loading
در حال بررسی درخواست شما
داستان هایی از شکست ناپذیران - ینس لمن
داستان هایی از شکست ناپذیران - ینس لمن

داستان هایی از شکست ناپذیران - ینس لمن

تنها یک بازیکن در طول ۳۸ بازی بدون شکست ما در لیگ برتر، در تمامی دیدارها درون زمین حضور داشت – دروازه‌بان ینس لمن. این موضوع باورنکردنی‌تر هم می‌شود؛ چرا که این فصل، اولین فصل حضور سنگربان آلمانی در فوتبال انگلیس بود، او در تابستان ۲۰۰۳ به جای دیوید سیمن جدا شده، از بوروسیا دورتموند به جمع توپچی‌ها پیوست.

در واقع، ینس در آن فصل حتی یک دقیقه از بازی‌های لیگ، جام حذفی و لیگ قهرمانان را از دست نداد و در مجموع ۵۴ بازی انجام داد و جایزه دستکش طلایی را برای بیشترین کلین شیت در لیگ برتر (۱۵) کسب کرد.

او که در زمان پیوستن به آرسنال ۳۳ ساله بود، در نهایت دقیقاً ۲۰۰ بازی برای ما انجام داد – که آخرین آن‌ها در دومین حضورش با ما در سال ۲۰۱۱ بود و او را در سن ۴۱ سالگی به مسن‌ترین بازیکن ما در تاریخ لیگ برتر تبدیل کرد.

او علاوه بر قهرمانی لیگ در سال ۲۰۰۴، نقش مهمی در قهرمانی ما در جام حذفی ۲۰۰۵ ایفا کرد و سال بعد رکورد جدیدی را در لیگ قهرمانان برای بیشترین دقایق متوالی بدون گل خورده (۷۶۳ دقیقه) ثبت کرد. او بعداً این رکورد را به ۸۵۳ دقیقه افزایش داد.

پس از ترک باشگاه در سال ۲۰۰۸، او برای اشتوتگارت بازی کرد و دوران حرفه‌ای خود را با ۶۱ بازی ملی برای کشورش به پایان رساند. اوج دوران ملی او به جام جهانی ۲۰۰۶ برمی‌گردد، جایی که او با درخشش در ضربات پنالتی مرحله یک‌چهارم نهایی، به میزبانان برای رسیدن به نیمه‌نهایی کمک کرد.

به‌ تازگی با ینس صحبت کردیم تا به ۲۰ سال پیش بازگردیم...

اولین برداشت‌هایت از باشگاه بعد از پیوستن چه بود؟

وقتی به باشگاه پیوستم، در اردوی پیش‌فصل در اتریش بود. همان جلسه تمرینی اول، بلافاصله متوجه تفاوت در کیفیت شدم. من به کیفیت خوب در بوروسیا دورتموند عادت داشتم، اما کیفیت فردی و بازی ترکیبی در آرسنال فوق‌العاده بود. تکنیک، دقت پاس، همه باور نکردنی بودند.

مطلب خنده‌دار این بود که بعد از جلسه دوم، به سونا رفتم و چون آلمانی هستم لخت وارد شدم. یادم می‌آید مارتین کیون و ری پارلور با خنده می‌پرسیدند چرا لخت هستی. گفتم: «اینجوری می‌رن سونا!» آن‌ها گفتند «دیوانه‌ای؟!؟» و آنجا فهمیدم که در انگلیس فرق می‌کند!

جایگزین دیوید سیمن افسانه‌ای شدی، آیا آرسن ونگر بهت هشدار داده بود که ممکن است در ابتدا جلب اعتماد هواداران سخت باشد؟

خیر، اصلاً. فکر می‌کنم او هم امیدوار به تأثیرگذاری زودهنگام من بود، چون بعد از مدت‌ها دروازه‌بانش را عوض می‌کرد. او خیلی زود متوجه شد که سبک دروازه‌بانی من کاملاً متفاوت است، بنابراین مرا با دقت زیر نظر داشت، اما زیاد حرف نمی‌زد.

