''یک بار در دهکده سوار بر اسب شدم، خیلی لیز بود. آن موقع پسر کوچکی بودم. به سختی یالش را گرفته بودم که ناگهان رم کرد و نزدیک بود داخل انبوهی از کود بیفتم. بعد از آن دیگر هرگز سوار اسب نشدم.''
وقتی آندری آرشاوین در فوریه ۲۰۰۹ به آرسنال پیوست، یکی از آن حماسههای نقل و انتقالاتی را که به نظر میرسد هرگز تمام نمیشوند، رقم زد.
میدانید منظورم چیست: منچستر یونایتد سالها با احتمال جذب وسلی اسنایدر لاسزنی میکرد، در حالی که تاتنهام با لئاندرو دامیائو افسانهای ترتیبی مشابه داشت.
آرشاوین سراب فریبنده خود آرسنال بود، استعدادی که میدانستید به نفع یک فرانسوی نوجوان کنار گذاشته میشود.
بنابراین، هنگامی که سرانجام معامله ۱۵ میلیون پوندی تایید شد - با غلبه بر موانعی مانند درخواستهای دستمزد، مهلتها و حتی ولادیمیر پوتین - هواداران آرسنال به حق هیجانزده شدند.
آرسن ونگر در مورد آرشاوین ۲۷ ساله گفت: ''او مانند همه بازیکنان بزرگ، میتواند در هر جایی بازی کند'' و خود بازیکن روس نیز به همان اندازه هیجانزده به نظر میرسید.
آرشاوین گفت: ''من سبک بازی آرسنال را دوست دارم. از آرسن ونگر به عنوان مربی و بازیکنان این تیم خوشم میآید.''
آرسنال هم او را دوست داشت. برای مدت کوتاهی، به نظر میرسید بازیکن جدید توانایی پیوستن به بزرگان شمال لندن را دارد که تصاویر آنها کنار هم دیوارهای خارجی ورزشگاه امارات را تزئین کرده است.
این بازیکن با تکنیک دوپایهای که میتوانست دریبل بزند، پاس بدهد و گل بزند، برای فوتبال مالکانه ونگر مناسب بود؛ یک سوپراستار ساکت که شاید اگر به درستی از او استفاده میشد، میتوانست آرسنال را به سلطه داخلی پنج سال قبل بازگرداند.
با گذشت ۱۰ سال، دیدن نام «آرشاوین، ۲۳ ساله» روی نمای بیرونی استادیوم آرسنال بسیار تعجبآور خواهد بود. در واقع، حتی اگر آن گروه ۳۲ نفره به ۱۰۰ نفر یا بیشتر هم گسترش یابد، به طور قطع جای دادن بازیکن روس در آن جمع دشوار خواهد بود.
اما آیا این باعث میشود او کمتر شایسته احترام باشد؟ به هیچ وجه.
امیدهای فراوان
در اواسط فصل ۲۰۰۸/۰۹، توپچیها به طور مشهودی از مصدومیت سسک فابرگاس، تئو والکات و توماس روسیچکی رنج میبردند. زمانی که آرشاوین اولین بازی خود را انجام داد، آنها در سه بازی گذشته تنها یک گل به ثمر رسانده بودند.
البته چند بازی طول کشید تا این بازیکن روس فرم خود را پیدا کند.
با این حال، زمانی که این اتفاق افتاد، تماشایی بود، و اولین گل او برای باشگاه، یک ضربه فوقالعاده زیبا بود. او توپ را در جناح چپ گرفت، با یک حرکت پا به توپ ماهرانه از دنی سیمپسون مدافع بلکبرن عبور کرد. سپس، از زاویهای بسته، یک ضربه چیپ عالی زد.
در آن زمان، کمتر کسی شرط میبست که روزی سیمپسون قهرمان لیگ برتر شود و آرشاوین نتواند به آن دست یابد.
اما هرچند آرشاوین در هفت بازی اول خود دو گل و پنج پاس گل به ثمر رساند، اما تا بازی هشتم نبود که او به طور کامل خود را معرفی کرد.
این بازی هشتم، چه خوب یا بد، نه تنها اوج دوران حضور آرشاوین در آرسنال بود، بلکه سایه بزرگی بود که در نهایت تمام جنبههای دیگر آن را تحتالشعاع قرار داد. با گذشت زمان، بخشهای بزرگتر و بزرگتری از دوران حرفهای این بازیکن روس نادیده گرفته میشود تا تمرکز روی آن یک بازی در آنفیلد باشد - ۹۰ دقیقهای که در آن آرشاوین چهار بار دروازه حریف را گشود.
چهار گل در آنفیلد
برای انصاف، برای کسانی که ما با دقتترین نگاه بازیهای آرشاوین در زنیت سن پترزبورگ را دنبال نمیکردیم، دلایل خوبی برای به یاد آوردن آن بازی نسبت به سایر بازیها وجود دارد.
آنفیلد، صحنهی بازی بود؛ لیورپول حریف. توپچیها سه بار پیش افتادند؛ سه بار لیورپول به تساوی کشاند. نتیجه نهایی؟ ۴-۴، بدون اینکه هیچ یک از طرفین گلایهای داشته باشند.
اما در حالی که فرناندو تورس و یوسی بنایون گلهای لیورپول را به ثمر رساندند، آرشاوین هر چهار گل آرسنال را به ثمر رساند - دو تا با پای چپ، دو تا با پای راست.
