loading
در حال بررسی درخواست شما
Arsenal

Great Football Stories-۲


همه میدانیم بازیکنان فوتبال چقدر زیاد به دختران علاقه دارند . همینطور میدانیم که دخترها چقدر زیبا و خوب هستند و همین دخترها چقدر به بازیکنان فوتبال جوان علاقه دارند ، این اتفاق همیشه برای بازیکنان فوتبال مشکل ساز و دردسر ساز شده ، یکی از این دلایل سفر های زیاد بازیکنان فوتبال به سایر کشور ها بوده و است .

بیشتر اوقات باشگاه ها از دخترها استفاده میکنند تا بتوانند آنچه میخواهند رو از بازیکنان و حتی داورها به دست بیاوررند و این حقیقتی است که باید قبول کرد . این اتفاق برای اولین بار برای یک داور خوب بریتانیایی ، هاوارد کینگ (Howard King ) رخ داد ، کینگ قرار بود داور یکی از مهمترین مسابقات اروپا و بین دو باشگاه معتبر اروپایی باشد . ( در این کتاب نویسنده هیچ اشاره ای به اسم این دو باشگاه نکرده است ) . آن باشگاه از کینگ خواسته بود هر طوری که شده ، تیم سمت راست رو برنده ی بازی کند . در واقع کینگ نمیدانست آن باشگاه دقیقا از او چه می خواهد ، اما کینگ علاقه ی زیادی به دختر ها داشت و همه میدانستند او اوقات زیادی رو با دخترها می گذراند . آن باشگاه هیچ وقت در مورد این موضوع حرفی نزد ، چون میدانستند با گفتن جزئیات این اتفاق بزرگ چه مشکلاتی برای آنها ایجاد خواهد شد .
گری اسپید (Gary Speed ) یکی از مهمترین و معروف ترین بازیکن های بریتانیایی بود که به خاطر دختر با مشکلات زیادی روبرو میشد . او معمولا قبل هر بازی ، به هتلی میرفت که این هتل ما بین شهرهای معروف بولتون و لیدز قرار داشت . او یک شب به ان هتل رفت و مانند همیشه دو دختر زیبا هم همراه او بود [ ] . او وقتی به هتل رفت خسته شد و به خواب رفت . وقتی که خواب بود آن دو دختر به وی دستبرد زدند و اموالی رو از او به سرقت بردند . یک ساعت مچی ، تلفن جیبی و 150 پوند ، از جمله این وسایل دزدیده شده بود . اسپید بعد از بیدار شدن ، متوجه سرقت آن دو دختر شد و سریعا این موضوع رو با مدیر هتل اطلاع داد ، اما آنها نیز کمک زیادی به پلیس در مورد این ماجرا نکردند . حتی اپید هم نتوانست کمکی به پلیس بکند ، چون نه اسم دختر ها رو در ذهن داشت ، نه بیاد نمیاورد که آنها چه لباسی به تن داشتند و لباس آنها چه رنگی بوده است .

از دیگر مشکلات گری اسپید در این مورد این بود که نمیدانست باید چه تصمیمی بگیرد و به دوست دخترش که در خانه اش بود ، چه بگوید . اما اون نتوانست در آخر تصمیمی بگیرد و برایش بسیار مشکل ساز شد . در روز شنبه ، روزنامه معروف The New Of The World این داستان رو نقل کرد . ایجنت گری اسپید بارها تلاش کرد که این داستان رو خارج از روزنامه ها دنبال کند ، اما موفق نشد ، زیرا روزنامه The New Of The World از داستان مهیج فوتبالیست ها و دختر ها هرگز نمیگذشت و همیشه این داستان ها رو چاپ میکرد .
داستان های زیادی در مورد یکی دیگر از مشهور ترین و معروف ترین بازیکن های بریتانیا جورج بست (George Best ) به گوش میرسد . بست یکی از بهترین و بازیکنان فوتبال بود و همیشه هم با بهترین زن ها و دختر ها در ارتباط بود . در برهه زمانی بین سال های 1960 تا 1970 ، مدت طولانی بود که بر جورج بست گذشت .
جورج بست ، یک ماه پس از آنکه منچستر یونایتد رو ترک کرد ، با Marjorie Wallace ، دختر شایسته (Miss World ) اون زمان آشنا شد ، این رابطه از ان جایی شروع شد که Wallace از عکاسی در یکی از باشگاه های رقص پرسید که آیا نصف این باشگاه متعلق به بست هست یا نه . عکاس هم با بله ، به او پاسخ داد . پس از این اتفاق Wallace شماره تلفنش رو به بست داد و سپس از لندن با بست در تماس بود تا اینکه بست در یک جمعه شب به لندن سفر کرد و به آپارتمان آن دختر رفت . لندن یکی از مکان هایی بود که بست بسیار به آن جا علاقه داشت . او مدتی رو در آنجا سپری کرد و به آپارتمان خود بازگشت . او یک روز رو در آپارتمانش سپری کرد که ناگهان مادر دوست پسر Wallace با او تماس گرفت ، بست از مکالماتی که با آن زن داشت بسیار عصبانی شده بود و در دردسر افتاده بود . Wallace پس از رفتن بست از آپارتمانش ، با عصبانیت فراوان ، به پیش پلیس رفته و به آنها گفته بود " بست از آپارتمان من ، سرقت کرده است " . در آن سه شنبه ، پلیس به باشگاه رقص بست رفت و او را دستگیر کرد و برای پرسیدن سوال ، او را به لندن بردند . در آنجا بود که به بست اطلاعاتی نه چندان خوب در مورد Wallace دادند . در این داستان و ماجرا اشتباهات زیادی وجود داشت و به همین علت مردم آن را باور نداشتند ، سپس بست آزاد شد و Marjorie Wallace به آمریکا سفر کرد و در آنجا ماندگار شد .



