loading
در حال بررسی درخواست شما
راکی: از زبان کسانی که دوستش داشتند
راکی: از زبان کسانی که دوستش داشتند

راکی: از زبان کسانی که دوستش داشتند

۳۱ مارس ۲۰۲۵، بیست و چهارمین سالگرد درگذشت دیوید راکستل را رقم زد.

راکی در سال ۱۹۶۷ در لویشام به دنیا آمد و در براکلی در کنار ایان رایت بزرگ شد. این دوستان صمیمی در نهایت برای آرسنال با هم بازی کردند.

حتی در سنین پایین، استعداد راکی مشهود بود. او در حالی که فقط ۱۸ سال داشت، در یک تساوی بدون گل مقابل نیوکاسل اولین بازی خود را انجام داد و در فوریه سال بعد، اولین گل خود را مقابل لوتون در جام حذفی به ثمر رساند.

سپس فصل ۱۹۸۶/۸۷ فرا رسید. راکی، که هنوز نوجوان بود، گل پیروزی را در نیمه‌نهایی جام اتحادیه مقابل تاتنهام به ثمر رساند و پس از پیروزی ۲-۱ مقابل لیورپول، جام را بالای سر برد.

راکی در تیم منتخب سال ۱۹۸۷ از سوی اتحادیه فوتبالیست‌های حرفه‌ای (PFA) قرار گرفت و جایزه عقاب جوان بارکلیز را دریافت کرد - افتخاراتی که در سال ۱۹۸۹ نیز در کنار بازیکنانی مانند پل دیویس، مایکل توماس، آلن اسمیت و تونی آدامز تکرار کرد. او نقش کلیدی در فصل قهرمانی دراماتیک ما ایفا کرد و در تمام بازی‌های لیگ به میدان رفت، در حالی که ما در آنفیلد قهرمان لیگ شدیم... درست در پایان فصل.

راکی دوباره در فصل ۱۹۹۰/۹۱ قهرمان لیگ دسته اول شد - فصلی که ما فقط یک بار در لیگ شکست خوردیم. سپس، قبل از فصل ۱۹۹۱/۹۲، او با رایتی هم‌تیمی شد.

در مجموع، راکی ۲۷۷ بار برای ما به میدان رفت و ۳۴ گل به ثمر رساند. او سپس برای لیدز، منچسترسیتی، چلسی، نوریچ، هال و تیم مالزیایی صباح بازی کرد و در سال ۲۰۰۰ بازنشسته شد.

در ۳۱ مارس ۲۰۰۱، راکی پس از یک دوره کوتاه مبارزه با سرطان، به طرز غم‌انگیزی درگذشت. همان روز، هواداران آرسنال و تاتنهام در هایبوری برای ادای احترام به او قبل از دربی شمال لندن، متحد شدند و سکوت کردند.

میراث راکی تا به امروز زنده است. در مارس ۲۰۲۱، به مناسبت بیستمین سالگرد درگذشت او، خانواده راکستل و آرسنال پروژه "راکی ۷" را تشکیل دادند.

این ابتکار عمل، "آرسنال در جامعه" را با جوانان محلی همکاری می‌دهد و به آن‌ها پشتیبانی فردی و دسترسی به طیف گسترده‌ای از تجربیات را ارائه می‌دهد که هدف آن الهام بخشیدن و کمک به رشد شخصی است.

مایکل توماس

دیو و من با هم از رده‌های پایه بالا آمدیم، در تیم‌های منطقه‌ای بازی می‌کردیم، این سفری ویژه با لحظات باورنکردنی بسیاری بود که می‌توانستیم با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.

وقتی حدود ۱۶/۱۷ ساله شدیم، زمان بیشتری را خارج از زمین با هم می‌گذراندیم. به مهمانی‌های زیادی می‌رفتیم - به نظر می‌رسید او صحنه را کمی بهتر از من می‌شناسد! گاهی اوقات در خانه خانوادگی دیو می‌ماندم و با هم بیرون می‌رفتیم، چون من هم از همان منطقه بودم.

