- خانه
- بلاگ آرسنال
- bergkamp,henry,wenger
- نامه ای از یک طرفدار آرسنال به سسک(از دس ندهید)
نامه ای از یک طرفدار آرسنال به سسک فابرگاس:بدرود آمیگو، جایت خالی خواهد بود!
سسک عزیز،
این نامه را می نویسم تا فقط بگویم "آدیوس ای گراسیاس". خداحافظ. سپاس. با بهترین آرزوها چرا که اگر کسی چیزی برای ستایش و سپاس رو کرد تو بودی.
شاید همه ندانند در استادیوم امارات چه می گذرد، ولی تو آمیگوی کم سن و سال خوب می دانی اوضاع در آرسنال چندان روبراه نیست. بنابراین بازگشت به خانه قديميات بارسلونا باید با کمی افسوس هم همراه باشد.
باید بدانی این جا کنار همه دشمنهای کینهای که پیدا کردی خیلیها هم تو را تحسین می کردند. آنهایی که می بینند فوتبالیستها چه جوری در بند حرص گرفتار آمدهاند. چه جوری در بند معروفیت ناگهانی مبتذل گرفتار شدهاند. آنهایی می دانند اکثر فوتبالیستها باید بروند و درسهای وفاداری را دوره کنند. آنهایی که می بینند فوتبالیستها چه جوری باشگاهاشان را تلکه می کنند. می بینند جوئی بارتون امروز یه چیزی می گه و فردا یه چیز دیگه. می شنوند کارلوس توز به شهری که در این سالها در حدش بيشترين مهربانی ها را کرده چقدر متلک می اندازد.
سپس به تو نگاه میکنند که در شانزده سالگی این جا آمدی. نگاه می کنند و می بینند چیز دیگری بودی. غرور معرکه ای که در بازیات بود را می بینند. تعهدی که داشتی را و این که به تعهداتت با این که در شرایط نومید کنندهای گرفتار آمدی عمل کردی.
آنها به تو حق می دهند در بیست و چهار سالگی واکنشی نشان دهی. می دانند زندگی فوتبالی خیلی کوتاه است و بازیکنانی با استعدادی ناب حق دارند دنبال موفقیتی در خور تواناییهایشان بروند. تلاش برای رسیدن به هدفهایت کار کوچکی نیست آمیگو. هم برای تو و هم برای آنهایی که تو را بزرگ کردند و به این جا رساندند. تو خانهات را به عنوان یک پسر بچه ترک کردی و باید برای رسیدن به هدفت جانانه تر بجنگی. رسیدن به آن هدف زیر سایه مردانی مثل آندره س اینیستا و ژاوی آسان نیست.
آنهایی که تو را در بهترین رستوران بارسلونا یا بیلبائو دیدند با مرد جوانی روبرو شدند که می دانست چه می خواهد. همان جوانی که امید بزرگ آرسن ونگر بشمار می رفت. آنها میبینند بازگشت تو به کاتالونیا چیزی بیش از فرصت طلبی بوده. تو راهی باشگاه بزرگی شدهای که از بچگی شیفتهاش بودی. باشگاهی که با احترام به آن نگاه می کردی و می کنی.
البته جایت در آرسنال خالی خواهد بود. جای نفوذهایت به قلب دفاع حریفان. تو یادآور تیری آنری و پاتریک ویرا که بهترین بازیهایشان را برای آرسنال انجام دادند و افتخارات فراوانی برای باشگاه کسب کردند بودی. ولی دست تو پس از آن که کاپیتان آرسنال شدی به یک جام هم نرسید و می توان حدس زد به جایی رسیدی که دریافتی احتمالا در آرسنال دستت هرگز به جامی نخواهد رسید. همان اوایل بهار سال پیش که روی نیمکت ذخیرههای ویمبلی نشستی و دیدی که هم تیمیهات نتوانستند جام اتحادیه را به چنگ آورند. دوربینها در یک لحظه نومیدی و استیصالت را شکار کردند. احتمالا می پرسیدی اگه نشه این جام رو بدست آورد پس چه جامی فتح خواهد شد؟ می پرسیدی پس از این همه سال قول و قرار چی بدست میاد؟ برای خیلیها حقیقت عیان شده بود و از همه دردناک تر برای آرسن ونگر. اون ونگر که می گوید هنوز دوستت داره. کیفیت بازی کردنت را، درخشش و تخیلت را. همه چیزهایی که به تیم او به عنوان فوتبالیست دادی را... شاید اگر این جا می ماندی آرسنال حول تو قوی می شد. دلایل پرشماری برای این باور داشتیم. مثل گلی که سال 2008 در سن سیرو به میلان، قهرمان اروپا، زدی. تو بنای موفقیت بودی و نه جرقه ای گول زنک.