انگار بخواهد بگوید: «ببین، قبل از تو اینجا یک اسطوره داشتیم، پس پر کردن جای او برایت خیلی سخت خواهد بود.» از نظر روانشناسی انجام چنین کاری اصلاً هوشمندانه نبود. می‌دانستم که نمی‌توانم او را به عنوان یک اسطوره جایگزین کنم، فقط می‌دانستم که می‌توانم چیز متفاوتی به تیم بیاورم.

به نظر می‌رسد از همان روز اول رابطه‌ی خوبی با خط دفاعی داشتید...

راستش نه، مدتی طول کشید. من از آن‌ها یاد گرفتم که چطور با خط دفاع چهار نفره بازی کنم، چون در آلمان تیم‌ها واقعاً با چهار نفر در خط دفاع بازی نمی‌کردند. این را از مارتین [کيون]، سول [کمپل]، لاورن و اشلی [کول] یاد گرفتم.

خاطرات شما از روزهای ابتدایی حضور در باشگاه چیست؟

به یاد دارم که برای جلسه قبل از اولین بازی کمی دیر رسیدم، چون به ترافیک لندن عادت نداشتم. من به بازی در آلمان عادت داشتم و اگر برای جلسه‌ای دیر می‌کردید، در دردسر بزرگی قرار می‌گرفتید، به خصوص در روز بازی. بنابراین، من در ماشینم وحشت کرده بودم و با جانو، مدیر برنامه سفر تیم، تماس گرفتم. او به من گفت که آرام باشم، جلسه ساعت ۱۱ صبح برای ۱۱:۱۵ دقیقه است و اگر نتوانستم تا ۱۱:۱۵ برسم، مشکلی نیست، به جای آن با ماشین به هتل تیم می‌رفتم.

فکر می‌کنم درست قبل از ۱۱:۱۵ رسیدم و متوجه شدم که اینجا خیلی راحت‌تر و بهتر از آلمان است، زیرا در آلمان اگر برای چیزی دیر می‌کردید و بعد تیم می‌باخت، شما مقصر شناخته می‌شدید.

اولین بازی‌های شما در آرسنال شامل یک دیدار به یاد ماندنی بدون گل مقابل منچستریونایتد بود. خاطرات شما از آن بازی چیست؟

ینس لمن: آن بازی‌ای به شدت پرشور بود. اولین بارم بود که در اولدترافورد بازی می‌کردم، بنابراین به رختکن، استادیوم، تونل و همه چیز نگاه می‌کردم. بوی متفاوتی داشت. وقتی برای بازی فوتبال به کشور دیگری می‌آیید، بوی متفاوتی به مشام می‌رسد. توضیحش سخت است، اما بوی دیگری می‌دهد.

صداهای تشویق هم فرق داشت. آن زمان به آن عادت نداشتم. ۱۵ دقیقه قبل از بازی، هیچکس در استادیوم نبود، بنابراین فکر کردم: "اوه، هوادارای اینجا خیلی هم پرشور نیستند." بعد که برای شروع بازی بیرون آمدم، همه جا پر بود. این با آلمان فرق دارد، آنجا هواداران بیشتر از یک ساعت زودتر می‌آیند. پس خیلی متفاوت بود.

بعد هم ماجرای پنالتی از دست رفته آن‌ها در انتها، برخوردهای شدید داخل زمین و این‌که هیچکس کارت نگرفت، حتی برای داد زدن سر داور، هل دادن همدیگر و غیره. تعجب‌آور بود، بعد از بازی فکر می‌کردم حتما کارت‌هایی گرفته شده است. اما هیچ کارتی نبود. چند روز بعد هم بازیکنان جریمه و محروم شدند.

