- خانه
- اخبار
- خاطرات شکست ناپذیران
- داستان هایی از شکست ناپذیران - پاتریک ویرا
فصل ۲۰۰۳/۰۴ هشتمین فصل حضور پاتریک ویرا در این باشگاه بود - دومین فصل او به عنوان کاپیتان - که تقریباً همزمان با ورود آرسن ونگر در سال ۱۹۹۶ به تیم پیوسته بود.
او که حالا دیگر ۲۷ ساله شده بود، به ستونی در مرکز خط میانی تبدیل شده بود. وی با تمام وجود بازی میکرد، با الگوبودن برای همتیمیهایش رهبری تیم را برعهده داشت و اغلب با گلهای حیاتی، تأثیر بسزایی در تیم میگذاشت. این قهرمانی، سومین قهرمانی او با این باشگاه بود و برای ششمین سال متوالی به تیم منتخب فصل لیگ برتر انگلیس (PFA) راه یافت و در مجموع آرای بازیکن سال انجمن نویسندگان فوتبال (FWA) به مقام سوم رسید.
او یک فصل دیگر در این باشگاه ماند و پس از بالا بردن جام حذفی برای چهارمین بار در ماه مه ۲۰۰۵، راهی یوونتوس شد. آخرین ضربه او برای باشگاه، پنالتی پیروزیبخش در ضربات پنالتی فینال بود.
در مجموع او ۴۰۶ بازی برای آرسنال انجام داد که برای قرار گرفتن در رتبه نوزدهم لیست بیشترین بازیهای تاریخ باشگاه کافی بود. وی همچنین در دوران حضورش در آرسنال، به همراه تیم ملی فرانسه قهرمان یورو ۲۰۰۰، جام کنفدراسیونها ۲۰۰۱ و جام جهانی ۱۹۹۸ شد.
او پس از ترک آرسنال، قبل از ورود به دنیای مربیگری، سه قهرمانی لیگ را با اینترمیلان به دست آورد و در حال حاضر سرمربی تیم استراسبورگ در لیگ ۱ فرانسه است.
به تازگی با او صحبت کردیم تا او را به آن فصل فوق العاده بازگردانیم.
تابستان ۲۰۰۳ با باشگاه قرارداد جدیدی امضا کرده بودید، پس حتما با اعتماد به نفس زیادی وارد فصل جدید شدید؟
به یاد دارم که به عنوان یک گروه احساس اعتماد به نفس میکردیم، اما فکر نمیکنم آنقدر مغرور بودیم که بگوییم قطعا قهرمان میشویم. میدانستیم که در طول فصل رقابت خواهیم کرد، اما بدیهی است که تنها کسی که فکر میکرد میتوانیم بدون شکست بمانیم، آرسن ونگر بود!
از زمانی که به تیم پیوسته بودم، باشگاه توانسته بود تیمی واقعاً رقابتی با بازیکنان باکیفیت در هر پست بسازد. بنابراین، فرهنگ باشگاه در طول سالها به خوبی شکل گرفته بود، تیم هر سال قویتر میشد و من این حس را در شروع آن فصل داشتم.
با شروع فصل ۲۰۰۳/۰۴ چقدر در باشگاه احساس راحتی میکردید؟
واقعاً احساس در خانهبودن داشتم و بازیکنانی که قبلاً آنجا بودند، یادگیری همه چیز در مورد باشگاه را برایم بسیار آسان کردند. وقتی من آمدم، خط دفاعی عقب (چهار دفاع و دروازهبان) – تونی آدامز، مارتین کیون، دیوید سیمن و دیگران – هنوز حضور داشتند. بنابراین، هیچ راه بهتری برای درک معنای عضویت در این باشگاه وجود نداشت.
