دکلن رایس، بازیکن باتجربه انگلیس، وظیفه دارد خبر بدی را به ساکا اعلام کند. رایس شخصیتی است که به نظر میرسد برای انتقال اخبار ناگوار مناسب باشد. او را میتوان با تصویری از یک دامپزشک با روپوش سفید تصور کرد که با گیره تخته زیر بغل، توضیح میدهد که هر کاری برای نجات جان جیمی چئو (نام یک سگ خیالی) از دستش برمیآمده را انجام داده، اما او جان سالم به در نبرده است. حالا رایس، در شرایطی کماهمیتتر، بازوی خود را دور شانههای بوكایو ساکا حلقه کرده و به او خبر میدهد که او مدافع چپ جدید تیم ملی انگلیس است.
ساکا هفته گذشته وقتی این پیشنهاد عجیب به او داده شد که جای خالی عظیم جناح چپ انگلیس را پر کند، گفت: «فکر نمیکنم بازی کردن در پستی غیرتخصصی، راهحل مناسبی باشد.» اما گرت ساوتگیت، سرمربی انگلیس، احتمالا با ساکا همنظر نباشد. او با لباس یقهدار سبز (تیشرت پولو برند مارکس اند اسپنسر) برنامه دیگری در سر دارد. در حالی که رایس شرایط را برای ساکا توضیح میدهد، میتوان نوعی سردرگمی مضحک را در چهره ساکا دید؛ نگاهی شبیه به کسی که بالاخره برایش توضیح میدهند پایان فیلم پیچیده و مبهم "سالترن" چیست.
این خلاصه وضعیت است: کیران تریپیر مدافع راست انگلیس با درد روی زمین افتاده است، کول پالمر در کنار زمین آماده جایگزینی اوست و حالا ماموریت شما (ساکا)، که چارهای جز پذیرش آن ندارید، این است که نقشی را که بیش از سه سال بازی نکردهاید، طی ۲۶ دقیقه به اضافه وقتهای تلفشده دوباره بیاموزید. همچنین، تیم ملی انگلیس با یک گل از حریف خود در رقابتهای یورو عقب است و باخت در این دیدار میتواند موجی از انتقاد و حتی توهینهای نژادپرستانه را به سمت شما سرازیر کند. با این حال، برای ساکا چارهای جز تلاش و موفقیت باقی نمیماند.
بنابراین، ساکا کار خود را آغاز میکند. دقایق ابتدایی این تغییر پست، تماشایی و هیجانانگیز است. این یک آزمایش علنی است که نشان میدهد وقتی یک ورزشکار حرفهای را در یک نقش کاملاً جدید قرار میدهید و از او میخواهید در لحظه آن را مدیریت کند، چه اتفاقی میافتد. هیچ حافظه عضلانی یا آموزشی برای تکیه کردن وجود ندارد. حتی در آرسنال، ساکا بیشتر در نقش مدافع کناری در سیستم پنج نفره دفاعی بازی کرده است تا اینکه در سیستم چهار نفره مدافع چپ باشد. تمام چیزی که او برای زنده ماندن در این شرایط در اختیار دارد، هوش، اراده و مهارت اوست.
اولین آزمون فرا میرسد. دیوید استرلچ، مهاجم حریف، با حرکتی تند و تیز به سمت فضای خالی ساکا حمله میکند. ساکا به طور غریزی او را تعقیب میکند، وینگر کناری تیم حریف را به یاد میآورد، عقبنشینی میکند، به تله آفساید فکر میکند و برای حفظ خط دفاعی به سمت چپ برمیگردد. در همین حین، کیران تریپیر به زمین برمیگردد و ساکا به سمت راست حرکت میکند. اما پیش از رسیدن به پست اصلیاش، تریپیر تعویض میشود و ساکا دوباره به سمت چپ بازمیگردد. این موضوع نشان میدهد که گرت ساوتگیت برخلاف تصور، برای چنین شرایطی چندین طرح جایگزین (Plan B) در نظر داشته است؛ چرا که او طی یک ساعت پایانی بازی، حدود دوازده تغییر تاکتیکی را اعمال میکند.
