- خانه
- اخبار
- خاطرات شکست ناپذیران
- داستان هایی از شکست ناپذیران - آرسن ونگر
آرسن ونگر، مردی که در اولین فصل کامل حضورش در باشگاه (۱۹۹۷/۹۸)، ما را به قهرمانی لیگ و جام حذفی رساند و در این مسیر، به اولین سرمربی غیر انگلیسی تبدیل شد که به قهرمانی لیگ برتر دست پیدا کرده است.
او در فصل ۲۰۰۱/۰۲ نیز موفق به کسب دوگانه دیگری شد، از جمله فصلی که در آن خارج از خانه شکست نخوردیم. همین موضوع، رویای نهایی سرمربی را در ذهن او کاشت – قهرمانی در لیگ بدون اینکه حتی یک باخت را تجربه کند.
زمانی که او پیش از فصل ۲۰۰۲/۰۳ این جاه طلبی را آشکار کرد، با شکست مقابل اورتون در هفته دهم، مورد تمسخر رسانه ها قرار گرفت. اما پیش بینی او تنها یک فصل زودتر بود و در پایان فصل ۲۰۰۳/۰۴، او در سراسر جهان مورد ستایش قرار گرفت و خود را به عنوان یک اسطوره در فوتبال انگلیس تثبیت کرد.
ونگر در مجموع ۲۲ سال هدایت ما را برعهده داشت، ۱۹ بار به لیگ قهرمانان اروپا راه یافت و رکورد هفت قهرمانی در جام حذفی را به دست آورد. او پس از هدایت ۱۲۳۵ بازی در پایان فصل ۲۰۱۷/۱۸، به عنوان پرافتخارترین و باسابقه ترین سرمربی تاریخ باشگاه، از جمع ما جدا شد. او که اکنون مدیر بخش توسعه فوتبال جهانی در فیفا است، اخیراً با او گفتگو کردیم تا در مورد درخشان ترین افتخار او، یعنی فصل بدون شکست ۲۰ سال پیش، خاطره بازی کنیم.
در ابتدای فصل ۲۰۰۳/۰۴، با نگاه کردن به رختکن چه حسی از بازیکنان گرفتید؟
قبل از هر چیز، ناامیدی وجود داشت، چرا که در سال ۲۰۰۳ میتوانستیم قهرمان لیگ شویم. در سال ۲۰۰۲ عملکرد فوقالعادهای خارج از خانه داشتیم و در طول آن فصل هیچ بازی خارج از خانه را نباختیم. به همین دلیل بود که از آنها خواسته بودم تا لیگ را بدون شکست قهرمان شویم. فکر میکردم این کار شدنی است.
بنابراین در ابتدای فصل ۲۰۰۳/۰۴ از آنها پرسیدم که به نظر خودشان چرا فصل گذشته قهرمان لیگ نشدیم. آنها گفتند با درخواست نکردن باخت، فشار زیادی روی آنها گذاشتهام. اما دوباره گفتم: "نگاه کنید، من فکر میکنم میتوانید این کار را انجام دهید، فقط باید واقعاً بخواهید." این نشان میدهد که گاهی اوقات باید یک سال زودتر بذر یک ایده را در ذهن کاشت و سپس تا زمان جوانه زدن آن صبور بود. سپس مهم است که پای آن بایستید و عقب نشینید.
در آن روزی که این را به من گفتند، میتوانستم بگویم: "بله، موافقم، متاسفم، بیایید فقط برای قهرمانی در لیگ تلاش کنیم." اما این کار را نکردم، آن را تکرار کردم، زیرا میدانستم که میتوانند این کار را انجام دهند. تفاوت بین قهرمانی در لیگ و قهرمانی بدون شکست تنها ذهنی است – این به پتانسیل تیم بستگی ندارد. من میخواستم به باورم پایبند باشم که میتوانیم این کار را انجام دهیم، زیرا برای من سختترین چیز در سطح بالا، ثبات است.