زمانی که دیگر آن بازیکنان نبودند، نقش و مسئولیت خودم را فهمیدم و آن این بود که ارزشهای باشگاه را زنده نگه دارم. فکر میکنم آرسن توانست بازیکنانی بیاورد که آنها هم میتوانستند مسئولیتپذیر باشند و همه اینها منجر به آن فصل فوقالعاده شد.
فصل با بازی سوپر جام مقابل منچستر یونایتد آغاز شد، از آن بازی چه چیزی را به یاد میآورید؟
صادقانه بگویم چیز زیادی یادم نیست! به خاطر دارم که از باخت خیلی ناامید شدیم، چون میخواستیم هر بازی که انجام میدهیم را ببریم. میخواستیم حرفی برای گفتن داشته باشیم و اعلام کنیم که این فصل، فصل ما خواهد بود. اما فکر میکنم باختن آن بازی انگیزه بیشتری به ما داد تا سختتر کار کنیم، زیرا میدانستیم که برای قهرمانی در لیگ باید بالاتر از منچستر یونایتد قرار بگیریم، بنابراین برای شکست دادن آنها نیاز به پیشرفت داشتیم.
با نگاهی به ۲۰ سال بعد، وقتی به اوایل فصل و بازی برگشت مقابل آنها در اولدترافورد فکر میکنید، خاطرات اصلی شما چیست؟
حالا که به آن بازی نگاه میکنم، تصاویرش را میبینم و همچنین با برخی از بازیکنان آنها از آن زمان صحبت کردهام، همه اینها باعث لبخند من میشود! اما آن بازی، آن روز، همه چیز در مورد رقابت بین دو باشگاه بود - بین دو گروه هوادار و بازیکنان. برای ما، میدانستیم که آن بازی چقدر مهم است، اگر میخواستیم در صدر جدول باقی بمانیم. و برای یونایتد، آنها میخواستند به عنوان بهترین تیم کشور باقی بمانند.
اما در عین حال، من فکر میکنم آنها فشار آرسنال را احساس میکردند. در دو سال گذشته، ما سایه به سایه آنها حرکت میکردیم، بنابراین آن تنش با گذشت زمان بیشتر شده بود. بازیهای بین ما همیشه حساس و نزدیک بود و البته بازی در اولدترافورد هم سخت بود.
این دیدار به خصوص یکی از پرحرارتترین بازیها بود. با اینکه اخراج شده بودید، تمام هیجان دقایق پایانی را از دست دادید، اینطور نیست؟
بله، بعد از اخراج شدن مجبور شدم به رختکن بروم و آنجا هم تلویزیونی نبود، بنابراین پنالتی از دست رفته را به طور زنده ندیدم. البته از صدای ورزشگاه فهمیدم که پنالتی از دست رفته، اما نمیدانستم چطور.
با یکی از ماساژورها آنجا بودم و بعد از سوت پایان همه بازیکنان وارد رختکن شدند و ماجرا را برایم تعریف کردند. خب، من سعی میکردم بفهمم چه اتفاقی افتاده، اما بعد تصاویر را دیدم و صحنه را دوباره تماشا کردم، و آن "شور و تعصب" مارتین [کیون] و تمام جزئیات را دیدیم.
وقتی متوجه واکنش تیم به اخراج شما و از دست رفتن پنالتی شدید، چه احساسی داشتید؟
قدرت آن تیم و نسل، اتحاد ما بود. ما با این باور به زمین میرفتیم که میتوانیم از همدیگر حمایت کنیم. البته ما گاهی اوقات فوتبال خوبی بازی میکردیم، اما همیشه تماشایی نبود. چیزی که دیدنی بود، رقابتپذیری ما، ذهنیت برندهمان و داشتن بازیکنانی بود که سرشان را جایی میگذاشتند که بازیکنان دیگر پا میگذاشتند [با تمام وجود بازی میکردند].
ما تیمی بودیم که هرگز تسلیم نمیشدیم، زیرا بازیکنانی داشتیم که میتوانستند از هیچ، بازی را ببرند. بنابراین این به بقیه ما هم این باور را میداد که همیشه میتوانیم گل بزنیم.