اولین لمسهای توپ ساکا در این پست جدید، ساده و محتاطانه است. او همچنین از کمک همتیمیهایش برخوردار است. مارک گوئهی، مدافع میانی انگلیس، مسئولیت دفع توپهای هوایی را بر عهده میگیرد و دکلان رایس، همتیمی ساکا در آرسنال، با عقبنشینی به او اجازه نفوذ به سمت حمله را میدهد. با این حال، مشکل اینجاست که وقتی ساکا به سمت یک سوم تهجمی یورش میبرد، فضای زیادی برای او باقی نمیماند. فیل فودن و جود بلینگام بهطور مرتب در همین فضا نفوذ میکنند و بعداً با ورود ابرچی ازه به زمین، فضای جناح چپ برای ساکا حتی تنگتر میشود. در این شرایط، تنها کاری که ساکا میتواند انجام دهد، درخواست توپ، کشاندن بازیکنان حریف به سمت چپ برای باز کردن فضا برای سایرین، آماده ماندن و انجام وظیفهای است که به او محول شده است.
در این تیم به نسبت بینظم و فاقد ساختار منظم، همین انجام وظیفه به درستی، اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند. با در نظر گرفتن این نکته که ساکا بیشتر دوران حرفهای خود را تحت نظر میکل آرتتا، سرمربی با سبک بازی تاکتیکی و برنامهریزیشده در آرسنال، سپری کرده است، این تیم ملی انگلیس به احتمال زیاد بینظمترین و آشفتهترین تیمی است که او تا به حال در آن بازی کرده است. گرچه عملکرد ساکا در این پست جدید درخشان نبوده است، اما حداقل میتوان روی او برای حضور در جایگاهی که به او گفته شده، حساب باز کرد.
با وجود آشفتگی و هرج و مرج حاکم بر بازی، لحظات همکاری خوبی نیز بین بازیکنان دیده میشود. یک پاسکاری کوتاه و مؤثر با ازه، یک ارسال بلند و تماشایی از رایس، و پاس ساکا که منجر به ضربه رایس به تیر دروازه شد، نمونههایی از این همکاریها هستند. در واقع، کلید درخشش ساکا فراتر از استعداد فردی اوست و به توانایی او در برقراری ارتباط و شکلدهی به مشارکتهای مؤثر با همتیمیهایش در طول زمان برمیگردد. نمونههایی از این درک متقابل را در همکاری او با بن وایت و مارتین اودگارد در آرسنال شاهد بودیم و حتی در مدت کوتاهی که با کوبی مینو در این بازی همبازی بود، این ارتباط دیده میشد (البته تا زمانی که ساکا به پست دیگری منتقل شد). نکته قابل توجه این است که ساکا حتی در نقش یک مدافع چپِ سرهمبندیشده که به طور موقت در این پست بازی میکند، بارها خود را در موقعیتهای خالی و دور از یارگیری در نزدیکی تیر دوم پیدا میکند، اما ارسالهای بلند و دقیقی که انتظار آنها را میکشد، هرگز صورت نمیگیرد. در تیمی که بازیکنانش بیشتر به دنبال حرکات انفرادی هستند، ساکا به دنبال حرکات ترکیبی و برقراری ارتباط با همتیمیهایش است.
ساکا از همان ابتدای درخشش خود در دنیای فوتبال، همواره با یارگیری مضاعف، تحت فشار شدید مدافعین حریف قرار گرفته و بارها با تکلهای خشن متوقف شده است. او در مواجهه با این شرایط یاد گرفته است تا از همتیمیهایش برای پیشبرد بازی استفاده کند، از پای غیرمسلط خود به درستی بهره ببرد، زمان مناسب برای حمله و شوتزنی را تشخیص دهد، بداند چه موقع توپ را نگه دارد و چه موقع آن را به گردش درآورد، و همچنین بداند در چه شرایطی باید روی پا بماند و در چه موقعیتی خطا بگیرد. ساکا در عین حال توانسته است خروجی تهاجمی خود را در طول سالها به تدریج افزایش دهد. او فصل گذشته ۲۰ گل به ثمر رساند، اما با درخشش فودن و پالمر، در ترکیب منتخب لیگ برتر کسی جایی برای او قائل نشد. با این حال، این موضوع مشکلی برای ساکا ایجاد نمیکند؛ این همان کاری است که او در حال حاضر انجام میدهد.