وقتی یک ورزشکار حرفهای واقعی هستید، میخواهید تا جایی که میتوانید خوب عمل کنید. همچنین به این فکر کردم که چرا باید یک هفته منچستریونایتد را شکست دهید و هفته بعد مقابل وستهام بازنده باشید؟ چرا باید قبول کنید که یک بازی را ببازید؟
در آن تابستان، تنها خرید مهم شما جذب یِنس لمن برای درون دروازه بود، اگرچه چند بازیکن جوان از جمله گائل کلیشی را نیز به خدمت گرفتید. به قدرت تیم خود اطمینان داشتید یا اینکه بازیکنان دیگری را هم به خدمت بگیرید، تلاش کرده بودید؟
خیر، واقعاً تلاش نکردم بازیکن دیگری را به خدمت بگیرم. به دنبال یک دروازهبان بودم، چون دیوید سیمن رفته بود و همانطور که همیشه هر سال انجام میدادم، یک بازیکن جوان با پتانسیل فوقالعاده بالا را نیز به تیم اضافه کردم. میخواستم آنها را جذب کنم تا آموزش ببینند و ببینم آیا فرصتی برای بازی کردن دارند یا نه.
در خط حمله، اگر به طور کلی گزینههایی را که در آن زمان داشتیم نگاه کنید، افزودن بازیکن دیگری بسیار دشوار بود! اما یکی از ویژگیهای آن تیم این بود که تیم بسیار ارزانی بود. به سختی هیچ یک از بازیکنان آن تیم به عنوان خریدهای گرانقیمت به تیم آمده بودند و این ویژگی بارز آن ترکیب بود.
مردم زیاد در مورد خط دفاعی استثنایی صحبت میکردند، اما این خط دفاعی – اشلی کول، لاورن، کولو توره و سول کمپل – بسیار ارزان بودند. حتی با احتساب لمن، مجموعاً همه آنها کمتر از ۱۰ میلیون پوند هزینه داشتند.
با وجود نداشتن ستارگان گرانقیمت، فکر میکنید این یکی از دلایلی بود که روحیه تیمی به این خوبی بود و هرگز غرور فردی در اولویت قرار نمیگرفت؟
با این حرف موافقم، اما همچنین میخواهم بگویم که این تیم، غرور داشت، غرور زیادی هم داشت، اما از آن برای پیشرفت خود و در اختیار گذاشتن کیفیتشان برای تیم استفاده میکردند. همه آنها میخواستند در تیم سهیم باشند.
قطعاً مهمترین ویژگی این تیم همین مؤلفه بود. همه آنها بازیکنان باکیفیتی بودند، اما همچنین بازیکنانی بودند که درک میکردند استفاده از کیفیتهایشان برای منافع و خدمت به تیم چقدر ضروری است. میخواهم بگویم که این قطعاً در مورد آن تیم صدق میکرد. فروتنی آنها نیز باورنکردنی بود.
از نظر من، مهمترین ویژگیهایی که برای رسیدن به چنین دستاوردی لازم است، در خدمت تیم قرار دادن استعدادهای فردی و در عین حال، بعد از هر بازی فروتن ماندن است. این به این معنی است که هر وقت یک بازی بزرگ را میبرید، صبح روز بعد دوباره برای تمرین میآیید و فکر میکنید، "باشه، آن تمام شد، باید دوباره شروع کنیم. کاری که دیشب انجام دادیم خوب بود، اما بیایید ادامه دهیم." شما باید آماده باشید که هیچ امتیازی مطالبه نکنید، اما هر روز برای تمرین حاضر شوید تا دوباره تلاش کنید بهتر شوید و سعی کنید بازی بعدی را ببرید.
با منچستر یونایتد در هفته ششم بازی کردیم. فکر میکردید برای رفتن به اولدترافورد زود بود؟ ترجیح میدادید این بازیهای بزرگ در اواخر فصل برگزار شود؟
بله، فکر میکردم برای انجام آن بازی کمی زود بود و ایدهآل این بود که دیرتر برگزار میشد. حالا که به عقب نگاه میکنیم، مطمئناً آن بازیای بود که ما را بیشتر در آستانه شکستناپذیری نگه داشت! یک ضربه میتوانست سرنوشت کاملاً متفاوتی رقم بزند. میتوانید بگویید در آن بازی که پنالتی از دست رفت، خوششانس بودیم. همچنین میتوان گفت که بدشانس بودیم که پنالتی دادیم، اما شاید هم خوششانس بودیم که از آن بازی جان سالم به در بردیم.
