- خانه
- اخبار
- لیگ قهرمانان اروپا
- خاطرات تئو والکات از لیگ قهرمانان
تنها چند سال پس از فینال لیگ قهرمانان در سال ۲۰۰۶، بازیکنانی مثل تیری آنری، سول کمپل، خوزه آنتونیو ریس، اشلی کول، فردی لیونبرگ، رابرت پیرس و دنیس برکمپ همگی باشگاه را ترک کردند. نسل جدید با تئو والکات، که در ابتدای فصل ۲۰۰۷/۰۸ تنها ۱۸ سال داشت، تجسم پیدا کرد.
این وینگر سرعتی پنج ماه قبل از فینال لیگ قهرمانان مقابل بارسلونا، در سن ۱۶ سالگی به ما پیوست، هرچند تا فصل بعد اولین بازی خود را انجام نداد. با این حال، در فصل ۲۰۰۷/۰۸ بود که او واقعاً به بلوغ رسید. او در آن فصل 9 بار در لیگ قهرمانان به میدان رفت و 2 گل به ثمر رساند، اما پاس های گل فوقالعاده او در خارج از خانه مقابل میلان و لیورپول بود که واقعاً باعث شد دنیای فوتبال به او توجه کند.
تئو در طول ۱۲ سال حضور در آرسنال، بیش از ۷۰ بار در لیگ قهرمانان به میدان رفت و ۲۱ گل به ثمر رساند. او در این مصاحبه اختصاصی به ما می گوید که چگونه فصل ۲۰۰۷/۰۸ به او کمک کرد تا برای آینده خود پایه ریزی کند.
خاطرات تئو والکات از نیمفصل حضور در آرسنال در فصل ۲۰۰۵/۰۶، سالی که به فینال لیگ قهرمانان رسیدیم.
در اون سال، من بخشی از تیم بودم، اما همزمان هم نبودم، چون به اون بازیها میرفتم تا فقط توی استادیوم باشم، نه اینکه واقعاً جزو ترکیب باشم. تو اون زمان متوجه نبودم که چقدر اون تجربه مفید خواهد بود، رفتن به این استادیومها و حس کردن جو. چیزی که بیشتر از همه از اون فصل اول تو ذهنمه، بودن تو برنابئو و دیدن حرکت و گل تیری مقابل رئال مادرید بود. من درست اونجا، کنار زمین نشسته بودم و فوقالعاده بود. همیشه تو ذهنم مونده.
بعد اون فصل، برای تیم ملی انگلیس انتخاب شدم و اونا یه اردوی تمرینی داشتن که همزمان با فینال لیگ قهرمانان بود. آرسن ونگر با من صحبت کرد و گفت که تو فینال بازی نمیکنم، پس به نظرش بهتره به جای اون با انگلیس تمرین کنم. من کفشهایی سفارش داده بودم که روش جزئیات فینال لیگ قهرمانان بود، اما آخرش بازی رو تو پرتغال با بقیه تیم ملی انگلیس تماشا کردم.
راستش یه ذره ناامید شدم که تو اون فینال نبودم، اما همچنین میدونستم که آرسن دقیقاً میدونه داره چیکار میکنه، یه برنامه برای من داشت و من کاملاً بهش اعتماد داشتم، همونطور که همیشه داشتم. به همین دلیله که مدت زیادی باهاش موندم. به هر حال، تا اون موقع هنوز برای آرسنال اولین بازیم رو انجام نداده بودم، تا وقتی که فصل بعد به امارات رفتیم بازی نکردم. میدونستم که تو هیچ کدوم از اون بازیها تو اون فصل اول درگیر نخواهم بود، که این موضوع رو عجیبتر میکرد وقتی اون تابستون به جام جهانی رفتم، اما این یه داستان کاملاً جداست!
تو چند بازی تو فصل ۲۰۰۶/۰۷ بازی کردی و بعد تو فصل ۲۰۰۷/۰۸ وقتی که هنوز ۱۸ ساله بودی تو برد ۷-۰ مقابل اسلاویا پراگ اولین گلهاتو زدی، اون چطور تجربهای بود؟
احساسی بود. شریک زندگی خواهرم تو اون زمان برادرش رو تو یه تصادف از دست داده بود و وقتی گل زدم، دستام رو به هوا بردم و به اون تقدیم کردم. اون اولین گل من تو لیگ قهرمانان هم بود، بعد تو همون بازی دوباره گل زدم. من تو لیگ قهرمانان چند تا گل دیگه هم زدم، اما فکر میکنم تو اون سن، تو اون سطح، اگه تجربه رفتن به این بازیها رو نداشتم، میتونست خیلی دلهرهآور باشه. اما چون قبلاً با محیط آشنا بودم، فکر میکنم راحتتر بودم و درواقع تو بیشتر دوران حرفهام مقابل تیمهای بزرگتر و تو بازیهای بزرگتر عملکرد بهتری داشتم.