در مورد رقابت ما با منچستریونایتد چه نظری داشتید؟

می‌دانستم منچستریونایتد به تازگی قهرمانی را از آرسنال گرفته بود و سال قبل از آن، آرسنال در اولدترافورد قهرمان شده بود. خبر داشتم که آرسن ونگر و الکس فرگوسن بهترین دوستان نبودند، این تازه وارد فرانسوی را دوست نداشتند، چون برایشان تهدید به حساب می‌آمد. بنابراین می‌دانستم این رقابت بزرگ است و آن روز متوجه آن شدم.

بعد از سوت پایان، من آخرین نفری بودم که وارد تونل شدم و گروهی از آرسنال و گروهی از منچستریونایتد را دیدم که روبروی هم قرار گرفته بودند. مربیان رو در روی هم بودند و من هرگز در طول زندگی‌ام چنین چیزی در تونل ندیده بودم. این برایم تازگی داشت و به طور کامل رقابت بین این دو باشگاه بزرگ را توصیف می‌کرد.

عاشق فوتبال انگلیس شدی؟

بله، خوشم می‌آمد و به نظر می‌رسید هواداران هم مرا دوست داشتند، چون گاهی اوقات که برای دفع توپ‌های ارسالی بیرون می‌آمدم، می‌توانستم یک یا دو بازیکن حریف را در محوطه جریمه سرنگون کنم. اما باز هم توپ را می‌گرفتم و فکر می‌کنم این همان چیزی بود که آن‌ها از سبک بازی من دوست داشتند. آن‌ها بسیار با احترام رفتار می‌کردند.

آن چیزی که من دوست داشتم، سرعت بالای بازی بود. ما با یک یا دو ضربه بازی می‌کردیم و آنقدر سریع بود که برای حریف مقابله با آن سخت بود. به عنوان یک دروازه‌بان، این را دوست داشتم، چون فقط باید واکنش نشان می‌دادم، نه اینکه خودم را به زحمت بیندازم. بنابراین برای دروازه‌بان‌ها، انطباق با لیگ برتر راحت‌تر از مهاجمان است که باید خودشان را با شدت و سرعت بازی وفق دهند. خیلی از آن لذت بردم.

دروازه‌بان ذخیره‌ات در فصل ۲۰۰۳/۰۴ گراهام استاک بود. ارتباط خوبی با او داشتی؟

کار کردن با او را خیلی دوست داشتم. او مرد فوق‌العاده‌ای بود و دروازه‌بان خوبی هم بود. چابکی‌اش به طور خاص عالی بود و فوتبالیست خیلی خوبی هم به حساب می‌آمد. استوارت تیلور هم آنجا بود و وقتی من رسیدم به من گفتند که استوارت می‌تواند شماره یک جدید انگلیس شود. پس من از چالش‌ها استقبال کردم، اما هر دوی آن‌ها خیلی جوان بودند.

استوارت چند مصدومیت بدشانسی داشت، بنابراین استاک همیشه آماده بود. او یک آدم شوخ‌طبع هم بود، با خانواده‌ای ایرلندی، و من از کار کردن با او لذت بردم. فکر می‌کنم او احتمالا در پایان فصل که فهمید ما هیچ بازی‌ای را نباختیم، کمی آسوده خاطر شد! فشار زیادی روی او می‌آمد، یک فرد جوان، اگر در شرایطی که ما از روند بدون شکست خود محافظت می‌کردیم مجبور می‌شد برای اولین بار به میدان برود.

آن فصل در تمامی بازی‌های لیگ، جام حذفی و لیگ قهرمانان بازی کردی و استاک تقریباً در تمام آن‌ها روی نیمکت نشسته بود. تا به حال نزدیک بود که یک بازی را از دست بدهی؟

خب، مطمئناً آسیب‌دیدگی‌های جزئی داشتم - مثلاً در زمستان فکر می‌کردم شاید نیاز به جراحی منیسک داشته باشم، چون مشکل زانو داشتم. یادم می‌آید لکه کوچکی که روی اسکن دیدند، در واقع یک جای زخم از پارگی رباط صلیبی ۱۰ سال قبل بود. این نزدیک‌ترین موردی بود که به استراحت برای چند بازی نزدیک شدم. اما همیشه این حس را داشتم که اگر کارهای بدنسازی‌ام را به درستی انجام دهم، می‌توانم بدنم را قوی‌تر کنم و از مصدومیت دوری کنم.