هرگز اولین بازی او را فراموش نمی‌کنم. ما جمعه‌ها در هایبوری تمرین می‌کردیم و تیم جوانان بعد از تیم اصلی به باشگاه بدنسازی می‌رفت. در آن زمان، دیو از قبل با تیم اصلی تمرین می‌کرد و کنار پله‌ها منتظر بود تا به من بگوید که فردا مقابل نیوکاسل اولین بازی خود را انجام می‌دهد. او کاملاً می‌درخشید و نمی‌توانست برای گفتن این خبر صبر کند! از بازی برای آرسنال، از غرور لبریز بود.

دیو فروتن بود، همه چیز داشت، بسیار با استعداد بود، اما برای همه وقت می‌گذاشت و این چیزی بود که من عاشقش بودم. او این‌طور خاص بود - خودش را بزرگتر از هیچ کس دیگری نمی‌دید، از نظر او فقط یک بچه جوان از براکلی بود که برای همه وقت داشت.

من برای گرفتن مشاوره به او مراجعه می‌کردم، زیرا او کمی زودتر از من در تیم اصلی بود و واقعاً یک سر پیر روی شانه‌های جوان داشت. او پدرش را وقتی پنج ساله بود از دست داد، اما آنقدر خوب سازگار شده بود که می‌توانستی هر چیزی از او بپرسی و او سعی می‌کرد به تو کمک کند. او با همه منصفانه رفتار می‌کرد.

او اشتیاق و عشق زیادی به باشگاه و بازی برای آرسنال داشت - پوشیدن آن پیراهن - آن تیم او بود!

آلن اسمیت

یکی از به یاد ماندنی‌ترین لحظات دوران حرفه‌ای من مربوط به راکی بود، اما در واقع خارج از زمین بازی اتفاق افتاد.

من و همسرم پنی، در پایان فصل ۱۹۸۶/۸۷ برای شام پایان فصل آرسنال به هتل هیلتون در پارک لین رفتیم. من در ابتدای فصل بعد به باشگاه می‌پیوستم و با زوج‌های دیگر آنجا نشسته بودیم.

راکی آمد تا خودش را معرفی کند، به من خوش آمد گفت، گفت که چقدر از حضور من در باشگاه خوشحال هستند و گفت اگر کاری از دستش برمی‌آید، حتماً بپرسم.

من و پنی بعد از آن در ماشین صحبت کردیم، تقریباً از آن تعامل خاص شوکه شده بودیم. راکی طوری صحبت می‌کرد که انگار کاپیتان ۳۰ ساله باشگاه و مرد ارشد بود، در حالی که ۲۰ سال داشت! او بسیار پخته، بسیار جذاب و بسیار مودب بود. آن اولین تجربه ما بود و از همان لحظه با هم صمیمی شدیم.

در زمین، دیو در ارسال توپ‌های زودهنگام بسیار خوب بود، فقط یک توپ زمینی با سرعت بالا را در آن راهرو بین دروازه‌بان و مدافعان ارسال می‌کرد. وقتی متوجه شدم که چقدر در این کار ماهر است، ایده‌آل شد، زیرا می‌توانستم حرکاتم را درست قبل از مدافع انجام دهم.

او چند حرکت پا عوض کردن (استپ‌اور) انجام می‌داد، که باید کمی به آن‌ها عادت می‌کردم - فقط تماشای او که مدافعان را گیج می‌کرد - اما مربی می‌دانست که راکی توانایی خاصی برای عبور از بازیکنان دارد و او را تشویق می‌کرد که در یک سوم پایانی خلاق باشد.

با این حال، راکی آنقدر باهوش بود که بداند چه زمانی از یک بازیکن عبور کند و چه زمانی توپ را ارسال کند. در آن سال‌های اولیه، برایان ماروود را در سمت چپ و راکی را در سمت راست داشتیم - این سرویس فوق‌العاده‌ای برای یک مهاجم نوک بود!

پل دیویس

می‌توانم بگویم که رابطه‌مان ترکیبی از یک برادر بزرگتر/عمو بود. من پنج سال از دیو بزرگتر بودم، بنابراین دوست دارم فکر کنم که او مرا کمی به عنوان یک الگو می‌دید.

