حریف را گیر انداخته ام و دستاوردهایی برای تیمم داشته ام و فکر میکنم با کسب پیروزی 6-0 دقیقا تیم ما همین کار را کرد.

ادامه دارد...

اگر قسمت اول مصاحبه را از دست داده اید لینک  زیر را کلیک کنید

http://arsenal.ir/articles/16280/