مدافع ما در مورد اینکه چگونه دیدگاه منحصر به فردش نسبت به فوتبال به او کمک میکند تا در تمرینات و روزهای مسابقه خونسردی خود را حفظ کند، برای ما صحبت میکند.
عشق و علاقه بن وایت به فوتبال تردیدی ندارد. اما نکته کمی عجیب در مورد رابطه این مدافع با این ورزش این است که او بیشتر عاشق بازی کردن است تا اینکه از تماشای آن لذت ببرد.
همیشه همینطور بوده است. بن که از خانوادهای بدون هیچ سابقهای در فوتبال میآید، نه به عنوان یک هوادار فوتبال، بلکه به عنوان یک بچه بااستعداد و فعال در ورزش بزرگ شد - دیری نپایید که او شور واقعی خود را پیدا کرد.
و بعد از اینکه به آن علاقه مند شد، والدینش کاملاً از او حمایت کردند و با حمایت ۱۰۰ درصدی به او کمک کردند تا استعداد ذاتی و بدون شکش را شکوفا کند.
او شروع میکند: ''الهام اصلی من همیشه خانوادهام بوده است. حمایت و تشویق آنها احتمالاً چیزی است که مرا وارد این ورزش کرد.''
"از سن خیلی کمی عاشق بازی کردن فوتبال بودم، واقعا از همون موقع که یادمه، تنها چیزی بود که دوست داشتم انجام بدم و خانوادم همیشه پشت من بودن.
هیچکس تو خانوادم فوتبال بازی نکرده بود، هیچوقت هم علاقهای بهش نداشتن. پدر و مادرم اصلا طرفدار فوتبال نیستن، پس منو به سمتش هل ندادن. ولی دیدن که چقدر عاشقشم، هرکاری از دستشون برمیومد برام کردن که کمکم کنن.
راستش نمیدونم از کجا شروع شد، احتمالا فقط با دوستام تو پارک یا باغچه بازی میکردم. دلیلشو یادم نمیاد، فکر نمیکنم یه لحظه خاص باعث شد عاشق فوتبال بشم ولی یادمه از اولین باری که توپ رو شوت کردم، عاشقش شدم.
بچه که بودم همیشه اهل ورزش بودم، همه چی بازی می کردم. ورزش باعث شد از چند تا کلاس فرار کنم! آره، تنیس، هاکی و خیلی زیاد هم کریکت بازی میکردم. یه ورزشکار همه فن حریف بودم و تا ۱۶ سالگی اینجوری بودم. ولی تو اون سن، فوتبال کل وقتم رو میگرفت و بهرحال از بقیه بیشتر ازش لذت میبردم، پس فقط روی فوتبال تمرکز کردم."
"تو پول [Poole] به دنیا اومدم و بزرگ شدم، یه جایی نزدیک بورنموث [Bournemouth]. تو هشت سالگی وارد آکادمی ساوتهمپتون شدم و به طور مداوم تو ردههای مختلف سنی بازی کردم. جلسات تمرینی و مسابقهها باعث شدن بن نسبت به بقیه بچه مدرسهای ها یه برنامه ریزی خیلی متفاوت داشته باشه، اما پدر و مادرش هیچوقت از این موضوع ناراحت نشدن و همیشه با تشویقهای مداوم، تو زندگیش یه نیروی محرک بودن و بهش کمک کردن که به علاقهاش برسه.
بن میگه: ''آره، خب قطعا همه چیز براشون تازگی داشت، در مورد آکادمیها و این چیزا یاد گرفتن. ولی هیچوقت منو به سمت هیچ کاری هل ندادن. مامانم منو هر جا که لازم بود میبرد - تمرین و مسابقهها - اما این علاقه از خودم بود، همیشه انگیزه خودم رو داشتم.
احتمالا تنها کاری بود که واقعا ازش لذت میبردم و توش خوب بودم، پس پدر و مادرم اونجا بودن که به بهترین نحو ازش استفاده کنم. خودم رو خیلی تحت فشار گذاشتم تا بهتر باشم و بیشتر بازی کنم.
