loading
در حال بررسی درخواست شما
برگکمپ: سقفی برای پیشرفت وجود ندارد
برگکمپ: سقفی برای پیشرفت وجود ندارد

برگکمپ: سقفی برای پیشرفت وجود ندارد


دنیس برگکمپ در کتاب جدید خودش نوشته "با فوتبال مثل یک دین رفتار کنید و به آن خدمت کنید."

او در همین مورد مصاحبه مفصلی با گاردین انجام داده که متن آن را می خوانیم.

دنیس، انگیزه ات از نوشتن کتاب چه بود؟
من در این مورد خیلی فکر می کنم، مخصوصاً حالا که یک مربی هستم. شما بازیکنانی را می بینید که تشنه موفقیت هستند چون دوران کودکی سختی را سپری کرده اند. مردم اغلب می گویند: " شما باید در منجلاب و شرایط زندگی دشوار قرار بگیرید تا بفهمید این زندگی چه معنایی دارد." شما همیشه به این فکر می کنید که کدام بازیکن جوان این شوق و اشتیاق را دارد که دوران بازی موفقیت آمیزی داشته باشد. شما به عنوان یک مربی به دنبال همین عطش و شور و اشتیاق هستید. می دانم که من این اشتیاق را داشتم.

اما شما در کودکی زندگی دشواری نداشتید.
نه، نه، اصلاً. من دوران کودکی خیلی امن و خوشحالی داشتم. ما زندگی بخور و نمیری داشتیم. شاید بتوانید بگویید "پول انگیزه ی من بود" ولی اینگونه نیست.

آیا موضوع فقط داشتن شور و اشتیاق است؟ آیا این در درون شماست؟ شما خیلی خجالتی و افتاده هستید اما در درون و از ته دل می خواهید بهترین فوتبالیست دنیا شوید و این هدف شماست.
این من هستم. شما بعضی اوقات می شنوید افرادی به خاطر اینکه پدر و مادرشان طلاق گرفته اند انگیزه دارند. والدین من طلاق نگرفته بودند. شاید این موضوع بسیار مهمی بود که در زمان کودکی ام ما پول زیادی نداشتیم. این بیانگر انگیزه من نیست ولی شاید از طریقی روی من تاثیر گذار بوده است. شاید این موضوع این احساس را به من القا کرد که اگر فرصتی به دست آوردی از آن نهایت استفاده را بکن.

در بین نوجوانانی که در حال حاضر با آنها کار می کنی دنبال چه چیزی می گردی؟
خب، شما خیلی زود متوجه می شوید چه کسی انگیزه بالایی دارد. اما این می تواند ناشی از عوامل زیادی باشد. بگذارید بگوییم این بچه می خواهد وقتی 18 ساله شد یک میلیونر باشد. این یک جور انگیزه است. آیا بد است؟ " من می خواهم در 28 سالگی سه ماشین اسپرت داشته باشم و تنها راهی که می توانم آنها را به دست بیاورم این است که جامها را برنده شوم و فوتبال خوبی بازی کنم." اگر این نتیجه ای که باشد که او انتظار دارد شاید بتوان گفت اشکالی ندارد. اما اگر او با خودش فکر کند که " من سالی یک میلیون درآمد خواهم داشت، اگر پنج سال بازی کنم آن وقت پنج میلیون خواهم داشت و می توانم بازنشسته شوم." این موضوع متفاوت است. یا اینکه " من در بین بازیکنان ذخیره می مانم و فقط تا جایی تمرین می کنم که بتوانم پول بنزین لامبورگینی ام را در بیاورم." من فکر نمی کنم چنین چیزهایی یک انگیزه واقعی باشند. این آن شور و اشتیاقی نیست که برآمده از روح باشد. و این چیزی است که شما به دنبالش هستید: انگیزه و شور و اشتیاق واقعی که از ته دل باشد.

و در نهایت شاید تلاش برای پیشرفت و بهتر شدن تقریباً به یک مساله روحی تبدیل می شود. پاتریک ویرا می گوید در مورد شما مساله هم برآمده از روح است و هم خلاقیت و زیبایی.
خب، شما برای خودتان هدفهایی تعیین می کنید و وقتی به آنها می رسید می خواهید باز هم جلوتر و جلوتر بروید. شما دائم پیشرفت می کنید، بنابراین هیچ وقت کافی نیست. شما می خواهید به کمال برسید. این هیچ وقت کافی نیست اما شما می توانید به آن برسید. شما یک قله را فتح می کنید و یک قله بلندتر را می بینید و می گوید من می خواهم این کار را انجام دهم. من چیزی که شما گفتید را دوست دارم، اینکه میل به پیشرفت باید برآمده از روح شما باشد، درست است؟ موضوع عمیق تر از اینهاست. انگیزه های پولی و مسائلی از این دست قابل حساب و کتاب کردن هستند. شما می توانید با آنها ارضا شوید. ولی شور و اشتیاق نه، شما به تلاش خود ادامه می دهید، می خواهید به بالاترین سطح برسید. شما کارهای دشوار را انجام می دهید، همیشه به دنبال انجام کارهای دشوار هستید و وقتی در آنها موفق شدید به دنبال بعدی می روید.

