- خانه
- اخبار
- خاطرات شکست ناپذیران
- داستان هایی از شکست ناپذیران - رابرت پیرس
در فصل رویایی شکست ناپذیران که آرسنال بدون شکست قهرمان لیگ برتر شد، رابرت پیرس بهترین آمار گلزنی خود را به ثبت رساند. او در تمامی رقابت ها ۱۹ گل به ثمر رساند که ۱۴ گل آن در لیگ برتر بود. اما تاثیرگذاری او فراتر از گلزنی بود. پیرس به عنوان یکی از ارکان اصلی خلاقیت و الهام بخشی در تیم، در طول فصل تماشایی بود و برای سومین سال متوالی در تیم منتخب فصل لیگ برتر انگلیس قرار گرفت.
این چهارمین فصل حضور او در باشگاه بود، جایی که در سال ۲۰۰۰ از مارسی به آرسنال پیوسته بود. او دو فصل دیگر نیز با توپچیها درخشید و سپس درست قبل از نقل مکان به ورزشگاه امارات در تابستان ۲۰۰۶، در ۳۲ سالگی راهی ویارئال شد. پیرس در طول ۶ سال حضورش در آرسنال، ۲۸۴ بازی انجام داد و ۸۴ گل به ثمر رساند که او را در رده بیست و پنجمین گلزن برتر تاریخ باشگاه قرار میدهد. او همچنین در سال ۲۰۰۲ قهرمان لیگ برتر شد و علی رغم مصدومیت رباط صلیبی که باعث دوری او از میادین در دو ماه پایانی فصل شد، به عنوان بهترین بازیکن فصل از نگاه نویسندگان اتحادیه فوتبال انگلیس انتخاب شد.
پیرس همچنین با به ثمر رساندن تنها گل بازی مقابل ساوتهمپتون، در فینال سال ۲۰۰۳ جام حذفی را برای آرسنال به ارمغان آورد. او در کنار افتخارات باشگاهی، یک قهرمانی جام جهانی، دو قهرمانی جام کنفدراسیون ها و یک قهرمانی یورو با تیم ملی فرانسه را نیز در کارنامه دارد. پیرس ۷۹ بازی ملی برای کشورش انجام داد و پس از یک دوره کوتاه در فوتبال هند در سال ۲۰۱۶، از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
فصل ۲۰۰۲/۰۳ را با هتتریک در آخرین بازی لیگ به پایان رساندی، سپس تک گل قهرمانی در فینال جام حذفی مقابل ساوتهمپتون را به ثمر رساندی و در تابستان قهرمان جام کنفدراسیونها با فرانسه شدی. با این شرایط فوقالعاده وارد فصل جدید شدی، نه؟
(با خنده) بله، احساس خوبی داشتم! نمیدانم چرا، اما گاهی اوقات لحظاتی شبیه به آن را تجربه میکنید، در فرم خوبی قرار میگیرید. فوتبال خوبی بازی میکنید، بازیکنان فوقالعادهای در کنار خود دارید که به سبک شما بازی میکنند. بنابراین، برای من در آن لحظه بازی خوب فوتبال آسان بود. فقط به اعتماد به نفس شما مربوط میشد و برای من آن زمان فوقالعاده بود.
هنوز کمتر از دو سال از مصدومیت رباط صلیبی شما گذشته بود، از نظر روحی و جسمی به طور کامل از آن رها شده بودید؟
بله از نظر ذهنی خیلی خوب بودم. چیزهای زیادی در مورد مصدومیت زانویم یاد گرفته بودم و احساس بسیار خوبی داشتم. هر روز صبح در تمرین با آرسن صحبت میکردم و میدانستیم که در زمین شرایط خوبی دارم. در آن زمان ثبات خوبی را داخل و خارج از زمین پیدا کرده بودم. اما باور کنید، آن زمانی که مصدوم بودم خیلی طولانی به نظر میرسید!
