loading
در حال بررسی درخواست شما
داستان هایی از شکست ناپذیران - ری پارلر
داستان هایی از شکست ناپذیران - ری پارلر

داستان هایی از شکست ناپذیران - ری پارلر

یک هافبک خستگی ناپذیر که همیشه در لحظات حساس عملکرد درخشانی داشت، در سال ۲۰۰۴ به همراه آرسنال به سومین قهرمانی لیگ برتر و در مجموع به نهمین افتخار بزرگ خود دست یافت.

او که محصول آکادمی باشگاه بود، در ژانویه ۱۹۹۲ در سن ۱۸ سالگی به میدان رفت و به رهبری واقعی در بین تیم شکست ناپذیران تبدیل شد و بارها در غیاب پاتریک ویرا بازوبند کاپیتانی را بر بازو بست.

مصدومیت او را برای چند ماه در اواخر فصل خانه نشین کرد، اما او با قدرت بازگشت و جایگاه خود را در ترکیب اصلی برای تساوی سرنوشت ساز مقابل تاتنهام که منجر به قهرمانی شد، به دست آورد. او در آن فصل در مجموع ۲۵ بار در لیگ به میدان رفت.

او همچنان رکورد بیشترین بازی در لیگ برتر برای باشگاه را در اختیار دارد.

این قرار بود سیزدهمین فصل شما در آرسنال باشه و دیگه همه چی رو دیده بودید، پس قبل از شروع فصل ۲۰۰۳/۰۴ فکر می‌کردید تیم چقدر خوب باشه؟

ری پارلر: خب، آرسن ونگر یه فصل قبلش گفته بود که تیم به اندازه کافی خوبه که بتونه بدون باخت قهرمان بشه، پس می‌دونستیم تیم خوبی داریم، ولی راستش حرف اون یه فشار بیشتری روی ما گذاشت.

فصل قبل رو با قهرمانی در جام حذفی تموم کرده بودیم، که باز هم فصل خوبی بود، با برنده شدن یه جام دیگه. اما لیگ خیلی مهمه، و ما خیلی مطمئن بودیم که می‌تونیم موفق بشیم. چند سال کنار هم بازی کرده بودیم و دیگه همه همدیگه رو خوب می‌شناختیم؛ ما به عنوان یه تیم خیلی خوب با هم کنار می‌اومدیم.

ولی راستش فکر می‌کردم ممکنه توی دروازه به مشکل بخوریم، چون دیوید سیمن رو از دست داده بودیم، که فکر می‌کردم غیرقابل جایگزین باشه. زیاد در مورد ینس نمی‌دونستیم، ولی چه خرید خوبی بود! پر کردن جای سیمن برای هر دروازه‌بانی سخت بود، ولی ینس خیلی با اعتماد به نفس بود، محوطه‌اش رو خوب کنترل می‌کرد و اون فصل عالی بود. خب اصلا هیچ بازی رو نباخت که بد نیست، درسته؟!

به نظر می‌رسید برای بازی های بزرگ، مخصوصاً بازی مقابل منچستریونایتد، سطح بازیت رو بالاتر می‌بردی...

با یونایتد خیلی نزدیک بودیم، و همیشه می‌دونستیم که بازی‌ها مقابلشون خیلی مهمه. اون فصل رو با باختن سوپرجام بهشون شروع کردیم، و من همیشه فکر می‌کردم که این بازی‌ها خیلی مهم هستن، که سعی کنیم از همون اول اونا رو شکست بدیم. ولی نکته خوب این بود که به زودی می‌تونستیم دوباره برابرشون بازی کنیم.

حتی با اینکه تو هفته‌های اول فصل بود، می‌دونستیم که اگه بریم اولدترافورد و برنده بشیم، می‌تونه سرنوشت ساز باشه. در مقابل منچستریونایتد، همیشه دنبال چهار امتیاز از دو بازی بودیم.

فکر می‌کردید اگه بتونید حداقل چهار امتیاز ازشون بگیرید، شانس خوبی برای قهرمانی تو لیگ دارید. برد تو خونه، مساوی بیرون – به همین سادگی. اگه می‌تونستید بیرون از خونه هم برنده بشید، عالی می‌شد، ولی رفتن به اولدترافورد برای ما بازی بزرگی بود، خیلی مهم بود که نبازیم. فقط نباید اون بازی رو می‌باختیم. به همین خاطره که واکنش آخر بازی اونجوری بود.

معمولاً می‌شد روی پنالتی زدن فن نیستلروی شرط بست، پس می‌تونید تصور کنید وقتی که اون پنالتی رو خراب کرد، برای ما چقدر عالی بود. بعد اون قضیه، اوضاع می‌تونست یه کم داغ بشه!