نکته تلخی که با تو جلب نظر می کند برملا شدن راز فوتبال این دوران است. وقتی به باشگاهت این قدر خدمت می کنی، وقتی مربی این قدر مهربانانه استعدادت را بارور می کند، ولی نمی توانید به موفقيتي دست پیدا کنید و ناکامی پشت ناکامی از راه می رسد چه باید کرد؟
نباید اجازه میدادی سالها بی ثمر سپری شوند. نباید اجازه می دادی زندگی حرفه ایات بدل به خشم و نومیدی شوند.
نه نباید اجازه می دادی. حالا با عزت رفتهای سسک، نه فقط برای بازیهای معرکه ای که برای آرسنال انجام دادی، بلکه برای کمال والا و رویکرد مردانهات. در کنار همه اینها همیشه کیفیت لیگ برتر را ارتقا بخشیدی. لیگی که این اواخر کمتر کسی با تدوامی که تو داشتی معرفی کرده.
حقیقت اینه آمیگو همیشه دقت کردی کارت را خوب انجام دهی. همیشه تلاش کردی تعریف درستی از خودت ارائه دهی. جایت خالی خواهد بود، چرا که همیشه چیز نایابی برای رو کردن داشتی. با هوشی والا، با سرعت فراوانی طی حرکت با توپ، با کنترل بی ادا و اطوار آن.
زمان خوبی برای از دست دادن سرمایه ای مثل تو نبود. نه برای آرسنال و نه برای هر کسی که قدرت و زیبایی فوتبال این جا برایش اهمیت دارد. ولی خب گاهی آدم باید به خودش فکر کند، به این که به چه نیاز داره و چه جوری می تواند خود را ابراز کند... تو به عنوان یک پسر پا به آرسنال گذاشتی و در قامت یک مرد به خانه بازمی گردی.
آدیوس. سپاس برای همه آن خاطرههای خوب ...
سسک عزیز،
این نامه را می نویسم تا فقط بگویم "آدیوس ای گراسیاس". خداحافظ. سپاس. با بهترین آرزوها چرا که اگر کسی چیزی برای ستایش و سپاس رو کرد تو بودی.
شاید همه ندانند در استادیوم امارات چه می گذرد، ولی تو آمیگوی کم سن و سال خوب می دانی اوضاع در آرسنال چندان روبراه نیست. بنابراین بازگشت به خانه قديميات بارسلونا باید با کمی افسوس هم همراه باشد.
باید بدانی این جا کنار همه دشمنهای کینهای که پیدا کردی خیلیها هم تو را تحسین می کردند. آنهایی که می بینند فوتبالیستها چه جوری در بند حرص گرفتار آمدهاند. چه جوری در بند معروفیت ناگهانی مبتذل گرفتار شدهاند. آنهایی می دانند اکثر فوتبالیستها باید بروند و درسهای وفاداری را دوره کنند. آنهایی که می بینند فوتبالیستها چه جوری باشگاهاشان را تلکه می کنند. می بینند جوئی بارتون امروز یه چیزی می گه و فردا یه چیز دیگه. می شنوند کارلوس توز به شهری که در این سالها در حدش بيشترين مهربانی ها را کرده چقدر متلک می اندازد.
سپس به تو نگاه میکنند که در شانزده سالگی این جا آمدی. نگاه می کنند و می بینند چیز دیگری بودی. غرور معرکه ای که در بازیات بود را می بینند. تعهدی که داشتی را و این که به تعهداتت با این که در شرایط نومید کنندهای گرفتار آمدی عمل کردی.
آنها به تو حق می دهند در بیست و چهار سالگی واکنشی نشان دهی. می دانند زندگی فوتبالی خیلی کوتاه است و بازیکنانی با استعدادی ناب حق دارند دنبال موفقیتی در خور تواناییهایشان بروند. تلاش برای رسیدن به هدفهایت کار کوچکی نیست آمیگو. هم برای تو و هم برای آنهایی که تو را بزرگ کردند و به این جا رساندند. تو خانهات را به عنوان یک پسر بچه ترک کردی و باید برای رسیدن به هدفت جانانه تر بجنگی. رسیدن به آن هدف زیر سایه مردانی مثل آندره س اینیستا و ژاوی آسان نیست.