در آن بازیها همواره ریسکهای بالایی وجود داشت. حتی بدون کارت قرمز و پنالتی، فکر میکردید در هر صورت درگیریای پیش میآمد؟
بله، در آن بازیها این انتظار میرفت! همیشه میدانستیم که وقتی با منچستر یونایتد بازی میکردیم، اتفاقی میافتاد، بازیهای احساسی بودند. میتوانست قبل از بازی، در طول بازی یا بعد از بازی باشد، اما همیشه چنین اتفاقی میافتاد. بنابراین باید برای آن آماده میشدید.
شما میخواهید فقط روی فوتبال تمرکز کنید. میدانستید که در برههای حواسپرتیهایی وجود خواهد داشت، تنشها بالا میرفت، بنابراین همیشه در ابتدا تلاش میکردید تا بازیکنان را به تمرکز کامل برای کنترل اعصابشان وادار کنید. به آنها یادآوری میکردید که فقط روی بازی تمرکز کنند، و در نهایت همیشه اینطور نبود! انجام این کار در زمین سختتر است.
بعد از اون بازی باشگاه و بازیکنان با جریمه و محرومیت روبرو شدند، شما به عنوان سرمربی چه واکنشی نشون دادید؟ بازیکنان رو تنبیه کردید؟
خیر، من فقط سعی کردم اونها رو آروم کنم و باهاشون صحبت کنم. یادمه مارتین کیون روز بعد پیشم اومد و گفت: "رئیس، واکنش برای من وحشتناکه." من گفتم: "مارتین، نگران نباش، تو هیچ کار اشتباهی نکردی." پس من اصلاً از بازیکنانم عصبانی نبودم، اصلاً، چون همون چیزی بود که دوست داشتم ببینم - واکنش برنده ها.
من ازشون عصبانی نبودم، فقط سعی میکردم بهشون اطمینان بدم. اول از همه، فقط خوشحال بودم که بازی رو نباختیم، بنابراین قضاوت من در مورد بازیکنان شاید کمی بیشتر از حد معمول با درک همراه بود، چون ما نباخته بودیم. این یکی از اون موقعیتهایی بود که حرفهای من در عموم و رسانهها در مورد اون با حرفهایی که تو رختکن به بازیکنا میزدم فرق داشت - اما این تنها بار نبود که این اتفاق افتاد!
در کل چیزی که در اون واکنش اون روز دوست داشتم، همبستگی تیم بود. واقعاً میشد اون رو حس کرد. شاید همون موقع بو بردم که این اتفاق برای تیم در بقیه فصل خیلی مهم خواهد بود. اونها همگی در مقابل رود فن نیستلروی متحد شدند. مارتین، ری پارلور، لاورن و بقیه، پس واقعاً روحیه آرسنالی وجود داشت. ما فقط در مورد روحیه تیمی صحبت کردیم، و شاید هم اون واکنش تو اولدترافورد به روحیه تیمی برای بقیه فصل کمک کرد.
ژانویه خوزه آنتونیو ریس رو به خدمت گرفتید، آیا اضافه کردن کسی به گروه در آن مرحله را به عنوان یک ریسک می دیدید؟
بله، در سال ۲۰۰۲ مصدومیت رباط صلیبی برای رابرت پیرس پیش اومد، و من احساس کردم که اگه دوباره همچین اتفاقی بیفته، به یه نفر دیگه تو جناح چپ نیاز داریم. پیرس ۱۹۷۳ به دنیا اومده بود، پس تو اون فصل داشت به ۳۱ سالگی نزدیک میشد، و میدونستید که تو یکی دو سال آینده باید برای اونجا فکری بکنید. دنیس برکمپ هم سن بالاتر بود، پس وقتی ریس رو آوردم به آینده هم نگاه میکردم.
فکر میکردم اون میتونه چیزی به ما پیشنهاد بده – چه تو جناح چپ و زمانی که دنیس بازی نمیکرد، پیرس رو به مرکز بکشه. ریس میتونست تو خط حمله هم بازی کنه. استعدادی استثنایی توسط استعدادیاب ما، فرانسیس کگیانو، که او رو در سویا دیده بود، لقب گرفته بود. فکر میکردم حتی میتونه تو جناح راست هم بازی کنه، و با خودم گفتم: "آره، بیایید یه چیز دیگه هم اضافه کنیم." اون هنوز یه پسر جوون بود، پس برای آینده بود، و همچنین برای اینکه همون فصل هم چیزی اضافه کنه.