تصور کنید که هفت ماه از تیم دور باشید، این یک آزمون خوب برای ذهنیت بود. نه به خاطر فوتبال، چون فوتبال در خون من، در پاهای من است، بنابراین این موضوع را راحتتر پیدا کردم. اما از نظر ذهنی به خاطر اینکه مدت زیادی بیرون بودم، سخت بود.
در طول مصدومیت هر روز خیلی سخت کار میکردم و به هدفم برای بازگشت به تیم شش یا هفت ماه بعد از جراحی رسیدم.
در اوایل فصل به اولدترافورد سفر کردیم، تنها یکی از دو بازی آن فصل بود که شما در آن حضور نداشتید. چقدر از تماشای بازی از روی نیمکت ناراحت بودید؟
عصبانی بودم، همه میخواهند در چنین بازیهایی شرکت کنند، اما سرمربی با من صحبت کرد، به من گفت بهتر است روی نیمکت بازی را آغاز کنی و من گفتم "باشه، مشکلی نیست، میفهمم." چون من برای تیم بازی میکردم، نه برای خودم.
هرگز آنقدر خودخواه نبودم، بنابراین همیشه به تصمیم سرمربی احترام میگذاشتم و به دلایلش اعتماد داشتم. هر وقت به من نیاز داشت آماده بودم. تماشای بازی از روی نیمکت جالب بود! همه رقابت بین تیمها، بین الکس فرگوسن و آرسن ونگر را میدانند، و به خصوص بین بازیکنان در زمین.
آن روز خیلی پرشور بود. وقتی رود فن نیستلروی پنالتی را از دست داد، همه خیلی خوشحال شدند – به خصوص مارتین کیون! او انگار آماده کشتن بود، میتوانید در عکسها ببینید. همیشه به بازیکنانی مثل مارتین، مثل تونی آدامز، مثل لی دیکسون نیاز دارید. آرسن این را میدانست و یک تیم بسیار خوب ساخت.
البته چند هفته بعد در آنفیلد بازی کردید، گل اول را ساختید و گل برتری را به ثمر رساندید. آیا این یکی از بهترین بازیهای شما برای آرسنال بود؟
نمیدانم، گل خارج از خانه مقابل استون ویلا را هم دوست داشتم، اما این گل هم به همین خاطر بله، چون برنده بازی شد، و به یاد دارم که در آن زمان زندگی شخصیام هم خیلی سخت بود. به همین دلیل است که وقتی گل زدم خیلی احساسی شدم، و این را در شادی گل میبینید. برد در آنجا، در آنفیلد مهم بود، اما برای خودم هم مهم بود چون در آن زمان دور از فوتبال، دوران بدی را در زندگی شخصیام میگذراندم، بنابراین به آن گل نیاز داشتم.
آن روز پاس گل شما را ادو داد، فکر میکردید زمانی که او را به عنوان بازیکن میشناختید، چنین نقش مهمی در باشگاه ایفا کند؟
صادقانه بگویم، نه، چون وقتی با هم بازی میکنید، زیاد به آینده فکر نمیکنید. شما خیلی در زمان حال، یا آینده نزدیک زندگی میکنید، فقط به بازی بعدی فکر میکنید. بنابراین ما در مورد مدیر شدن تیری یا پاتریک هم صحبت نمیکردیم. اما من برای ادو و برای باشگاه خیلی خوشحالم چون آنها به ثبات خوبی دست پیدا کردهاند و حالا آرسنال یکی از بهترین تیمهای اروپا و صدرنشین لیگ برتر است.
در طول زمستان در ۱۴ بازی، ۷ گل به ثمر رساندید، احساس میکردید در آن برهه بهترین فوتبال دوران حرفهای خود را بازی میکنید؟
مقایسه فصلها یا تیمها کار بسیار سختی است، اما به نظر من فقط فکر میکنم در دوران حضورم در آرسنال به بهترین سطح فوتبالم رسیدم. بازیکنان بسیار خوبی در کنارم بودند و بازی کردن با دنیس، با کانو، با فردی برایم جالب بود. بازیکنان فرانسوی را ذکر نمیکنم، چون همیشه با آنها در تیم ملی هم بازی میکردم – بنابراین طبیعی بود.