قطعا وقتی شروع کردم، همه چی فقط برای تفریح بود، تو اون سن و سال نمیدونستی به کجا میرسه. هیچوقت به اینکه حرفهای بشم فکر نمیکردم ولی وقتی اولین قراردادمو تو ۱۷ سالگی امضا کردم، اون موقع بود که برای اولین بار فکر کردم شاید بتونم این کار رو برای آيندهم انجام بدم. ۱۶ سالگی از ساوتهمپتون آزاد شدم، بعد ۱۷ سالگی تو برایتون قرارداد حرفهای امضا کردم، پس از اون موقع بود که شروع کردم باور کنم شاید بتونم به چیزی برسم.
بعد که اولین دوره قرضی رو تو نیوپورت [Newport] داشتم و خوب بازی کردم، اونم بهم این باور رو داد که می تونم بهش برسم. ۱۹ ساله بودم و فکر می کردم تو اون لیگ [لیگ دو] میتونم موفق بشم، پس فقط باید به پیشرفت ادامه میدادم تا به سطح بالاتری برسم.''
عشق ورزیدن به این ورزش، صرفا به خاطر خود ورزش، به طور واضح مزایایی داشت و بن میگه هیچوقت لذتی رو از دست نداده یا حتی تحت فشار احساسش نکرده، حتی زمانی که این ورزش به حرفهاش تبدیل شد و شروع کرد برای گذران زندگیش فوتبال بازی کنه.
با یه لبخند میگه: ''نه، راستش نه – چون کارهای خیلی بدتری هم هست که میتونستم انجام بدم! تو این کار واقعا چیز زیادی برای لذت بردن وجود نداره، پس همیشه عشق خودم رو بهش حفظ کردم. تو دوران حرفهایام هیچوقت نبود که شک کنم این کار رو میخوام انجام بدم، از همه چیزش لذت میبرم.''
با پیشرفت دوران حرفه ای بن، الگوها و انگیزههای جدیدی به وجود اومدن، که اولین اونها مدافع هموطنش، لوئیس دانک تو برایتون بود: ''آره، دانکی منو زیر بال و پرش گرفت و وقتی تو برایتون شروع کردم، هدفم این بود که کنار اون بازی کنم.
اون موقع برایتون تو چمپیونشیپ بازی میکرد ولی من هنوز خیلی با اون سطح فاصله داشتم. پس برای من یه هدف بلندمدت بود که بهش برسم و بالاخره تو آخرین فصل حضورم تو برایتون موفق شدم.
اونم از سن کم اونجا بود، یه آدم عادی بود، انگلیسی و بی آلایش، تو همون پست بازی میکرد و با هم خوب کنار میاومدیم. یادگیری ازش بیشتر در مورد تماشای کارهایی بود که هر روز انجام میداد. یه الگو برای من بود که دنبالش کنم. کسی بود که بهش احترام میذاشتی و هر روز تمرین کردنشو میدیدی. میدونستم که باید به اون سطح برسم.''
طول زیادی نکشید که بن به سطح لیگ برتر برسه. با گذروندن دوره های قرضی موفقتر - تو پیتربورو تو لیگ یک و لیدز یونایتد تو چمپیونشیپ - تونست تو فصل ۲۰۲۰/۲۱ با برایتون به لیگ برتر راه پیدا کنه و یه فصل کامل تو سطح اول بازی کنه. اون به عنوان بهترین بازیکن فصل برایتون انتخاب شد و فرم فوقالعادهاش باعث شد به تیم ملی بزرگسالان انگلیس دعوت بشه، قبل از اینکه - تو جولای ۲۰۲۱ - با یه انتقال پرخرج به آرسنال برسه.