آنهایی که تو را در بهترین رستوران بارسلونا یا بیلبائو دیدند با مرد جوانی روبرو شدند که می دانست چه می خواهد. همان جوانی که امید بزرگ آرسن ونگر بشمار می رفت. آنها میبینند بازگشت تو به کاتالونیا چیزی بیش از فرصت طلبی بوده. تو راهی باشگاه بزرگی شدهای که از بچگی شیفتهاش بودی. باشگاهی که با احترام به آن نگاه می کردی و می کنی.
البته جایت در آرسنال خالی خواهد بود. جای نفوذهایت به قلب دفاع حریفان. تو یادآور تیری آنری و پاتریک ویرا که بهترین بازیهایشان را برای آرسنال انجام دادند و افتخارات فراوانی برای باشگاه کسب کردند بودی. ولی دست تو پس از آن که کاپیتان آرسنال شدی به یک جام هم نرسید و می توان حدس زد به جایی رسیدی که دریافتی احتمالا در آرسنال دستت هرگز به جامی نخواهد رسید. همان اوایل بهار سال پیش که روی نیمکت ذخیرههای ویمبلی نشستی و دیدی که هم تیمیهات نتوانستند جام اتحادیه را به چنگ آورند. دوربینها در یک لحظه نومیدی و استیصالت را شکار کردند. احتمالا می پرسیدی اگه نشه این جام رو بدست آورد پس چه جامی فتح خواهد شد؟ می پرسیدی پس از این همه سال قول و قرار چی بدست میاد؟ برای خیلیها حقیقت عیان شده بود و از همه دردناک تر برای آرسن ونگر. اون ونگر که می گوید هنوز دوستت داره. کیفیت بازی کردنت را، درخشش و تخیلت را. همه چیزهایی که به تیم او به عنوان فوتبالیست دادی را... شاید اگر این جا می ماندی آرسنال حول تو قوی می شد. دلایل پرشماری برای این باور داشتیم. مثل گلی که سال 2008 در سن سیرو به میلان، قهرمان اروپا، زدی. تو بنای موفقیت بودی و نه جرقه ای گول زنک.
نکته تلخی که با تو جلب نظر می کند برملا شدن راز فوتبال این دوران است. وقتی به باشگاهت این قدر خدمت می کنی، وقتی مربی این قدر مهربانانه استعدادت را بارور می کند، ولی نمی توانید به موفقيتي دست پیدا کنید و ناکامی پشت ناکامی از راه می رسد چه باید کرد؟
نباید اجازه میدادی سالها بی ثمر سپری شوند. نباید اجازه می دادی زندگی حرفه ایات بدل به خشم و نومیدی شوند.
نه نباید اجازه می دادی. حالا با عزت رفتهای سسک، نه فقط برای بازیهای معرکه ای که برای آرسنال انجام دادی، بلکه برای کمال والا و رویکرد مردانهات. در کنار همه اینها همیشه کیفیت لیگ برتر را ارتقا بخشیدی. لیگی که این اواخر کمتر کسی با تدوامی که تو داشتی معرفی کرده.
حقیقت اینه آمیگو همیشه دقت کردی کارت را خوب انجام دهی. همیشه تلاش کردی تعریف درستی از خودت ارائه دهی. جایت خالی خواهد بود، چرا که همیشه چیز نایابی برای رو کردن داشتی. با هوشی والا، با سرعت فراوانی طی حرکت با توپ، با کنترل بی ادا و اطوار آن.
زمان خوبی برای از دست دادن سرمایه ای مثل تو نبود. نه برای آرسنال و نه برای هر کسی که قدرت و زیبایی فوتبال این جا برایش اهمیت دارد. ولی خب گاهی آدم باید به خودش فکر کند، به این که به چه نیاز داره و چه جوری می تواند خود را ابراز کند... تو به عنوان یک پسر پا به آرسنال گذاشتی و در قامت یک مرد به خانه بازمی گردی.
آدیوس. سپاس برای همه آن خاطرههای خوب ...
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات بلاگ
bergkamp,henry,wenger
سید امین هستم .خاطرشو بدجور میخوام!! <br>عاشقتم آرسنال و آرسنالی
تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۹/۱۴بازدید پست : ۱,۶۷۲ بار
کل بازدید: ۳۷۴,۹۹۸ بار
بازی بعدی آرسنال
آرسنال
VS
ناتینگهام فارست
۱۴۰۳/۹/۳ ۱۸:۳۰
بازی آغاز شده است
بازی قبلی آرسنال
چلسی
1
-
1
آرسنال
۱۴۰۳/۸/۲۰ ۲۰:۰۰