حکایت

روزی یه پادشاهی اعلام میکنه که من حاضرم دخترم رو به یک شرط به یک
جوانمرد بدم.مرد غریبه ای که از اونورا رد میشده،خبردار شد و پیش پادشاه
رفت و گفت حاضرم به هر شرطی دخترت رو بگیرم.پادشاه گفت من سه تا گاو
دارم.تو باید جلوی در طویله بایستی و من گاو ها رو یکی یکی به طرفت میفرستم
و تو باید یکی از اونها رو بگیری.مرد قبول کرد.گاو اولی رو ول کردن
،مرد غریبه دید گاو خیلی بزرگیه ،با خودش گفت این یکی رو بی خیال میشم و
گاوهای بعدی رو میگیرم.گاو دوم رو فرستادن ،اینبار گاو خیلی کوچیک
بود،دوباره با خودش گفت از خیر این گاو هم میگذرم و تمام تلاشم رو برای
گاو سوم میکنم.گاو سوم رو فرستادن،این یکی نه زیاد بزرگ بود و نه زیاد
کوچیک.خیلی خوشحال شد و با خودش گفت این یکی رو حتما میگیرم،زمانی که گاو
به سمتش اومد تا خواست دمش رو بگیره،دید که گاوه دم نداره.

ماجرای خرید کردن ونگر هم همینطوریه.شک ندارم قضیه سوارز هم مثل قضیه
هیگواین میشه.فعلا که مشتری نیست ، اصرار به بزخری و پیشنهادهای غیرمعقول
باعث میشه سرو کله رئال پیدا بشه و آخرین امیدمون رو که سوارز هست و از
چنگمون در بیاره.نمیدونم واقعا چرا این ونگر و مدیرا از اتفاقاتی که تو
نقل و انتقالات رخ میده،عبرت نمیگیرن؟؟؟
دوستان لطفا نظر یادتون نره.ممنون