پس بازی کردن برای یکی از باشگاه های برتر اروپا چطور دیدگاه او رو نسبت به فوتبال تغییر داده؟ حالا الهام بخش او رو از کجا پیدا میکنه؟
بن میگه: ''فقط هر روز برای باشگاهی مثل آرسنال اومدن به سر کار، به اندازه کافی برای من الهام بخشه. باید با خودت روراست باشی، هر روز سر تمرین بیای و به نسخه بهتری از خودت تبدیل بشی. فقط روی خودت تمرکز کن، خودت رو با معیارهای بقیه قضاوت نکن، خودت باش. من اینجا هستم برای اینکه بتونم چیزی رو به تیم اضافه کنم و این همون چیزیه که باید هر روز روش کار کنم و سعی کنم هر روز تو کارم ثبات داشته باشم.
هر روز مشتاقانه منتظر تمرین هستم. راستش از همه بخشهای این کار لذت میبرم و به هر حال یه روتینیه که بهش عادت میکنی، مثل همه. صبح مسواک میزنی بعد میری سر کار و این کار رو هر روز انجام میدی.''
رابطهاش با پدر و مادرش هم، همونجور که توضیح میده، از زمانی که تو آکادمی ساوتهمپتون شروع کرده، همونه.
با یه لبخند میگه: ''اگه هر وقت از مامان و بابام بپرسم چطور بازی کردم، مهم نیست چقدر خوب یا بد بازی کرده باشم، همیشه یه جواب دارن. ‘امروز واقعا عالی بودی!’
راستش پدرم هیچ سررشتهای از فوتبال نداره. خیلی بامزهست، ولی از یه جهت هم خوبه. به هر حال مربیهایی اینجا دارم که هر چی لازمه بهم بگن، پس خوبه که فشار اضافی یا هر چیز دیگهای از بیرون نباشه. میدونم میتونم برم خونه و از همه چی جدا بشم، به چیزای دیگه فکر کنم و اونا فقط بهم بگن که خوب بازی کردم.
زندگی من اینجوری برنامه ریزی شده. وقتی وارد زمین تمرین میشم، همه چی در مورد فوتباله، تمرکز ۱۰۰ درصدی. بعد که بیرون میام، ازش جدا میشم. فکر نمیکنم پدرم هیچوقت به من گفته باشه ‘بیا یه بازی رو از تلویزیون ببینیم؟’ اون اصلا به این چیزا علاقهای نداره، فکر نمیکنم هیچوقت یه بازی رو تو تلویزیون تماشا کرده باشه.
ولی برای اینکه اونجا باشن و ازم حمایت کنن، میاد بازیهامو ببینه. اونا تو تک تک بازیها کنارم هستن. فکر میکنم مامانم فقط یه بار بازی منو از دست داده باشه. اونا واقعا میان که بازی من رو ببینن نه خود بازی رو.
بعد از بازی هم میان سراغم، پس یه فرصت خوبه که باهاشون وقت بگذرونم و اونا رو ببینم، چون اونا هنوز تو جنوب زندگی میکنن. و بعد از بازی، میدونم که ۱۰۰٪ مثبت هستن. حتی اگه خودم بدونم که اون روز افتضاح بودم، اونا همیشه کاملا ازم حمایت میکنن و من این رو ازشون دوست دارم. بقیه حرفا رو وقتی دفعه بعد مربی ها رو ببینم میتونم بشنوم!
میدونم بعضی بازیکن ها ۷ روز هفته و ۲۴ ساعته فقط در مورد فوتبال هستن، اما من نمیتونم اینجوری باشم. اگه این کار رو بکنم نمیتونم همه چیز رو بدم. فکر میکنم اینکه بتونم جدا شم و تو زمین تمرین بذارمش کنار، برای من یه تعادل خوبه.''
این مدافع ۲۵ ساله اذعان میکند که این شاید او را کمی با همتیمیهایش متفاوت کند، اما فکر میکند همچنین میتواند توضیح دهد که چگونه توانسته در طول سالها استانداردهای بالای خود را حفظ کند.