وقتی به وایت هارت لین رفتیم، می‌دانستی برای قهرمانی در لیگ به چه نتیجه‌ای نیاز داریم؟

نه، نمی‌دانستم و راستش را بخواهید حتی به آن فکر هم نکردم، چون اگر نتایج و بازی‌های دیگر را دنبال کنید، تمرکزتان را از بازی خودتان دور می‌کنید. حتی در پایان بازی هم نمی‌دانستم قهرمان شده‌ایم، چون توی رختکن نشسته بودم، خیلی ناامید بودم و سرمربی هم همینطور بود، بعد سول کمپل وارد شد. هر سه ما ناراحت بودیم که بازی را نبردیم، بنابراین متوجه نشدم که قهرمان شده‌ایم.

سول واقعاً بعد از بازی با من درگیر نشد، اما می‌دانستم که به خاطر گل آخر از من عصبانی است. بهتر بود با من درگیر نمی‌شد، چون بعداً خودش فهمید که احتمالاً پنالتی نبوده است. سرمربی هم همین را دید. او بعد از سوت پایان خیلی از من عصبانی بود. او گفت: «چرا اون پنالتی رو دادی؟ چرا با کین کلنجار می‌رفتی؟» بهش گفتم که کاری نکردم و چند ساعت بعد که به کولنی برگشتیم، صحنه رو روی ویدیو دید و گفت: «ببخش ینس، پنالتی نبود، داور اشتباه کرد.» با VAR امروزی، آن پنالتی رد می‌شد.

کِی متوجه شدی که مساوی برای قهرمانی کافی است؟

وقتی جانو بعد از بازی به رختکن اومد و به من و سول گفت: «چرا نشستین؟ قهرمان شدیم!» بعد بیرون رفتم و توی زمین خوشحالی کردیم، اما باید بگم اون موقع خیلی ازش لذت نبردم. هنوز عصبانی بودم.

بعد از اون بازی، همه چیز درمورد بدون شکست موندن بود. آیا سرمربی جلسه‌ای ترتیب داد تا همه رو دوباره روی اون هدف متمرکز کنه؟

قبل از اینکه من بیام، این اتفاق افتاد، اما می‌دونم که سرمربی به بازیکناش گفته بود که فکر می‌کنه می‌تونن کل فصل رو بدون شکست برن. بعد از اینکه تاتنهام رو شکست دادیم، فکر می‌کنم او یه سخنرانی کرد، نمی‌دونم دقیقاً کی بود، اما به ما گفت که فکر می‌کنه می‌تونیم همه بازی‌های باقیمونده رو ببریم. البته زمان دقیقش رو مطمئن نیستم - ۲۰ سال پیش بود! اما برای من، به اون فکر نمی‌کردم. به هر حال فقط می‌خواستم هر بازی رو ببرم.

همه چیز به بازی مقابل لستر بستگی داشت، خاطرات شما از اون روز چطوره؟

خب، اون فصل اشتباهات زیادی نداشتم، اما توی اون بازی اشتباه کردم. برای گل اولشون می‌تونستم بهتر عمل کنم. خوش‌شانس بودم که از اون موقعیت برگشتیم و تیم دو گل زد تا به پیروزی برسه.

بهترین لحظات شما از اون فصل چی بود؟

اون فصل خیلی باثبات بودم. چند بازی فوق‌العاده داشتم - اما اونها بعد از اون فصل بودن. اون فصل باثبات بودم و توپ‌گیری‌های لازم رو انجام دادم. قابل اعتماد بودم، پس در کل راضی بودم. اما نمی‌تونم بگم یه بازی‌ای بود که توپ‌گیری‌های زیادی داشته باشم یا تیم رو نجات داده باشم – چون اون فصل اصلاً تحت فشار زیادی قرار نگرفتیم!