گاهی اوقات بازی کردن با بازیکنان خارجی به همین راحتی نیست، چون با سبک فوتبال مشابهی بزرگ نشدهاید. اما در آرسنال، با تمام آن بازیکنان و همچنین با اشلی کول در پست عقب خودم ارتباط بسیار خوبی پیدا کردم.
اشلی را مثال زدی – با حرکتهای خودت و تیری به سمت چپ، آن جناح چپ تیمها را نابود میکرد!
(با خنده) درسته، درسته! با این موافقم، ما به این شکل تیمهای زیادی را در لیگ برتر نابود کردیم! توضیح دادن دلیلش خیلی سخت است، فقط یک حس، یک ارتباطی بود که بین ما وجود داشت. من بارها با اشلی بازی کردم و احساس طبیعیای داشت، خیلی خوب با هم بازی میکردیم.
گائل کلیشی را هم داشتیم که آن فصل فقط ۱۸ ساله بود، اما میتوانستم ببینم چقدر خوب میشود. همیشه وقتی آرسن ونگر بازیکن میآورد، به خصوص بازیکنهای فرانسوی، به او ایمان داشتم، میدانستیم خیلی خوب خواهند شد. او بازیکنان آنجا را کاملاً میشناخت، بنابراین وقتی میگفت که یک روز گائل میتواند جای اشلی کول را بگیرد، ما حرفش را باور میکردیم.
به پایان فصل که نزدیک شدیم، شما و تیری در بازیهای خانگی حساس مقابل لیورپول و لیدز گلزنی کردید. آن زوج چقدر مرگبار بود؟
نمیدانم، اما باز هم، ما آن ارتباط را داشتیم. ما در یک کشور بازی میکردیم، فوتبال را به سبک یکسانی در فرانسه یاد گرفتیم، و فکر میکنم با هم به بهترین سطح رسیدیم. در آن زمان تیری بهترین مهاجم اروپا بود و هر دو سعی میکردیم به تیم کمک کنیم. اما آرسنال هرگز فقط به یک یا دو یا سه بازیکن وابسته نبود. یک تیم بود.
آرسن برای تلاش برای قهرمانی، یک تیم فوقالعاده، فوقالعاده ساخت. همه چیز درباره تیم بود. بله، میتوانید در مورد بازیکنانی صحبت کنید که گل زدند، و البته، من هم از گلزنی خوشحال بودم، اما وقتی در مورد آرسنال صحبت میکنم، همیشه در مورد تیم صحبت میکنم. این مهمترین چیز بود.
بازیکنانی مثل تیری داشتیم که میتوانستند تفاوت ایجاد کنند، اما تیم، تیم است. مثل آرسنال امروز – تیم، تیم است، و در پایان فصل، اگر قهرمان شوید، به خاطر تیم است. نه به خاطر آنری، نه به خاطر پیرس، نه به خاطر ویرا – بلکه به خاطر تیم است. ما فوتبال بازی میکنیم – نه یک ورزش انفرادی، بلکه یک ورزش تیمی.
قهرمانی در وایت هارت لین چه حسی داشت؟ شما مقابل آنها گلهای زیادی به ثمر رساندید، اما آن گل باید خیلی شیرینتر بوده باشد؟
نمیدانم چرا مقابل تاتنهام زیاد گل میزدم، عجیب است، اما برای من، تاتنهام همیشه قربانی ایدهآل بود! فکر میکنم ۱۲ بار مقابل آنها بازی کردم و در جام حذفی و لیگ برتر، ۸ گل به ثمر رساندم. برای من و به خصوص برای هواداران مهم بود، حالا همه چیز را در مورد آن رقابت میدانم. آن روزی که در وایت هارت لین قهرمان لیگ شدیم، بدون شک یکی از بهترین لحظات دوران حرفهای من بود.
در آن لحظه، با سوت پایان در وایت هارت لین، ما قهرمان شدیم! وقتی در ماه آگوست فصل را شروع میکنید، برای چنین لحظاتی بازی میکنید، برای بردن جام، و – چطور باید بگویم – شیرینترین جایزه بردن آن در وایت هارت لین بود. آن فصل، همه چیز عالی بود.