''بله، فکر میکنم احتمالا کمی با بقیه بازیکنان فرق میکند. دوستانم در خانه که هر روز این کار را انجام نمیدهند، اگر در شرایط من بودند، احتمالا تمام مدت هیجانزده میشدند! احساساتشان بالا و پایین میشد و شاید به همین دلیل است که من در جایگاهی هستم که هستم.
احساسات من خیلی بالا و پایین نمیشود و میتوانم روی کاری که باید انجام دهم تمرکز کنم. دوست دارم خیلی باثبات باشم و اجازه ندهم احساسات بر عملکردم تأثیر بگذارد.''
و در مورد همتیمیهایش چطور؟ آیا این بر جو حاکم بر رختکن با آن دسته از بازیکنانی که تمایل دارند فوتبال را تقریباً به طور وسواسانه زندگی کنند، تأثیر میگذارد؟
''نه، اصلاً اینطور نیست.'' او شانه بالا میاندازد. ''فکر میکنم اگر همه یکسان بودند، کار نمیکرد. چیزی که یک تیم را میسازد، ترکیبی از شخصیتهای مختلف است. به تعادل نیاز دارید، همه متفاوت هستند و این بهترین نتیجه را برای همه به همراه میآورد.''
بن اضافه میکند که تصور نمیکند بعد از پایان دوران بازیگریاش به هیچ شکلی در دنیای فوتبال باقی بماند و میگوید اگر فوتبال برای او پیشرفت نمیکرد، با خوشحالی میتوانست جای پای پدرش را دنبال کند.
''بله، اگر فوتبالیست نمیشدم، احتمالا با پدرم کار میکردم. او قبلا باغبان بود. فکر میکنم به همین دلیل است که هیچوقت در دوران کودکی تحت فشار نبودم، چون از اون کار هم راضی بودم. وارد دنیای فوتبال شدم، اما مشکلی نداشتم که کار پدرم را انجام دهم.''
و در آن دنیای موازی، اگر بن به جای فوتبالیست، باغبان میشد، تأکید میکند که آخر هفتهها برای تماشای فوتبال نمینشست.
''نه، اصلا زیاد فوتبال نگاه نمیکردم.'' او فاش میکند. ''موقعی که بچه بودم، فوتبال اگر از تلویزیون در حال پخش بود، بعد از پنج دقیقه خسته میشدم و میرفتم بیرون خودم فوتبال بازی کنم. زیاد تماشا نمیکردم، ترجیح میدادم خودم بازی کنم. حتی الان هم واقعا فوتبال نگاه نمیکنم. فیلمهای خودم و بازیهای خودم را برای بهتر شدن نگاه میکنم، اما برای تفریح بازی نمیبینم.''
''من وسواس این را دارم که بهترین باشم و موفق باشم، و این در هر کاری که انجام میدادم، صدق میکرد. همیشه میخواهم تمام تلاشم را برای موفقیت انجام دهم. پس اگر وارد کار باغبانی میشدم، همینطور بود.''
''اتفاقا حرفه من، برای خیلیها یک سرگرمیست. آنها هر شنبه مشتاقانه منتظر دیدن بازی هستند و این عالی است، اما برای من در مورد بودن هر روز در زمین است، تلاش برای اینکه دائما بهترین باشم. این چیزیه که واقعا دوستش دارم.''
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات خبر
به قلم عباس رضایی
دستهبندی: مصاحبه
منبع : Arsenal.com
بازدید: ۲۸۲ بار
اشتراکگذاری
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
ایپسویچ
۱۴۰۳/۱۰/۷ ۲۳:۴۵
بازی بعدی آرسنال
برنتفورد
آرسنال
۱۴۰۳/۱۰/۱۲ ۲۱:۰۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۱۵ ۲۱:۰۰
لیگ کاپ
۱۴۰۳/۱۰/۱۸ ۲۳:۳۰
جام حذفی
۱۴۰۳/۱۰/۲۲ ۱۸:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۶ ۲۳:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۹ ۲۱:۰۰