دومین گل او، که از آلوارو آربلوا که در حال دست و پا زدن بود، ربوده شد و از راه دور به ثمر رسید، گل برتر بازی بود.
با گذشت نُه سال، آرشاوین در طول جام جهانی در روسیه دوباره برای یک ویدیوی بیبیسی با چهار انگشت خود شادی کرد - بدون شک برای مخاطبان بریتانیایی مناسب بود، اما همچنین نشان میداد که چگونه سالهای حضور او در انگلستان، لحظات به یاد ماندنی کمی به اندازه آن شب در آنفیلد به ارمغان آورد.
آرشاوین قربانی ضعفهای ذهنی و فیزیکی آرسنال در زیر نظر ونگر در اواخر دوران او شد و او در نهایت کمرنگ شد، و مجبور شد در حالی که خواهان آزادی یک نقش محوری بود، در کنارهها بازی کند.
میانگین بودن بازیکنان اطراف او هم کمکی نکرد. آرسنال به جای اینکه بازیکنان بیشتری در حد و اندازه آرشاوین جذب کند، تا زمان جدایی او، هر سال ترکیب خود را تضعیف میکرد.
آرشاوین در طول سه و نیم فصل، شاهد خروج بازیکنانی مانند امانوئل آدبایور، کولو توره، ویلیام گالاس، گائل کلیشی، سسک فابرگاس، سمیر نصری و رابین فن پرسی بود.
تنهایی
اما در حالی که سیاستهای نقل و انتقالاتی کمتحرک آرسنال باعث شد آرشاوین همتیمیهای بالقوه خود را به باشگاههای بزرگتر از دست بدهد، شخصیت غیرمتعارف او نیز به احساس فزایندهی انزوا در لندن دامن زد.
مانوئل آلمونیا، دروازهبان سابق آرسنال در صحبت با وبسایت «بلیچر ریپورت»، به خاطر آورد که چگونه آرشاوین با وجود سالها یادگیری زبان انگلیسی، به سادگی نتوانست با تیم ادغام شود.
آلمونیا گفت: ''او در رختکن بسیار منزوی بود. او واقعاً اصلاً برای برقراری ارتباط با ما باز نبود، و فکر میکنم در لندن خوشحال نبود.''
''وقتی مشکلی در زندگیتان دارید، فکر میکنم صحبت کردن با اطرافیان و در میان گذاشتن مشکلتان با آنها کمکتان میکند.''
''اگر بتوانید اتفاقات زندگیتان را با دیگران به اشتراک بگذارید، در نهایت احساس بهتری خواهید داشت. اما آندری درونگرا بود.''
و با وجود آن درونگرایی، آرشاوین در جنبههای دیگر عجیب و غریب بود.
او شاید تنها کاپیتان تیم ملی فوتبال باشد که مدرک طراحی لباس دارد و علاقهی او به بازی draughts (نوعی بازی فکری شبیه به شطرنج) و شطرنج به صورت افسانهای درآمده است.
اسبها
اما حتی مشهورتر از آن، بخش پرسش و پاسخ با آرشاوین در وبسایت شخصیاش، طی سالهای حضور او در آرسنال، منبع طنز و کنجکاوی واقعی بود.
این بازیساز خوشفکر زمانی با تأمل گفت: ''در مورد بینهایت بودن جهان هستی، به تازگی دو ماهواره (روسی و آمریکایی) در فضا با هم برخورد کردهاند. به نظر تقریباً غیرممکن میرسید، اما با این حال اتفاق افتاد.''
آرشاوین فردی منحصر به فرد بود، اما به راحتی میتوان فهمید که چرا ممکن است با جک ویلشر ارتباط برقرار نکرده باشد.
حتی پس از بازنشستگی، این بازیکن روس همچنان به عجیب و غریب بودن خود ادامه داده است. یک هفته قبل از کریسمس، این بازیکن سابق متأهل، سوار بر اسب از یک کلوب شبانه خارج شد و عکس او گرفته شد. او هنوز در این مورد توضیحی نداده است.
اما در حالی که حادثه اسبسواری میتواند نشانهای از خارج شدن آرشاوین از مسیر باشد، ذکر این نکته ضروری است که در بخش پرسش و پاسخ با آرشاوین در سال ۲۰۱۰، این مهاجم اعتراف کرد که در سن کم از روی اسب افتاده است، تجربهای که باعث شد او از آن زمان به بعد سوارکاری را کنار بگذارد.
اینکه او در سن ۳۷ سالگی سوار بر اسب شد - در یک کلوب شبانه یا هر جای دیگر - نشاندهندهی پشتکار اوست.
و با وجود سبک بازی آرامش، این پشتکار حتی در طول دو سال پایانی دشوار او در انگلستان مشهود بود، دورهای که او بدون درخواست برای انتقال یا بازی بیشتر، همچنان در تمرینات با تمام توان خود کار میکرد.
بازی کردن برای آرسنال تحت نظر ونگر گاهی اوقات مانند افتادن از اسب به درون توده کود بود، اما آرشاوین، همان بازیکن چهار گلزن در آنفیلد، همیشه دوباره سوار اسب میشد.
به خاطر این و هر چیز دیگری، باید با علاقه او را به یاد بیاوریم.
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات خبر
به قلم عباس رضایی
دستهبندی: مقاله
منبع : Planet Football
بازدید: ۱۵۴ بار
بازی بعدی آرسنال
تاتنهام
آرسنال
۱۴۰۳/۲/۹ ۱۶:۳۰
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
چلسی
۱۴۰۳/۲/۴ ۲۲:۳۰