در آوریل، با فشردگی بازیها در رقابتهای مختلف، دو هفته بسیار پر فشاری را پشت سر گذاشتیم. بهعنوان سرمربی، مدیریت این حجم از بازیها چقدر سخت بود؟
امروز که فکر میکنم، چندین بار به خودم گفتم که کاش یکی از این بازیها را قربانی میکردم. ما با چلسی در لیگ قهرمانان بازی داشتیم و فراموش نکنید که آنها در آن زمان بسیار قوی بودند. در واقع، آنها در لیگ تهدید بزرگتری نسبت به منچستر یونایتد بودند و در آن فصل به مقام دوم جدول رسیدند.
ما در مرحله یکچهارم نهایی با آنها بازی کردیم و در استمفورد بریج ۱-۱ مساوی شدیم، سپس در خانه با آن گل دیرهنگام ۲-۱ شکست خوردیم، اما انرژی زیادی را در نیمهنهایی جام حذفی مقابل منچستر یونایتد در استادیوم ویلا پارک در عصر شنبه از دست داده بودیم و بعد باید بازی لیگ قهرمانان را در روز سهشنبه برگزار میکردیم. سپس با لیورپول بازی داشتیم و فکر میکردید در یک هفته ممکن است همه چیز را از دست بدهیم. این نشان میدهد که چقدر نزدیک بودیم. در کل، یک آزمون ذهنی برای ما بود.
تیری آنری به ما گفت که در بازی با لیورپول مصدومیت همسترینگ داشته، اما شرایط طوری بود که مجبور بودید ریسک کنید؟
بله، قطعا. ما مجبور بودیم این بازی را ببریم و وقتی تیری نبود، خیلی اذیت شدیم. این را در نیمهنهایی مقابل منچستر یونایتد دیدیم. او تأثیری داشت که بازیکنان سطح بالا دارند. این بدان معناست که او پتانسیل تیم را افزایش میداد، اما همچنین اعتماد به نفس همتیمیهایش را فقط با حضور در زمین بالا میبرد.
برای ما این یک بازی بسیار مهم بود و در نیمه اول عقب بودیم. تیم مثل رولزرویس در حال حرکت بود، در بزرگراه در حال گشتزنی بود و ناگهان به دو درخت برخورد کردیم و نمیدانستیم از کجا آمدند. در آن لحظه، نمیدانید از کجا باید شروع کنید.
در نیمه وقت اعتراف میکنم که کمی عصبانی بودم، شاید عصبانیترین زمانی بود که تا به حال بودم، چون معمولا در نیمه وقت با بازیکنان عصبانی نمیشدم. وقتی عصبانی میشدم، تأثیرگذار بود، چون واکنش معمولی من نبود. سعی کردم آنها را به واکنش وادارم چون مرده به نظر میرسیدند. گفتم: "بیایید، چه اتفاقی میافتد؟" "باید اینجا پاسخ دهیم." برخی از بازیکنان نیز در آنچه در نیمه وقت گفته شد، مشارکت داشتند و سپس تیری در نیمه دوم نمایش خود را ارائه کرد.
در سال ۲۰۰۲ شما در اولدترافورد قهرمان لیگ شده بودید، شما درباره تیم آرسنالی که در سال ۱۹۷۱ در وایت هارت لین قهرمان لیگ شده بود شنیده بودید، پس چقدر برای شما خاص بود که این افتخار را تکرار کنید؟
برای من خاص بود. ما قبل از شروع بازی از وضعیت با خبر بودیم چون چلسی قبل از بازی ما در نیوکاسل باخت. بنابراین میدانستیم که فقط باید بازی را نبازیم تا قهرمان شویم و عملکرد بسیار خوبی داشتیم. البته میدانستم که بردن قهرمانی در تاتنهام برای هواداران ما چقدر خاص است - این یک لحظه استثنایی بود.