چه زمان تو طول فصل بود که شروع کردید به فکر کردن به اینکه بدون باخت بمونید؟

تنها زمانی که کسی از بدون باخت حرف می‌زد، وقتی بود که روزنامه‌نگارا شروع کردن به گفتن که هیچ‌کس هنوز آرسنال رو نبرده، و کی می‌تونه این کار رو کنه، و اوضاع رو بیشتر حساس می‌کردن.

فکر می‌کنم حدود هشت بازی مونده بود که واقعاً بهمون رسید که شاید بتونیم این کار رو انجام بدیم.

به هر حال اون موقع بازی‌های زیادی رو نمی‌باختیم، پس می‌دونستیم که به خودمون بستگی داره. می‌دونستیم که اگه کار خودمون رو بکنیم، معمولاً تیم بهتر زمین خواهیم بود.

شما در ابتدای اون فصل 30 ساله بودید. آیا نقش شما به عنوان یکی از بازیکنان باتجربه و تاثیرگذار تیم پررنگ‌تر شده بود؟

بله، احتمالاً. اما دنیس برکمپ و مارتین کیون هم کمی از من بزرگتر بودن، پس تجربه زیادی تو رختکن داشتیم. ولی خب مدتی اونجا بودم، در دهه 90 همه چیز رو تجربه کرده بودم و احتمالاً نسبت به بقیه بازی های بیشتری انجام داده بودم. پس بله، سعی می‌کردم تا جایی که ممکنه به بقیه مشاوره بدم.

البته ما توی کل تیم رهبر داشتیم – لازمه که اینجوری باشه. از دروازه‌بان گرفته تا خط آخر، رهبر داشتیم. ینس، سول – توی همه خطوط رهبر داشتیم. دنیس هم از این نظر بازیکن بزرگی برای ما بود و هر وقت لازم بود، می‌تونست بازی رو کنترل کنه. توی تیم به رهبرهای زیادی نیاز هست.

برای کسی که تو آرسنال بزرگ شده، بردن لیگ تو وایت هارت لین چقدر خاص بود؟

واقعا فوق‌العاده بود. داستان‌های مربوط به سال ۱۹۷۱ رو شنیده بودیم، پس پیوستن به اونها باورنکردنی بود. خب مشخصاً برنامه‌ریزی‌شده نبود، فقط می‌خواستیم تا اونجایی که میشه زودتر قهرمان بشیم. اما اینکه اونجا قهرمان شدیم عالی بود، مخصوصاً برای هوادارای باحالی که اونجا حضور داشتند.

با اعتماد به نفس زیادی وارد اون بازی شدیم. باشه، دربی هست و هر چیزی ممکنه اتفاق بیفته، ولی ما می‌دونستیم خیلی بهتر از اونا هستیم. خاطره خنده‌دار اون بازی زمانی بود که رابی کین گل زد و همه جشن گرفتن – در حالی که نمی‌دونستن ما فقط به تساوی نیاز داریم! عالی بود!

بعد ناظرین بهمون گفتن نمی‌تونیم جشن بگیریم، ما هم گفتیم: “مطمئنی؟! ما که اینجا هر بردی رو جشن می‌گیریم، پس قطعا قهرمانی رو جشن می‌گیریم!”

نتایج چلسی رو همون روز دیده بودم، پس می‌دونستیم فقط به یک امتیاز نیاز داریم، ولی خب آدم می‌خواد هر چه زودتر به اون خط پایان برسه.

اون روز برای سول هم روز بزرگی بود - اونجا حسابی هو شد! اولین باری که بعد از امضای قراردادش تو ۲۰۰۱ به وایت هارت لین برگشتیم رو یادمه. تو اتوبوس با اسکورت پلیس بودیم و به راننده گفته بودن فقط بره، نگه نداره، اونا ترافیک رو متوقف می‌کنن. من به آرسن ونگر گفتم: “یه تابلوی “سول اینجا می‌شینه” بذارم رو شیشه، که حداقل اونا اشتباهی یکی از ما رو هدف نگیرن!”

ولی به هر حال، با سرعت پیچیدیم بیرون و صدای یه شکستن وحشتناک اومد. ترسیدیم، فکر کردیم شیشه ترکیده، ولی معلوم شد همه بشقاب‌ها از تو کابینت پشت اتوبوس افتاده بیرون. اونقدر باورنکردنی بود که فکر کردم کارمون تمومه!