روحیه تیمی و رقابت‌پذیری اون تیم رو چطور توصیف می‌کنید؟

یادمه هر بازیکنی که به تیم ملحق می‌شد، دیر یا زود باید جلوی تیم صحبت می‌کرد. بعد از اینکه در نوامبر اینتر میلان رو ۵-۱ بردیم، نوبت من شد. گفتم که چقدر خوشحالم که در تیمی با چنین کیفیت عالی و همچنین چنین روحیه تیمی فوق‌العاده‌ای بازی می‌کنم. چون معمولاً وقتی در تیمی به اون خوبی بازی می‌کنید، روحیه تیمی به اون اندازه قوی نیست. 

معمولاً در تیم‌های کوچیک‌تر، این کمبود رو با روحیه تیمی قوی جبران می‌کنید، و من این رو در شالکه داشتم، اما در آرسنال ما تیمی بودیم با مهارت و استعداد فوق‌العاده و همچنین روحیه تیمی بالا، و این چیزی بود که من در سخنرانی‌ام بهش اشاره کردم.

با کدوم بازیکن‌ها تو اون تیم خارج از زمین رابطه خوبی داشتی؟

می‌تونم بگم با همه رابطه خوبی داشتم، اما تو زمین کاملاً برعکس بود! البته نه همیشه! بیرون می‌رفتم با فردی [لیونبرگ]، اشلی کول، پاتریک ویرا. همچنین همسرم با همسر دنیس برکمپ و همسر پاتریک دوست بود.

برای سه سال هر روز بازی کنار دنیس روی نیمکت می‌نشستم. نمی‌تونم بگم بهترین دوستم بود، چون اون هلندی بود و من آلمانی، پس همدیگه رو هم دست می‌انداختیم، اما باهاش صمیمی بودم. تو سلف تمرین یه میز بین‌المللی بود، با کانو، فردی، دنیس، ژیلبرتو، ادو – پس با اونا هم خوب آشنا شدم.

در آخر، چقدر به اینکه جزئی از اون تیم شکست‌ناپذیر بودی افتخار می‌کنی؟

اون موقع وقت نداشتی که افتخار کنی، چون به محض احساس غرور، تمرکزت رو از دست می‌دادی. وقتی هنوز بازی می‌کنی، نمی‌تونی به چیزی افتخار کنی، تو در حال بهینه کردن عملکردت هستی، اما ۲۰ سال بعد، می‌تونم بگم خیلی خوشحالم که جزئی از اون تیم بودم.

همه ما باید به اون افتخار کنیم، و همچنین باید به این موضوع افتخار کنیم که ۲۰ سال بعد همه ما رابطه خوبی داریم، و یه گروه تشکیل دادیم تا همچنان با هم نزدیک باشیم.

آخرین اخبار آرسنال

جزئیات خبر
avatar تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۲/۲۸ ۱۲:۲۰
به قلم عباس رضایی
دسته‌بندی: خاطرات شکست ناپذیران
منبع : Arsenal.com
بازدید: ۱۴۱ بار
اشتراک‌گذاری
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
آرسنال
3 - 1
ساوتهمپتون
ساوتهمپتون
لیگ برتر - استادیوم امارات
۱۴۰۳/۷/۱۴ ۱۷:۳۰
بازی بعدی آرسنال
بورنموث
بورنموث
VS
آرسنال
آرسنال
لیگ برتر - دین کورت
۱۴۰۳/۷/۲۸ ۲۰:۰۰
آرسنال - شاختار دونتسک
لیگ قهرمانان اروپا
۱۴۰۳/۸/۱ ۲۲:۳۰
آرسنال - لیورپول
لیگ برتر
۱۴۰۳/۸/۶ ۲۰:۰۰
نیوکاسل - آرسنال
لیگ برتر
۱۴۰۳/۸/۱۲ ۱۶:۰۰
اینترمیلان - آرسنال
لیگ قهرمانان اروپا
۱۴۰۳/۸/۱۶ ۲۳:۳۰