loading
در حال بررسی درخواست شما
داستان هایی از شکست ناپذیران - سول کمپل
داستان هایی از شکست ناپذیران - سول کمپل

داستان هایی از شکست ناپذیران - سول کمپل

سول کمپل در آن فصل در همه بازی‌های لیگ به جز سه بازی، در ترکیب اصلی قرار گرفت و برای دومین سال متوالی در تیم منتخب فصل اتحادیه بازیکنان حرفه‌ای قرار گرفت. این به معنای کسب عنوان قهرمانی لیگ در دو مورد از سه سال اول حضور او در باشگاه پس از انتقال پر سر و صدای تابستان ۲۰۰۱ از تاتنهام بود.

او همچنین سه مدال قهرمانی جام حذفی به کلکسیون افتخارات خود اضافه کرد و تنها گل ما را در فینال لیگ قهرمانان به ثمر رساند. سول قبل از جدایی در جولای ۲۰۰۶، در ۵۶ بازی متوالی لیگ برای ما شکست نخورد و در مجموع ۲۱۱ بار به میدان رفت و ۱۲ گل به ثمر رساند.

او بعدها برای تیم‌های پورتموث و ناتس کانتی بازی کرد، در سال ۲۰۱۰ برای دومین بار به آرسنال بازگشت و در نهایت در نیوکاسل توپ زد. سول ۷۳ بازی ملی برای انگلستان انجام داد و سپس مربی تیم‌های مکلسفیلد تاون و ساوثند یونایتد شد.

بعد از اینکه فصل ۲۰۰۳/۰۴ در تیم منتخب فصل اتحادیه فوتبالیست‌های حرفه‌ای قرار گرفتید، حس می‌کردید که در اوج دوران حرفه‌ای خود هستید؟

برای من، این فصل، ترکیبی از عوامل مختلف بود که در سطح شخصی با هم هماهنگ شدند. من با فشار زیادی برای موفقیت به آرسنال آمده بودم. افراد زیادی در مورد این انتقال و اینکه چقدر می‌توانم موفق باشم، تردید داشتند.

حالا که به عقب نگاه می‌کنم، می‌بینم که فشار به شدت زیادی بوده است. انتقال از تاتنهام به آرسنال، یک تغییر بزرگ بود، بنابراین کسب دوگانه در اولین فصل، فوق‌العاده بود.

با شروع فصل ۲۰۰۳/۰۴، به خودم می‌گفتم: "بیایید دوباره این قهرمانی را کسب کنیم." این نگرش در کل تیم وجود داشت - ما باید دوباره برنده شویم. این تیم به جام‌های بیشتری نیاز دارد. انرژی، مهارت، ثبات و قدرت تیم این را می‌طلبید.

ما در عین حال خوش می‌گذراندیم - گروهی بودیم که واقعاً با هم کنار می‌آمدیم. ما لحظات خوبی را با هم داشتیم، و همیشه برای کاهش فشار روزمره به چنین چیزی نیاز دارید. ما تعادل خوبی پیدا کردیم که برای تیم مناسب بود - ریتم عالی داشتیم.

اینکه بخشی از تیمی باشم که همدیگر را به چالش می‌کشید، فوق‌العاده بود، و شما هم خودتان را در تمرینات به چالش می‌کشیدید، هر روز باید پیشرفت می‌کردید. کلید مطلق، ثبات بود - ثبات ذهنی، ثبات سبک زندگی و سپس عملکرد در زمین.

با گذشت چند سال از حضور در باشگاه، با شروع این فصل احساس بیشتری در خانه بودن داشتید؟

قطعا، با دانستن نحوه عملکرد باشگاه، داشتن آن درک، دانستن معنای حضور در آرسنال و رقابت برای بودن بخشی از باشگاه. رقابت، موفقیت را به همراه می‌آورد. من معتقدم اگر می‌خواهید موفق باشید، به همین نیاز دارید، و ما آن را به وفور داشتیم.

از چنین محیطی لذت می‌بردم و به چنین محیطی نیاز داشتم تا بهترین عملکرد را از خودم نشان دهم. من آن را می‌خواستم. در آن محیط عملکرد بهتری دارم و خوشحالم که افرادی در اطرافم بودند که مرا به جلو سوق دهند. سرمربی، هم تیمی هایم و همچنین هواداران، همه تلاش می‌کردند تا بهترین عملکرد را از من بگیرند. شما نیز به شکلی مثبت آنها را تحت فشار قرار می‌دهید.

به دلیل مسائل شخصی، سفر به منچستریونایتد را از دست دادید. این باید اوایل فصل برای شما زمان واقعاً سختی بوده باشد؟

بله، پدرم فوت کرد، بنابراین آن هفته از باشگاه دور بودم. زمان واقعاً سختی بود. او مدتی درگیری بیماری بود، سپس در بیمارستان درگذشت، و به یاد دارم که بازی خانگی مقابل اینترمیلان از نظر احساسی برایم بسیار سخت بود.