آرسن ونگر دیدگاه جالبی در این مورد دارد. او می گوید: " این یک مساله روحی و روانی است. من به این موضوع اعتقاد دارم. به نظر من دو مدل فوتبالیست داریم. یکی آنها که با فوتبال مثل خدا رفتار می کنند، فوتبال را به عنوان بالاترین چیز قرار می دهند و هر چیزی که با ذات فوتبال مغایرت دارد غیر قابل قبول است. و گروه دیگر کسانی هستند که از فوتبال برای رسیدن به آرزوهایشان استفاده می کنند. و بعضی اوقات ممکن است این آرزوها با ذات بازی تداخل پیدا می کند، چون منافع آنها برایشان از فوتبال مهمتر است.

" گاهی اوقات این آرزوهای بزرگ با شخصیت و کاریزمای شما مرتبط است. اما در اغلب اوقات چیزی که مردم از آن به عنوان کاریزما یاد می کنند فقط یک غرور اضافی است. به اعتقاد من دنیس یکی از کسانی بود که فوتبال را مهمترین چیز می دانست و احترام زیادی برایش قائل بود و آن را بالاتر از هر چیزی قلمداد می کرد. به اعتقاد من بازیکنان بزرگ واقعی راهشان را طوری تعیین می کنند که ذات فوتبال باید آن گونه ارائه شود نه اینکه فوتبال چگونه باید به آنها خدمت کند. اگر این موضوع برآمده از روح شما باشد، پایان ناپذیر خواهد بود و شما همیشه این انگیزه را دارید که بیشتر و بیشتر پیشرفت کنید و به چیزی که فکر می کنید ذات فوتبال در آن است نزدیک تر خواهید شد."

ونگر سپس مثالی در مورد بازیکنی که در موقعیتی قرار دارد که باید به هم تیمی خود پاس بدهد ولی قمار می کند و شوت می زند و موفق به گلزنی می شود. "اگر او واقعاً عاشق فوتبال باشد وقتی به خانه می رود از این موضوع ناراحت است. او می داند که باید در آن موقعیت پاس می داد تا موقعیت گلزنی راحت تری برای بازیکن دیگر مهیا کند. اما خودخواهانه رفتار کرد و خوش شانس بود. اگر او بازیکنی باشد که ذات بازی برایش اهمیتی ندارد به خانه خواهد رفت و با خودش فکر می کند که کارش خیلی خوب بود، دفعه بعد هم چنین کاری خواهد کرد."

و او متعتقد است همین موضوع است که تفاوت را رقم می زند. " به همین خاطر است که شما باید به بچه ها آموزش دهید به بازی احترام بگذارند و با فوتبال مثل یک دین رفتار کنند، فوتبال فراتر از شماست، و شما باید در خدمت فوتبال باشید."

آیا در مورد چنین چیزهایی با آرسن صحبت می کردید؟
یادم می آید ونگر در مورد بازیکنان صحبت می کردند. گاهی اوقات او می گفت: "اوه نه، او عاشق فوتبال نیست.." این یک اظهار نظر بزرگ از سوی اوست اما می دانم که منظور او چیست. بعضی بازیکنان هستند که به محض اینکه سوت پایان تمرین زده می شود به رختکن می روند، لباس خود را عوض می کنند و سوار ماشین می شوند و می روند.
اما کسانی که واقعاً عاشق فوتبال هستند برای تمرین اضافی می مانند. این موضوع فقط به بازیکنان مربوط نمی شود. دیوید دین و ماسیمو موراتی هم کسانی هستند که واقعاً به فوتبال عشق می ورزند. در آرسنال همیشه هشت یا نه بازیکن بودند که بعد از تمرین تیم هم می ماندند و کار اضافه می کردند. به شما قول می دهم اگر این کار را بکنید فوتبالیست بهتری خواهید شد.

فردی لیونگبرگ هم در زمین تمرین می ماند؟
خب، بله. تیری هم همیشه آنجا بود. رابرت پیرس هم همینطور. بقیه می ماندند و به سالن بدنسازی می رفتند، که این هم خیلی برای بازیکنان مفید است.

آیا با همدیگر رقابت می کردید؟
بله، همینطور است. این نشانه ای از یک تیم موفق است. ما حتی در تمرینات هم با همدیگر رقابت می کردیم و یکدیگر را تحت فشار قرار می دادیم.