اگرچه ساکا هنوز نتوانسته در این تورنمنت تأثیرگذاری ویژهای داشته باشد، اما فعالیت او در زمین بازی بیشتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. از نظر آمار امید گل (Expected Goals) برای تیم ملی انگلیس، او تنها پشت سر بلینگهام و هری کین قرار دارد. هیچ بازیکنی در این تورنمنت به اندازه او پاسهای پراگرسیو (براساس تعریف وبسایت FBref، پاسهایی که توپ را حداقل ۱۰ یارد به سمت جلو یا محوطه جریمه حرکت میدهد پاس پراگرسیو هستند) دریافت نکرده است. همچنین، تنها هفت بازیکن توانستهاند دریبلهای بیشتری نسبت به او به داخل محوطه جریمه بزنند. این آمار برای یک بازیکن که در اصل در پست دیگری بازی میکند، چندان هم بد نیست.
در جریان بازیهای مقدماتی با اسلواکی، جالب بود که ببینیم چه تعداد از کارشناسان و مفسران، ساکا را بازیکنی غیرقابل اتکا و کماهمیت میدانستند. البته، فوتبال انگلیس همواره بیشتر بر حرکات انفرادی تأکید داشته تا بر ایجاد ارتباط و همکاری بین بازیکنان، تصویری که با گل قیچی برگردان بازیکن برتر تیم در دقیقه 95 تقویت میشود.
طبیعتاً ساکا توانایی انجام هر دو را دارد (حرکات انفرادی و بازی ترکیبی). اما شاید در تیمی پر از بازیکنان مستعد اما ناپایدار، قابلیت اتکا و قابل پیشبینی بودن ساکا است که حالا برای ساوتگیت جذابیت دارد. او توپ را در مناطق خطرناک از دست نمیدهد، از جایگاه خود خارج نمیشود، غرول نمیکند، به همتیمیهایش اعتراض نمیکند و از بدشانسی خود شکایت نمیکند.
برای مقایسه، تصور کنید که اگر بازی در پست دفاع چپ به بلینگام محول شد، چه واکنش اعتراضآمیز شدیدی را از سوی او بههمراه خواهد داشت.
اعتماد ویژهای بین ساکا و ساوتگیت وجود دارد که در ناامیدی فینال یورو گذشته شکل گرفت؛ جایی که ساکا پنالتی خود را از دست داد و ساوتگیت او را در آغوش گرفت و دلداریاش داد. این نوع از اعتماد، اعتمادی است که از شکستها جان سالم به در میبرد، اعتمادی که باعث میشود یک سرمربی تحت فشار، وینگر راست خود را در ناامیدکنندهترین شرایط، در پست دفاع چپ بازی دهد و بداند که او او را ناامید نمیکند. شاید ساکا در ابتدا به عنوان یک ستاره جوان شناخته شد، اما به تدریج در حال تبدیل شدن به ستون قابل اتکای ساوتگیت است.
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات خبر
به قلم سپهر بهارلویی
دستهبندی: یورو 2016
منبع : The Guardian
بازدید: ۲۴۹ بار
اشتراکگذاری
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
ایپسویچ
۱۴۰۳/۱۰/۷ ۲۳:۴۵
بازی بعدی آرسنال
برنتفورد
آرسنال
۱۴۰۳/۱۰/۱۲ ۲۱:۰۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۱۵ ۲۱:۰۰
لیگ کاپ
۱۴۰۳/۱۰/۱۸ ۲۳:۳۰
جام حذفی
۱۴۰۳/۱۰/۲۲ ۱۸:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۶ ۲۳:۳۰
لیگ برتر
۱۴۰۳/۱۰/۲۹ ۲۱:۰۰