با فشار روانی، فشار فوتبال سر و کله می‌زدم - و همه چیز برای من بیش از حد تحمل بود. در واقع، او در شب بازی با اینترمیلان فوت کرد و من فقط به زمان برای کنار آمدن با این موضوع نیاز داشتم. از نظر احساسی برای من خیلی زیاد بود.

این اتفاق چهارشنبه قبل از بازی با منچستریونایتد رخ داد، اما آرسن (ونگر) درک کرد و به او گفتم که این موضوع من را از نظر انسانی تحت تأثیر قرار داده است و باید با آن کنار بیایم. بنابراین بازی یونایتد را در خانه از تلویزیون تماشا کردم و باید بگویم احساسات واقعاً قدرتمندی وجود داشت.

وقتی فن نیستلروی در آخرین لحظات بازی پنالتی را به تیر زد، لحظه ای تأثربرانگیز برای من بود. من در حال گذراندن شرایط سختی بودم، در غم از دست دادن پدرم سوگوار بودم، اما در عین حال ذهنم را پیش هم تیمی هایم در این بازی بزرگ نگه می‌داشتم. بنابراین تماشای بازی از تلویزیون، احساس فشار روانی زیاد، در حالی که از نظر روحی با تیم بودم، زمانی به یاد ماندنی برای من بود. فکر می‌کنم آن نتیجه و نحوه‌ای که به دست آمد، تأثیر بلندمدتی بر من و همچنین تیم داشت.

شما با پیروزی برابر لیورپول به تیم بازگشتید و در ادامه هیچ بازی دیگری را در لیگ از دست ندادید. از مسئولیتی که با تبدیل شدن به بازیکن کلیدی تیم و شکل دادن آن زوج خط دفاعی با کولو توره همراه بود، چقدر لذت بردید؟

ایجاد آن رابطه فوتبالی با کولو برای من بسیار لذت بخش بود. او جوان و پرانرژی بود، مشتاق یادگیری، و من عاشق به اشتراک گذاشتن این مسیر با او بودم. من هم در سفری بودم - می خواستم برنده شوم، اما در عین حال دوست داشتم به او نشان دهم که چه کاری باید انجام دهیم، الگو باشم و توضیح دهم که چگونه می‌توانیم به عنوان یک واحد متحد شویم.

همه چیز در مورد برد، حفظ استانداردها و ثبات بود. فوتبال سخت است - واقعاً سخت است! اما اگر سخت بازی کنید، از نظر ذهنی ثابت قدم باشید و افراد مناسبی در اطراف خود داشته باشید، می توانید هر کاری انجام دهید. رابطه من با خط دفاعی، به خصوص با کولو، بر اساس این اصول ساخته شد. فکر می‌کنم او در بازی‌ها و همچنین در تمرینات چیزهای زیادی از بازی در کنار من یاد گرفت.

اکثر مدافعان لیگ می‌گفتند سخت‌ترین بازی‌های آن فصل برایشان مقابل تیری آنری، رابرت پیرس، دنیس برکمپ و ... بوده است. شما چطور هر روز در تمرینات با این سطح کنار می‌آمدید؟

از ابتدای کارم برای حضور در چنین محیطی آموزش دیده بودم. من کارم را در لیلهال شروع کردم، جایی که ظاهراً بهترین بازیکنان ۱۶ ساله کشور بودند، بعد به لیگ انگلیس آمدم تا ببینم می‌توانم تا کجا پیش بروم، بنابراین مدت زیادی بود که برای این لحظه تمرین می‌کردم.

من یکی از بهترین فوتبالیست های انگلیسی نسل خودم بودم، بنابراین منتظر این لحظه بودم که در کنار بازیکنان نخبه باشم، و وقتی به آن رسیدم، از هر ثانیه اش لذت می‌بردم.

حتی دنیس هم می‌گفت که من او را به اندازه‌ای که او مرا تحت فشار قرار می‌داد، تحت فشار قرار می‌دادم. او هم به این نیاز داشت، چون ما در طول هفته همدیگر را تحت فشار قرار می‌دادیم، سپس بازی می‌رسید و ما آماده بودیم. این زیبایی حضور در محیط مناسب است. آخر هفته غافلگیر نمی‌شوید، برای آن آماده هستید.

آیا در طول فصل از رکورد شکست ناپذیری خبر داشتید؟

خیر، راستش را بخواهید، نه. من فقط روی تلاش برای قهرمانی در لیگ تمرکز کرده بودم. همین. یادم می‌آید که در اواخر فصل، بازی‌ای بود که می توانست مقابل فولام یا پورتموث باشد، و به یاد می‌آورم که تیری در مورد آن صحبت می‌کرد. تیری همیشه از این چیزها خبر داشت و در مورد آمار صحبت می‌کرد. فکر نمی‌کنم تا آن زمان به آن فکر کرده باشم.

