رفتیم سربازی...
سلام بر همگی توپچی های گل
(از مدیران مستبد هم خواهش میکنم این پستو پاک نکنن تا من با خاطره ای خوش وداع کنم)
آقایون و خانومهای توپچی
من این هفته لباس سربازی به تن میکنم و جبرا از شما دور میشم...
خیلی واسم تلخه دوری از شما و سایت...
ولی خیلی چیزا تو زندگی جبره و من به این حرفم ایمان کامل دارم
حالا هر کسی که دوست داره حرفی-جمله ای-پیامی چیزی قبل رفتنم میخواد بهم بگه بگه تا منم بخونم و تو سربازی به یاد شما عزیزان بیفتم و باعث دلگرمیم بشه
-یه شب در پادگان پاسبخش بودم
همه در خواب من بیدار بودم **
-الهی خیر نبینی سرگروبان **
چرا امشب مرا کردی نگهبان **
-نوشتم نامه ای بابرگ انگور **
شدم بیچاره گشتم از وطن دور **
-نوشتم نامه ای با برگ خرما **
چطور طاقت بیارم بی تو تنها **
-نوشتم نامه ای با برگ چایی **
کلاغ پر میروم مادر کجایی **
-الهی بسوزد آن که خدمت را بنا کرد**
تمام دختران را چشم به راه کرد **
-لباس سربازی رنگ زمینه **
برادر غم مخور دنیا همینه