اون فصل ۲۰۰۷/۰۸ رو با فرم خیلی خوب شروع کردیم و تو تمام رقابتها ۲۸ بازی بدون شکست رو پشت سر گذاشتیم که هنوز هم یه رکورد باشگاهی محسوب میشه. فکر میکنی اون تیم چقدر خوب بود؟
حس یه شروع جدید رو داشت. تیم جوونی داشتیم و حس هیجان و کمی ناشناخته بودن وجود داشت. حتی من هم تو شروع دوران حرفهام نمیدونستم چطور پیش میرم. اما برای همه یه شروع تازه بود. خب فصل قبل به امارات نقل مکان کرده بودیم و حالا احساس میکردم بیشتر جزو تیم هستم.
بازیکنای جوون زیادی بودن که میتونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم و شروع به ایجاد ارتباط کردم. مثلاً سسک دقیقاً میدونست چه حرکتهایی انجام میدم و میدونست که به این حرکتها ادامه میدم. اما کمبود تجربه داشتیم و برای مدتی چیزی رو نمیبردیم. در حال شکل دادن به یه دوران جدید برای باشگاه بودیم و عالیه که آرسن ونگر بعد از دوران شکست ناپذیران و همه چی، مسئول ساختن یه تیم جدید بود. و اون یه تیم موفق دیگه ساخت، هر فصل تو لیگ قهرمانان بودیم و چیزی که الان بیشتر متوجه میشم اینه که چقدر از همه محافظت میکرد.
هر چی بزرگتر میشم، بیشتر فکر میکنم بازیکنها باید مسئولیت عملکرد خودشون رو به عهده بگیرن. اما مربیها همیشه این کار رو میکردن و نباید مجبور باشن این کار رو بکنن - روی دوش بازیکنهاست. اون تیم رو انتخاب میکنه، اما روی ماست. با نگاه به اون تیم، فکر میکنم فوتبال واقعاً هجومی بازی میکردیم، اما گاهی اوقات از نظر دفاعی مشکل داشتیم. از فوتبال خودمون لذت میبردیم و از طرف سرمربی بهمون اعتماد زیادی وجود داشت.
یکی از نکات برجسته اون فصل، عملکرد و نتیجه مقابل تیم افسانهای میلان بود، تیمی که بازیکنانی مثل پائولو مالدینی، کاکا، آندرهآ پیرلو و کلارنس سیدورف رو در اختیار داشت. رویارویی با اونا چطور بود؟
راستش من پیراهن سیدورف و کاکا رو گرفتم، مل همسرم طرفدار سرسخت کاکا بود و ازم خواست پیراهنش رو بگیرم، که گرفتم، اما به جای اون خودم امضا گرفتم، که خیلی خوشحال نشد! اما اون تیم واقعاً فوقالعاده بود و هنوز میتونم احساس تو صورت سسک رو بعد از گل فوقالعادهش تصور کنم. بعد گل دوم برای آدبایور که من پاس گلش رو دادم. یادمه توپ رو از مدافع رد کردم، از بالای سرش ردش کردم، به خط عرضی رسیدم و برا آدبایور پاس عرضی دادم. بعد از بازی یه ذره همه چی قاطیه، فقط یه بازی فوقالعاده بود که توش حضور داشتم، اونجا میلان رو شکست دادیم.
وقتی آرسن بهت گفت وارد زمین شو چه حسی داشتی؟ بازی ۰-۰ بود و ۲۰ دقیقه به پایان بازی مونده بود…
قطعا عصبی بودم، خیلی عصبی! ولی سعی کردم ازش به عنوان یه حس مثبت استفاده کنم. سرمربی بهم گفت بازی رو تغییر بده، از سرعتت استفاده کن، کارهایی که خوب بلدی رو انجام بده. هنوز هم وقتی میبینم وینگرها از سرعتشون استفاده نمیکنن عصبانی میشم. سرعت سلاح اصلی شماست، ازش استفاده کنید. به همین دلیله که الان عاشق دیدن مارتینلی و ساکا هستم. مدافعها از این حرکات متنفرن. پس با خودم گفتم - روی بازی تاثیر بذار و لذت ببر. اینکه بتونم این کار رو انجام بدم، خاص بود، و میدونستم سرمربی میتونه تو آینده به من برای تاثیرگذاری اعتماد کنه، و من فقط ۱۸ ساله بودم. قطعا بعد از اون اتفاقات خیلی خوبی برام رقم خورد.
بعدش تو مرحلهی یکچهارم نهایی با لیورپول روبرو شدیم. تو با یه حرکت انفجاری عالی در شش دقیقه پایانی بازی، پاس گل تساوی رو دادی و به نظر میرسید ما راهی نیمهنهایی شدیم. دربارهی اون حرکت برامون بگو.
بله، باز هم با ۲۰ دقیقه باقی مونده به زمین اومدم، ۲-۱ عقب بودیم و به گل نیاز داشتیم. دستورات سرمربی شبیه بازی قبل بود، از نقاط قوتت استفاده کن. به خاطر همین اینجایی، به خاطر همین برای آرسنال بازی میکنی.