در دیگر زمان ها ، بست عادت داشت که معمولا با دختر ها به صرف شام بپردازد ، حتی دیده شده که با 8 دختر بست سر میز به خوردن شام پرداخته است . او میدانست همه آنها در مورد گذشته و دوست دختر های سابقش میدانند ، اما فقط شروع به خندیدن میکرد .

در یک زمان ، بست تلاش داشت با دختری به نام Brigitte Bardot ارتباط برقرار کند ، او شماره این دختر رو از دوستش گرفته بود . اما هر وقت که با خانه آنها تماس میگرفت با خانمی صحبت می کرد که در خانه آن دختر خدمتکار بود و در آنجا کار میکرد . آن زن نه انگلیسی بلد بود و نمیدانست بست چه کسی است . این بود که داستانی تازه و جذاب دیگر برای بست رقم زد .

Malcolm Allison از دیگر بازیکنان مشهور بود که دچار مشکلات زیادی در رابطه با دختر ها داشت . او به یک باشگاه لندن سفر کرد و در باشگاه کریستال پالاس رفت و با دختری به نام فیونا ریچموند (Fiona Richmond ) آشنا شد . او در زمستان تنها کتی زیبا به تن داشت و در زیر آن هیچ چیزی نپوشیده بود و این اتفاق باعث شد تمام بازیکنان اون باشگاه بسیار شوکه و متعجب شوند . اما میدانستند که چه موقع آلسیون برای شستن خود قبل از بازی به حمام میرود . آن بازیکنان لباس خود رو درآورده بودند و به حمام رفته بودند و خود را تمیز میکردن که متوجه شدند که آلیسون و آن دختر به سمت حمام می آیند ، بعد دیدند که فیونا کتش را در آورد و برهنه شد و در زیر حمام به آلیسون پیوست. آن بازیکنان بلافاصله به طوری مشکوک عکاسی رو خبر کردند و عکس های زیادی از این واقعه گرفتند و صد البته که فردا آن روز روزنامه ها این عکس ها رو در تیراژ های زیاد چاپ کردند . آلیسون چاره ای برای این مشکل نداشت و نقشه ای نمیتوانست برایش بکشد . شاید برای بازیکنان این اتفاق سرگرم کننده بود ، اما برای آلیسون خیر ......
پ.ن : متاسفانه تنها جایی از این کتاب که مجبور به حذف چند خط و کلمه شدم ، این فصل بود ، گرچه سعی شد زیاد بریده نشه از جملات و کلمه ها ، پس همینجا عذر میخوام ازتون در این رابطه ...

آخرین اخبار آرسنال

جزئیات بلاگ

محلول آرسنال

فرهادم تا آخر عمر توپچی هستم لیسانسیه شیمی فقط به تیم ایمان داشته باشید رستم دستان نگهدارتون

تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۴/۱۳
بازدید پست : ۹۱۸ بار
کل بازدید: ۲۳۵,۴۶۸ بار
این صفحه را به اشتراک بگذارید
بازی بعدی آرسنال
اسپورتینگ لیسبون
اسپورتینگ لیسبون
VS
آرسنال
آرسنال
لیگ قهرمانان اروپا - ژوزه آلوالاد
۱۴۰۳/۹/۶ ۲۳:۳۰
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
آرسنال
3 - 0
ناتینگهام فارست
ناتینگهام فارست
لیگ برتر - استادیوم امارات
۱۴۰۳/۹/۳ ۱۸:۳۰