وقتی به آرسنال پیوستید به همه بازیکنان می گفتید: " این پاسهای آرام و ضعیف را به من ندهید، به من پاس محکم بدهید چون من می توانم هر پاسی را کنترل کنم و هر چه سرعت بازی بالاتر باشد بهتر است." چند سال بعد و زمانی که پیرس و لیونبرگ به تیم آمدند سبک بازی تیم تغییر زیادی کرد و به سطح بسیار بالاتری رسیده بود.
درست است، همیشه به من پاس محکم بدهید چون من می خواهم با کنترل توپهای دشوار برای خودم چالش ایجاد کنم. شما باید به همدیگر فشار بیاورید و همدیگر را محک بزنید. مثلاً شما سرعت و قدرت بدنی خودتان را با سول کمپل محک می زنید. او هم تیمی شماست ولی در تمرینات شما رو در روی او قرار می گیرد. اگر بتوانید او را شکست دهید پس چه کسی در لیگ برتر هست که نتوانید او را شکست دهید؟ و اگر او می تواند من یا تیری را مهار کند چه کسی در لیگ برتر هست که او نتواند از پسش بر بیاید؟ این یک چالش است. همیشه سعی کنید پیشرفت کنید. اما این فقط زمانی جواب می دهد که همه 100% توان خود را به کار گیرند. مثل دروازه بان ها که در تمرینات باید تلاش زیادی کنند.

در اینتر دروازه بانها تلاش زیادی نمی کردند و این کلافه کننده بود. اما ینس لمن؟ دیوید سیمن؟ شگفت انگیز بود! ینس حتی تحمل این را نداشت که یک توپ از او رد شود. و اگر من سعی می کردم دروازه دیوید سیمن را باز کنم .. اوه! اگر این اتفاق می افتاد آن گل حتماً یک گل شگفت انگیز بود و او می گفت: "آفرین، خیلی خوب بود." اما اگر او موفق می شد توپ را بگیرد آن را به دویست یارد آن طرف تر شوت می کرد و می گفت " برو توپ را بگیر!" و من باید می رفتم و توپ را می گرفتم. دیوید شخصیت آرام و مهربانی دارد ولی نه موقعی که در حال فوتبال بازی کردن است. این تفکر او بود: " تو نباید وقت من رو تلف کنی! برو توپ رو بیار!" من عاشق این نگرشش بودم.

به نظر می رسد در آرسنال بازیکنان زیادی بودند که بعد از ساعت معمول تمرینی می ماندند و به تمرین اضافی می پرداختند، هر کدام هم انگیزه و توانایی های مختلفی داشتند. وقتی در تیمتان چند تا از این مدل بازیکنان داشته باشید می توانید موفق شوید.
این موضوع از جایی شروع می شود. شاید همانطور که بازیکنان می گویند، من شروع کننده این موضوع بودم چون من چنین شخصیتی داشتم. من می خواستم هر چه در توان دارم بگذارم و وقتی تمرین تمام می شد می خواستم به کارم ادامه دهم و ادامه دهم. ناگهان می دیدم یک دروازه بان هم در زمین مانده و می گوید: " من هم می خواهم بمانم و تمرین کنم." و به همین ترتیب بقیه هم در زمین می ماندند.

آخرین اخبار آرسنال

جزئیات خبر
avatar تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۷/۱
به قلم حسین محمودی
دسته‌بندی: مصاحبه
منبع : The Guardian
بازدید: ۱,۷۸۲ بار
اشتراک‌گذاری
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
آرسنال
4 - 2
لستر سیتی
لستر سیتی
لیگ برتر - استادیوم امارات
۱۴۰۳/۷/۷ ۱۷:۳۰
بازی بعدی آرسنال
آرسنال
آرسنال
VS
پاریس سن ژرمن
پاریس سن ژرمن
لیگ قهرمانان اروپا - استادیوم امارات
۱۴۰۳/۷/۱۰ ۲۲:۳۰
آرسنال - ساوتهمپتون
لیگ برتر
۱۴۰۳/۷/۱۴ ۱۷:۳۰
بورنموث - آرسنال
لیگ برتر
۱۴۰۳/۷/۲۸ ۲۰:۰۰
آرسنال - شاختار دونتسک
لیگ قهرمانان اروپا
۱۴۰۳/۸/۱ ۲۲:۳۰
آرسنال - لیورپول
لیگ برتر
۱۴۰۳/۸/۶ ۲۰:۰۰
نیوکاسل - آرسنال
لیگ برتر
۱۴۰۳/۸/۱۲ ۱۶:۰۰
اینترمیلان - آرسنال
لیگ قهرمانان اروپا
۱۴۰۳/۸/۱۶ ۲۳:۳۰