بازی تو آنفیلد برای رسیدن به نیمهنهایی خیلی مهم بود، شاید هم به خاطر عملکردم تو میلان، سرمربی به من اعتماد کرد. اون حرکت من برای گل، یکی از لحظات مورد علاقهی دوران حرفهام بود. خیلی خوب یادمه. تو محوطهی جریمهی خودمون، توپ به استیوی جرارد رسید و یه ضربهی بیدقت زد، بعد من صاحب توپ شدم. بعد فقط فضای خالی زیادی دیدم، خیلی زیاد، و فکر میکنم غریزه تمام وجودم رو گرفت.
با خودم فکر کردم "تو تو این شرایط خوب هستی، فقط برو. فقط برو و حتی به کسی نگاه نکن. با تمام سرعتت به سمت دروازه برو، بعد ببین چه کاری میتونی بکنی." فکر میکردم یا شوت میزنم یا دنبال کس دیگهای میگردم، به همین سادگی. شروع کردم به پیشروی، از یه بازیکن رد شدم، بعد فکر میکنم ژابی آلونسو، بعد ماسچرانو میخواست منو بگیره. بعضیها میگفتن باید منو متوقف میکرد، اما خوشحالم که این کار رو نکرد، چون فوتبال اینطور نیست. شما میخواهید این لحظات رو ببینید.
بعد از سامی هیپیا رد شدم و توپ رو برای آدبایور فرستادم. چیزی که بعدش یادمه اینه که سسک تو شادی گل محکم منو زد! منو از زمین بلند کرد و بعد یه ضربه پشت گردنم زد! دوباره اون صحنه رو دیدم و میبینم که رابین ناراحته که توپ رو بهش پاس ندادم، اون همیشه میخواست گل بزنه! اما من فقط به جلو رفتن فکر میکردم، و امیدوار بودم کسی اونجا باشه که بتونه خودش رو برسونه و گل رو بزنه.
آدبایور اونجا بود تا گل بزنه، بعدش جلوی هوادارای ما میره و میرقصه، قبل از اینکه به سمت من اشاره کنه. با خودم فکر کردم "ببخشید، اما این عملاً گل منه. میتونی خوشحالی کنی، اما این گل منه، من اون کار رو انجام دادم!"
اما چند دقیقه بعد از اون گل، لیورپول پنالتی گرفت. تغییر احساسات حتما خیلی زیاد بوده؟
با دیدن دوبارهی بازی، میتونید ببینید که آرسن ونگر بعد از گل ما خیلی میخواست خوشحالی کنه، اما میدونه که هنوز کار تموم نشده و کارهایی باید انجام بشه. تو آنفیلد هم هر اتفاقی ممکنه بیفته. یادمه تورس قبل از اون یه گل فوقالعاده زده بود، میدونستیم چقدر خوبن. اما اون پنالتی به معنای واقعی کلمه انرژی همه رو گرفت. از یه اوج به قعر سقوط کردیم.
این تو ورزش اتفاق میافته، حاشیهی خطا خیلی کمه و فقط قرار نبود برای ما رقم بخوره. اونقدر خوب نبودیم که از خط عبور کنیم، و تو اون دوره چند بار اتفاق افتاد. تو اون بازیهای بزرگ کم میآوردیم. به اون لحظه فکر میکنم، زمانی که گل دوم رو زدیم، فکر میکنم میتونست باشگاه فوتبال آرسنال رو برای سالها تغییر بده. کی میدونه اگه جلو میرفتیم، به نیمهنهایی میرسیدیم، چی میشد. میتونستیم اون روند رو برای اون تیم جوون شروع کنیم. ما عاشق این بودیم که هوادارها رو سرگرم کنیم، اما گاهی اوقات شاید نقطه ضعف ما این بود که نمیتونستیم نتایج مورد نیاز رو به دست بیاریم.
نظرت در مورد تیم فعلی و شانس ما در لیگ قهرمانان چیه؟
فکر میکنم خیلی جالبه، چون آرسنال چند ساله تو لیگ قهرمانان نبوده، اما حس میکنم خیلی از تیمها از رویارویی با این تیم میترسن. فکر میکنم تو یه مقطعی از فصل، میکل آرتتا شاید مجبور بشه تصمیمی بگیره که میخواد روی کدوم رقابت تمرکز کنه، چون میبینم که آرسنال میتونه تا آخر فصل مدعی باشه، و شاید مجبور بشه انتخاب کنه که میخواد کدوم جام رو بگیره. قراره جالب بشه، اما شکی نیست که باشگاه زیر نظر میکل داره تو مسیر درست حرکت میکنه و همه چیز واقعاً هیجانانگیز به نظر میرسه.
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات خبر
به قلم عباس رضایی
دستهبندی: لیگ قهرمانان اروپا
منبع : Arsenal.com
بازدید: ۲۶۷ بار
اشتراکگذاری
بازی قبلی آرسنال
کریستال پالاس
آرسنال
۱۴۰۳/۱۰/۱ ۲۱:۰۰
بازی بعدی آرسنال
آرسنال
ایپسویچ
۱۴۰۳/۱۰/۷ ۲۳:۴۵
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۱۲ ۲۱:۰۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۱۵ ۲۱:۰۰
لیگ های دیگر
۱۴۰۳/۱۰/۲۲ ۱۸:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۶ ۲۳:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۹ ۲۱:۰۰