من می‌خواستم بتوانم از همه بازیکنانمان حمایت کنم، اما به ویژه از جوانان سیاه‌پوستی که از همان منطقه شهر من می‌آمدند.

اینکه کسی بودم که دیو فکر می‌کرد می‌تواند به او نگاه کند، حس خوبی به من می‌داد، اما راستش را بخواهید، او می‌توانست از خودش مراقبت کند. او یک پسر لندنی است، پس به من اعتماد کنید، او می‌توانست در داخل و خارج از زمین از خودش مراقبت کند، اما مردم او را به خاطر شخصیت و اشتیاقش دوست داشتند.

ایان رایت

او چیزی در من می‌دید که حتی خودم نمی‌توانستم ببینم. به جایی رسید که من دیگر به آن جلسات تمرین نمی‌رفتم، چون می‌دانستم او آنجا خواهد بود و همان پیام را به من گوشزد می‌کند.

اگر بخواهم صادق باشم، خجالت می‌کشیدم. با گذشت زمان، من کسی شده‌ام که بازیکنان جوان و والدین با او صحبت می‌کنند و از او مشاوره می‌خواهند. این چیزی نیست که من آن را دست کم بگیرم.

به این فکر می‌کنم که راکی چه چیزی به آن‌ها می‌گفت، چه چیزی به من گفت، چیزهایی که به من گفت تا پیشرفت کنم. هرچند بازی تغییر کرده است، اما هنوز همان است.

ما فقط دوست نبودیم، برادر بودیم. او به طور مرتب برای تماشای بازی من برای پالاس می‌آمد و بعد آرسنال اتفاق افتاد. به این فکر می‌کنم که چند بار نقش بازی کردن در یک تیم را در یک روز تمرین کردیم. رایت به راکستل. راکستل به رایت. دو پسر براکلی.

تونی آدامز

من فقط بسیار سپاسگزارم که فرصتی برای خداحافظی با او پیدا کردم. ما در حال بازی با استون ویلا در خارج از خانه بودیم - من مصدوم بودم و با نگاهی به گذشته، بسیار خوشحالم که مصدوم بودم زیرا به من اجازه داد به بیمارستان بروم و او را محکم در آغوش بگیرم.

او حدود یک هفته بعد از آن درگذشت. خداحافظی با چیزی که اساساً یک رابطه ۲۰ ساله بود، بسیار دشوار بود. او تا آخر شجاع بود و خاطرات زیادی دارم، اما احساسات آن یکی در من باقی مانده است.

ما فراز و نشیب‌های زیادی در داخل و خارج از زمین داشتیم، به ویژه در آنفیلد در سال ۱۹۸۹ و آمدن او به عروسی من، اما آن خداحافظی نهایی، فقط من و او، برای همیشه در من باقی خواهد ماند.

آخرین اخبار آرسنال

جزئیات خبر
avatar تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۱/۱۱ ۱۸:۲۰
به قلم عباس رضایی
دسته‌بندی: مقاله
منبع : Arsenal.com
بازدید: ۹۹ بار
اشتراک‌گذاری
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
آرسنال
2 - 2
کریستال پالاس
کریستال پالاس
لیگ برتر - استادیوم امارات
۱۴۰۴/۲/۳ ۲۲:۳۰
بازی بعدی آرسنال
آرسنال
آرسنال
VS
پاریس سن ژرمن
پاریس سن ژرمن
لیگ قهرمانان اروپا - استادیوم امارات
۱۴۰۴/۲/۹ ۲۲:۳۰
آرسنال - بورنموث
لیگ برتر
۱۴۰۴/۲/۱۳ ۲۰:۰۰
پاریس سن ژرمن - آرسنال
لیگ قهرمانان اروپا
۱۴۰۴/۲/۱۷ ۲۲:۳۰
لیورپول - آرسنال
لیگ برتر
۱۴۰۴/۲/۲۱ ۱۹:۰۰
آرسنال - نیوکاسل
لیگ برتر
۱۴۰۴/۲/۲۸ ۱۷:۳۰
ساوتهمپتون - آرسنال
لیگ برتر
۱۴۰۴/۳/۴ ۱۸:۳۰