بعد از آن چند بازی را به دلیل محرومیت از دست دادی، اما در بازی بعدی مقابل نیوکاسل نیز مصدوم شدی...
بله، آن دوران برای من خوشایند نبود. به خاطر اخراج و مصدومیتها، دورانی بود که نیاز به بازنگری و تلاش برای بازگشت هر چه زودتر داشتم. میخواستم در زمین تمرینی کنار تیم باشم، چون نبودن در کنار آنها در زمین بازی باعث عصبانیت زیادی میشد. اما وقتی در مورد تیم شکست ناپذیران صحبت میکنیم، فقط در مورد ۱۱ بازیکن حرف نمیزنیم. این ۱۶، ۱۷، ۱۸ بازیکن بودند که همگی وارد زمین شدند و چیزی را برای تیم به ارمغان آوردند.
برای مثال، ادو هر بار که بازی میکرد، برای ما واقعاً خوب بود. ما او را هرگز به عنوان بازیکن ذخیره نمیدیدیم، او بخشی از ترکیب اصلی بود زیرا ما گزینههای مختلفی داشتیم. تیم پر از کیفیت بود، اما باید بگویم که کیفیت شماره یک آن گروه، قدرت ذهنی برای باور به این بود که همیشه میتوانیم به بازی برگردیم. میدانستیم که تیری [آنری] کاری برای گلزنی انجام میدهد. میدانستیم که دنیس [برکمپ] از هیچ، چیزی خلق خواهد کرد. این قدرت عظیم ما بود.
خاطرات شما از بازی قهرمانی در وایت هارت لین چیست؟
صادقانه بگویم، فکر میکردیم اگر بتوانیم برای قهرمانی در وایت هارت لین بازی کنیم، آن را به عنوان سرنوشت میدیدیم. اینکه بتوانیم در خانه تاتنهام قهرمان شویم؟ شیرینیای بالاتر از این وجود ندارد! پس این فرصتی بود که باید از آن استفاده میکردیم.
نمیتوانستیم به هیچ جایگزینی فکر کنیم، چون آن فرصت خیلی شیرین، خیلی خوب بود که از دست بدهیم. میدانستیم که اگر آنجا برنده میشدیم، چیزی میشد که هواداران هرگز، هرگز فراموشش نمیکردند. هر دو دسته از هواداران!
اگرچه با شروع بازی ممکنه کمی استرس وجود داشته باشه، گل شما بعد از سه دقیقه قطعا اون رو کم کرد...
بله، اما راستش رو بخواهید، هیچ نوع فشار خاصی رو یادم نمیاد. فقط هیجان انجامش توی اون روز، اونم مقابل تاتنهام، جلوی هواداراشون بود. پس اعتماد به نفس برای انجامش خیلی بالا بود. بعدش همه چیز در مورد استفاده از فرصت بود، و ما نمیتونستیم تصور کنیم که این کار رو نکنیم.
چقدر از جشن قهرمانی بعد از سوت پایان لذت بردید؟
اوه، ما واقعاً لذت بردیم! بعد از بازی از رختکن بیرون اومدیم، هوادارای ما هنوز اونجا بودن و ما رفتیم تا باهاشون جشن بگیریم، چون معتقدم که این یه دستاورد تکرارنشدنیه. ما میخواستیم اون لحظه رو به درستی جشن بگیریم.
آیا حفظ تمرکز برای چند بازی آخر، با دونستن اینکه قهرمانی قطعی شده بود، سخت بود؟
خیر، این برعهده ما به عنوان یک گروه از بازیکنان بود که مطمئن بشیم تمرکزمون رو حفظ میکنیم. قهرمانی یه وسواس ذهنی برامون شده بود، و وقتی بهش رسیدیم، آرسن (ونگر) چالش بعدی رو روی میز گذاشت. ازمون پرسید که آیا میخوایم الان به یه چیز خاص برسیم؟ انگیزه اونجا بود، اعتماد به نفس اونجا بود، کیفیت و قدرت رقابت هم همینطور. پس به عنوان یه گروه هنوز انگیزه داشتیم، میدونستیم میتونیم یه کار خاص انجام بدیم. بنابراین انرژیمون رو گذاشتیم روی هم و تونستیم بدون شکست بمونیم.