پیش از این دو بار قهرمان لیگ شده بودید - این قهرمانی چطور متفاوت بود؟

این یکی فرق داشت، چون با بردن لیگ در زمین تاتنهام، هنوز کار ما تموم نشده بود. می‌خواستیم بدون باخت قهرمان بشیم و صادقانه بگم، چهار بازی آخر سخت‌ترین‌شون بود - مطمئن باشید.

معمولاً تو اون شرایط می‌تونی یه کم فشار رو کم کنی، ولی ما باید بیشتر تلاش می‌کردیم. و باید بگم تو پورتموث کاملاً له و لورده شدیم. نمی‌دونم چطور مساوی گرفتیم، اونا به راحتی می‌تونستن ۵-۱ بازی رو ببرن. ینس فوق‌العاده کار کرد، اونا موقعیت‌های زیادی رو از دست دادن، ولی ما رو تحت فشار خیلی زیادی قرار دادن. وقتی از زمین بیرون اومدیم گفتم: “از یه گلوله طفره رفتیم، اونا باید می‌بردن.”

تو سال ۱۹۹۸ که قهرمان شدیم، بازی بعدی رو ۴-۰ به لیورپول باختیم، بعد هم به ویلا باختیم. ولی فرقی نداشت، اما این بار فرق می‌کرد و باید تمرکز می‌کردیم. می‌دونستیم فرصت خیلی خوبی داریم. روی کاغذ، اون چهار بازی آخر نباید مشکل زیادی ایجاد می‌کردن: بیرمنگام، پورتموث، فولام و لستر. ولی اگه تمرکز نمی‌کردیم، خیلی سخت می‌شد.

آیا تو اون زمان اهمیت این دستاورد رو به طور کامل می‌فهمیدی؟

خب میدونستیم که با یه اتفاق خاص، خیلی خاص، روبرو هستیم. به سختی میشه اون رو تکرار کرد. شاید واقعا عمق عظمت اون قهرمانی رو متوجه نشده بودیم، چون در اون زمان بیشتر خوشحال بودیم و به قهرمانی فکر می‌کردیم. ولی خب برای انجام اون کار باید تیم فوق‌العاده‌ای باشی.

لیورپول بهش نزدیک شده، البته که اینطوره، منچسترسیتی هم تیم باورنکردنی‌ای هست، ولی اونا فقط کافیه یه بازی رو بد باشن، بعدش می‌بازن. وقتی ما یه بازی رو بد انجام می‌دادیم - که اتفاقا می‌افتاد - موفق می‌شدیم مساوی بگیریم.

تو اون فصل ۱۲ بار مساوی کردیم، چون می‌تونستیم وقتی که باید می‌باختیم یه مساوی رو چنگ بزنیم. شاید این ۳ یا ۴ بار اتفاق افتاد. این به خاطر قدرت ترکیبی و بازیکان روی نیمکت بود.

در پایان آن فصل باشگاه رو ترک کردی. چقدر برات سخت بود؟

زانوم یه کم اذیتم می‌کرد و خب بازیکن جوونی مثل سسک فابرگاس هم داشتیم که خیلی بااستعداد بود. به آرسن ونگر گفتم: "چه بازیکن فوق‌العاده‌ای!" اونم گفت: "آره ری! داره جای تورو می‌گیره!"

وقتی تابستون اون سال جدا شدم، مطمئن شدم که شماره پیراهنم رو به سسک بدن. از آرسن ونگر خواستم شماره ۱۵ رو بهش بده و اونم قبول کرد، که واقعا لطف کرد.

اما ترک کردن باشگاه برام یکی از اون موقعیت‌هایی بود که فقط می‌خواستم فوتبال بازی کنم. راستش به موندن هم نزدیک بودم، ولی دیگه مصدوم می‌شدم، زانوم اذیت می‌کرد و می‌دونستم زیادی بازی نخواهم کرد. ۳۲ سالم می‌شد و زمان درستی برای رفتن بود، ولی چه راه خروجی عالی! با لقب «شکست‌ناپذیر»!

آخرین اخبار آرسنال

جزئیات خبر
avatar تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۴ ۱۳:۴۸
به قلم عباس رضایی
دسته‌بندی: مقاله
منبع : Arsenal.com
بازدید: ۷۶ بار
این صفحه را به اشتراک بگذارید
بازی بعدی آرسنال
آرسنال
آرسنال
VS
بورنموث
بورنموث
لیگ برتر - استادیوم امارات
۱۴۰۳/۲/۱۵ ۱۵:۰۰
بازی قبلی آرسنال
تاتنهام
تاتنهام
2 - 3
آرسنال
آرسنال
لیگ برتر - تاتنهام هاتسپر
۱۴۰۳/۲/۹ ۱۶:۳۰