بعد از اون، چهار بازی دیگه مونده بود و تنها هدف این بود که نبازیم. یادته آرسن ونگر چطور همه رو برای حفظ سطح بالا انگیزه میداد، حتی با اینکه قهرمانی رو مسجل کرده بودیم؟
بله، کاملا یادمه. دو روز بعد از بازی با تاتنهام، گفت: "کار خوبی کردید رفقا، تبریک میگم، مسیر طولانیای بود، از آگوست شروع کردیم. ولی هنوز تموم نشده." بازیکنا سرشون رو بالا بردن و گفتن: "تموم نشده؟! خب معلومه که تموم شده!" ولی رئیس گفت: "نه، میخوام بدون شکست قهرمان بشیم."
من به نفر کناریم برگشتم و گفتم: "این دیوونه شده!" فکر میکردم "ولمون کن، بذار جام رو بالای سر ببرم!" ولی نه، اون گفت مهمترین چیز اینه که بدون شکست قهرمان بشیم. بعد هم پاتریک ویرا و تیری آنری گفتن: "آره، این یه ایده فوقالعادهست رئیس." من گفتم: "نه ول کنید، فقط میخوام جشن بگیرم. میخوام الان شامپاین بخورم!" ولی این حرف آرسن بود، به همراه تیری و پاتریک، پس گفتم: "باشه، تا آخر فصل میجنگیم."
این روحیهای بود که اونا به عنوان برنده و مبارز داشتن. و وقتی آرسن این رو گفت، پاتریک و تیری رو کنارش پیدا کرد. و الان خیلی قدردانم که این کار رو کردیم، چون بعد از ۲۰ سال هنوز راجع به چی حرف میزنیم؟ شکست ناپذیران. هیچکس دیگه نتونسته این کار رو انجام بده. به همین دلیله که راجع به آرسن ونگر میگم: دیوونه ولی نابغه!
سال ۲۰۰۲ که قهرمان شدیم مصدوم بودی، پس بالا بردن جام با لباس تیم بعد از برد مقابل لستر چقدر برات مهم بود؟
لحظه فوقالعادهای بود. هایبری داشت آتیش میگرفت – جام رو بالای سر بردیم، بدون باخت قهرمان شدیم. همه چیز عالی بود. هیچ چیز بهتر از این نمیشه خواست – توی وایت هارت لین قهرمان لیگ شدیم، قهرمان بودیم و بدون باخت این کار رو انجام دادیم. تکرار میکنم: عالی. برای من وقتی به اون فصل نگاه میکنم، مهمترین خاطرم برد مقابل لیورپول توی هایبریه.
نیمه اول رو ۲-۱ باختیم و یادمه آرسن ونگر چقدر توی رختکن عصبانی بود. خیلی خیلی عصبانی. داد میزد، فحش میداد، و این برای اون رفتار همیشگی نبود. ولی کل ذهنیت تیم رو عوض کرد. پیام رو رسوند – یه شوک اساسی بود. بعد آخر بازی ۴-۲ بردیم. پس برای من، فکر میکنم این یه لحظه خیلی بزرگ برای تیم و مربی بود. دقیقا کلمات درست رو گفت و جواب درست رو گرفت.
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات خبر
به قلم عباس رضایی
دستهبندی: خاطرات شکست ناپذیران
منبع : Arsenal.com
بازدید: ۲۳۷ بار
اشتراکگذاری
بازی قبلی آرسنال
کریستال پالاس
آرسنال
۱۴۰۳/۱۰/۱ ۲۱:۰۰
بازی بعدی آرسنال
آرسنال
ایپسویچ
۱۴۰۳/۱۰/۷ ۲۳:۴۵
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۱۲ ۲۱:۰۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۱۵ ۲۱:۰۰
لیگ های دیگر
۱۴۰۳/۱۰/۲۲ ۱۸:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۶ ۲۳:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۹ ۲۱:۰۰