چیزی که من عاشقش هستم اینه که وقتی برای بردن چیزی تلاش میکنید، همیشه کسی هست که فکر میکنه میتونه خودش به تنهایی برنده بشه. یه بازی، یه فینال یا هرچیزی. اما برای این کار، ما باید اتحاد، اخلاق کاری و بازی برای هم رو حفظ میکردیم. ما تونستیم تیم رو بالاتر از خودخواهیهای فردی قرار بدیم و این به ما اجازه داد تا خودمون رو ابراز کنیم و به عنوان یه تیم به چیزی برسیم. این یه دستاورد واقعی تیمی بود، روحیه و اتحاد باعث شد این گروه منحصر به فرد بشه.
درسته، اما اینکه تو به عنوان کاپیتان، گل برتری رو در روز آخر مقابل لستر زدی هم خیلی باحال بود...
اون یه جشن برای همه ما بود. ما در اون خوشحالی برای رسیدن به همچین چیزی به صورت جمعی سهیم بودیم. یه حس باورنکردنی بود، و به عنوان کاپیتان، دیدن اینکه تیم به چنین چیزی دست پیدا میکنه، یه لحظه خیلی افتخارآفرین بود. جو اون روز در هایبری برای همیشه توی خاطرم میمونه. شما برای چنین لحظاتی فوتبال بازی میکنید. همیشه اینطوری نیست، پس وقتی این لحظات فرا میرسند، میخواهید تمام و کمال ازشون لذت ببرید.
آیا در اون زمان متوجه شدین که چقدر اون قهرمانی باارزش بوده؟
راستش رو بخواهید، تو اون موقع متوجه نمیشی چقدر خاصه. حالا که بیست ساله شده، داریم متوجه میشیم. شاید ۱۵ یا ۲۰ سال دیگه طول بکشه تا دوباره اتفاق بیفته. یه روزی اتفاق میافته. چطوری، کی، نمیدونم، اما اتفاق میافته.
این یه دستاورد باورنکردنیه، و همه ما خیلی افتخار میکنیم که جزئی از اون بودیم. برای باشگاههای بزرگی بازی کردم، و حالا که سرمربی هستم، میدونم همیشه بازیهایی هست که توش تمرکزت کمتره، یا اشتباه میکنی، یا بدشانسی میاری. اما همیشه ممکنه یه بازی رو ببازی، بعدش باورت رو از دست بدی و حداقل دو سه بازی دیگه رو هم تو فصل از دست بدی. پس اون نسل از بازیکنانی که داشتیم، باید خیلی به خودمون افتخار کنیم. ما هنوز با هم در ارتباطیم، یه گروه چت داریم و هر وقت که بتونیم همدیگه رو میبینیم. وقتی به همچین چیزی میرسید، برای تمام عمره.
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات خبر
به قلم عباس رضایی
دستهبندی: خاطرات شکست ناپذیران
منبع : Arsenal.com
بازدید: ۲۹۵ بار
اشتراکگذاری
بازی قبلی آرسنال
کریستال پالاس
آرسنال
۱۴۰۳/۱۰/۱ ۲۱:۰۰
بازی بعدی آرسنال
آرسنال
ایپسویچ
۱۴۰۳/۱۰/۷ ۲۳:۴۵
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۱۲ ۲۱:۰۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۱۵ ۲۱:۰۰
لیگ های دیگر
۱۴۰۳/۱۰/۲۲ ۱۸:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۶ ۲۳:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۹ ۲۱:۰۰