این واقعیت که ینس آن پنالتی دیرهنگام را داد که به نظر من پنالتی نبود کمی خرابش کرد. وقتی امروز میبینیدش مسخره است. اما سول کمپل و ینس بعد از آن با هم بحث کردند - چون هر دو برنده هستند. آنها فقط میخواستند بازی را ببرند، حتی متوجه نشده بودند که ما قهرمان لیگ شدهایم. باورنکردنی است. اما صادقانه بگویم، اینجور بحثها اغلب اتفاق میافتاد، چون آنها برندگان استثنایی بودند.
بعد از آن، چهار بازی برای تکمیل یک فصل شکستناپذیر داشتیم. آیا میتوانید جلسهای را که با بازیکنان داشتید تا اهمیت آن بازیها را به آنها بگویید به یاد بیاورید؟
بله، یادم میآید. به آنها گفتم که مهمترین لحظه اکنون گذشته است، اما اگر میخواهند جاودانه شوند باید ادامه دهند و از باخت در هر بازی خودداری کنند. به آنها گفتم که حالا تمرکز روی جشن گرفتن و باختن بازی، در حالی که میتوانند چیزی استثنایی به دست آورند، احمقانه است.
متقاعد کردن آنها به این موضوع آسان نبود، زیرا طبیعی است که وقتی قهرمان میشوید خاموش شوید. ما تقریبا از آن چهار بازی آخر سر خوردیم، بدون اینکه پاسخی که انتظار داشتم را بدهیم. اما فکر میکنم در سطح ناخودآگاه، بازیکنان از باختن بازیها خودداری کردند.
ما در بعضی مواقع تحت فشار بودیم - به خصوص در بازی خارج از خانه مقابل پورتموث، و در نیمه اول مقابل لستر هم عقب بودیم. با بیرمنگام مساوی بدون گل کردیم. تصور کنید - ما یک گل با باختن فاصله داشتیم.
آیا برای اولویت دادن به شانس قهرمانی در لیگ قهرمانان، بازیهای لیگ را با استراحت دادن به بازیکنان قربانی میکردید؟
نه، چون همیشه رویای من این بود که بدون باخت قهرمان شویم. پشیمانی من این است که در مرحله یکچهارم نهایی مقابل چلسی حذف شدیم، چون بعد از آن موناکو که تیم بزرگی نبود و سپس پورتو در فینال بودند. فکر میکنم واقعا میتوانستیم آن را ببریم - این بزرگترین پشیمانی من است.
اما من رکورد شکستناپذیری را با استراحت دادن به بازیکنان قربانی نمیکردم، اما شاید بازیکنان از نظر ذهنی ۱۰۰ درصد روی لیگ نبودند. من قویترین تیمم را برای بازیهای لیگ انتخاب میکردم، چون رفتن بدون شکست خیلی مهم بود.
به هر حال، هیچکس تا به حال ثابت نکرده است که استراحت دادن به بازیکنان در چنین سناریویی چیز خوبی است. شما باید مزایای فیزیکی را در مقابل تمرکز ذهنی یا کاهش اعتماد به نفس هنگام بازی نکردن وزن کنید، مطمئن نیستیم که تعادل همیشه به نفع استراحت باشد. اگر آنها چهار یا پنج بازی اضافی انجام دهند، پس بله باید به آنها استراحت دهید، اما اگر برنامه عادی باشد، فکر نمیکنم.
وقتی به نقاط عطف و شرایط مختلفی که در آن فصل کنار هم قرار گرفت نگاه میکنید، فکر میکنید شرایط برای شکست ناپذیر شدن تقریبا باید کامل بود؟
نگرش شما همیشه باید کامل باشد، اما میدانید که فوتبال چگونه است - نمیدانید حریفان شما در روز بازی چقدر قوی خواهند بود. تصمیمات داور چگونه خواهد بود؟ بله، همه چیز باید کامل باشد، اما همچنین برای رسیدن به آن، به بازیکنانی نیاز دارید که از نظر ذهنی بسیار قوی، آماده و قادر به جنگیدن برای یکدیگر باشند.
امروز که به گذشته نگاه میکنم، متوجه میشوم که توسط افراد استثنایی احاطه شده بودم، در کادر فنی و داخل تیم با بازیکنان. شما متوجه میشوید که هر وقت کار استثنایی در زندگی خود انجام میدهید، افراد استثنایی در اطراف خود داشتهاید.
امروز میخواهم از همه آنها تشکر کنم و به آنها بگویم که چقدر سپاسگزارم که توانستم از این ویژگیها استفاده کنم. امیدوارم از سوزاندن انرژی اضافی در پایان فصل برای رسیدن به آن پشیمان نباشند! از آن زمان تاکنون تیمهای بزرگی در انگلیس داشتهایم - تیمهای فوقالعاده. اما نشان میدهد که رسیدن به آن چیزی خاص است، زیرا از آن زمان تاکنون کسی آن را انجام نداده است.
هر فصل که رکورد شکستناپذیری بعدی از بین میرود چقدر احساس آرامش میکنید؟
هر بار که این اتفاق میافتد پیامهای زیادی دریافت میکنم! تیم بعدی که این کار را انجام میدهد باید آرسنال باشد، کس دیگری نه.
وقتی الان با بازیکنان صحبت میکنید، آیا آنها بیشتر از آن زمان به بزرگی این دستاورد پی میبرند؟
بله. بازیکنان از کاری که انجام داده بودیم آگاه نبودند. من بودم، چون به عنوان مربی میدانستم که خوب انجام دادن کارم یعنی قهرمانی در لیگ بدون باخت. این رویای من بود. بازیکنان به من کمک کردند تا به رویای خود برسم و امروز متوجه میشوند که کار خاصی انجام دادهاند، اما قبول دارم که در آن زمان متوجه نبودند.
حالا جام طلایی من یادآور لحظه خاصی در زندگی من است. لحظاتی با این سطح از اهمیت زیاد اتفاق نمیافتد.
بعد از آن فصل، با دانستن اینکه چنین دستاوردی قابل بهبود نیست، انگیزه دادن به بازیکنان سخت بود؟
شاید این درست باشد، اما در سال ۲۰۰۵ جام حذفی را بردیم و در سال ۲۰۰۶ به فینال لیگ قهرمانان رسیدیم. فکر میکنم عامل بزرگتر انتقال به امارات [در سال ۲۰۰۶] بود. این یک پارگی با پتانسیل مالی ما بود.
امروز که به گذشته نگاه میکنم، فکر میکنم واقعاً ناعادلانه بود که معلول باشیم و بهترین بازیکنان خود را به حریفانمان در انگلیس بفروشیم، زیرا هیچ وضعیت بازی جوانمردانه مالی وجود نداشت. اما بعد از آن در صدر جدول ثابت بودیم و دو بار نزدیک بودیم دوباره قهرمانی را به دست آوریم.
من همیشه پذیرفتم که در آن دوره رنج بکشم، زیرا بعد از پرداخت امارات، آرسنال برای رقابت با همه در یک سطح باز خواهد گشت. من همیشه برای بازی جوانمردانه مالی جنگیدم و امروز برای رقابت با بقیه در یک سطح هستیم و میتوانید این را در جدول لیگ ببینید.
آیا به این افتخار میکنید که تیم شکستناپذیر همچنان الهامبخش بازیکنان این نسل است؟
بله، من واقعاً بازیکنان و روحیه تیمی که اکنون داریم را دوست دارم و شباهتهایی را در نحوه رفتار و بازی آنها میبینم. به طور کلی دیدن این نشانههای مشابه در تیم دوباره بسیار خوب است، به خصوص با همبستگی.
من زیاد با میکل صحبت نمیکنم زیرا وقتی مدیر هستید همیشه روی بازی بعدی و کار با کارکنانتان تمرکز دارید، اما مطمئنا همه نتایج را دنبال میکنم و از تیم حمایت میکنم. مشتاقانه منتظر دیدن کاری هستیم که میتوانیم در آینده انجام دهیم.
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات خبر
به قلم عباس رضایی
دستهبندی: خاطرات شکست ناپذیران
منبع : Arsenal.com
بازدید: ۱۲۱ بار
اشتراکگذاری
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
ایپسویچ
۱۴۰۳/۱۰/۷ ۲۳:۴۵
بازی بعدی آرسنال
برنتفورد
آرسنال
۱۴۰۳/۱۰/۱۲ ۲۱:۰۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۱۵ ۲۱:۰۰
لیگ کاپ
۱۴۰۳/۱۰/۱۸ ۲۳:۳۰
جام حذفی
۱۴۰۳/۱۰/۲۲ ۱۸:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۶ ۲۳:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۹ ۲۱:۰۰