تمام فکر من تا آن زمان، حتی با پنج یا ده بازی مانده به پایان، این بود که هر اتفاقی ممکن است در کورس قهرمانی رخ دهد. من به رکوردها یا چیزهای شبیه به آن فکر نمی‌کردم، فقط می‌خواستم قهرمان لیگ شوم. تا زمانی که این اتفاق نیفتاد، تمام تمرکز من روی آن بود. تصور می‌کردم که قبلاً، شاید ۲۰ سال پیش، ۳۰ یا ۴۰ سال پیش، یک فصل بدون شکست برگزار شده باشد. تا زمانی که تیری به من در مورد آن نگفت، متوجه نشدم که چه کاری می‌توانیم انجام دهیم.

با نزدیک شدن به پایان فصل، فکر می‌کردید قهرمانی در وایت هارت لین به دست بیاید؟

بله، راستش را بخواهید، همه شروع به صحبت در مورد آن کردند. این شگفت انگیز است که به این شکل اتفاق افتاد. هر دلیلی که داشته باشد، هر چیزی که در تقدیر ما بود، فوتبال به طرز عجیبی کار می‌کند، نه؟ انگار نویسنده‌ای رمان آن را نوشته است، آنقدر این اتفاق رمانتیک است.

اینکه آنجا برویم و آنجا برنده شویم، دیوانه کننده است. انگار قرار بود اینطور باشد. به ارتباطات، مکان ها فکر می‌کنید - و بعد تصور کنید کسی بگوید: "دوست دارید در کجا قهرمان شوید؟" وقتی به آن فکر می‌کنید دیوانه کننده است.

برای شما چطور بود؟ شما در مورد فشاری که در زمان انتقال متحمل شدید صحبت کردید و تمرکز زیادی روی شما برای این بازی وجود داشت. با آن چطور کنار آمدید؟

من قلب بزرگی دارم و شانه‌های پهن، و فکر می‌کنم شجاعت و شخصیت من به گونه‌ای بود که بهترین‌هایم را بیرون کشید. همانطور که گفتم، من در اوایل کارم برای قرار گرفتن در چنین موقعیت‌هایی ساخته شده بودم و شخصیتم با این سناریو همخوانی داشت.

برای من، هر چه حاشیه آن باریکتر باشد که افراد زیادی نمی‌توانند در آن کار کنند و زنده بمانند، من بیشتر روی آن تمرکز می‌کنم. روشن. آماده. من کاملاً روی آن متمرکز بودم. حواسم به آن است. حواس من تیزتر شده است. من یک انسان متفاوت هستم. من زمانی که در زمین هستم متفاوت هستم، و این برای بازیکنان خاص است. چه دروازه‌بان باشید، چه مدافع، مهاجم یا هر چیز دیگری. لحظه ای که فرا می‌رسد، مثل این است که «وقت نمایش است!»

این مثل بازیگران است که نیاز به اجرا دارند. برخی قرار است در کانون توجه محو شوند و برخی دیگر مثل این هستند: «وای! چه اجرایی!» باورنکردنی است، اما از درون من، از محیطم، از گذشته‌ام می‌آید. مرا به جلو سوق می‌دهد و من به یک انسان متفاوت تبدیل می‌شوم. به همین دلیل است که من به یکی از بهترین بازیکنان و در یک مقطع، بهترین مدافع جهان تبدیل شدم، پوند به پوند. شما به طور اتفاقی به این موقعیت نمی‌رسید. فکر کردم: «باشه، کارهایی برای انجام دادن داری. ما می‌توانیم اینجا قهرمان لیگ شویم. بیایید این کار را انجام دهیم.»

این بهترین لحظه است زیرا شما با بدن، تجربه، مهارت، پشتکار، قدرت و تماشاگران خود بسیار ارتباط برقرار می‌کنید. شما فقط از همه چیز فوق‌العاده آگاه می‌شوید. انگار همه چیز کند می‌شود. مثل مهاجمان است که می‌گویند وقتی مقابل دروازه هستند، همه چیز به سرعت اتفاق می‌افتد، اما می‌توانند آن را کند کنند و به راحتی ببینند. من در دفاع کردن اینطور هستم. می توانم ببینم که چیزها در حال آشکار شدن هستند، احتمال وقوع چیزها، بنابراین می‌توانم حرکت کنم. بهترین بازیکنان سریعتر چیزها را می‌بینند و می‌توانند مشکلات را سریعتر حل کنند.

احساس شما بعد از سوت پایان بازی چه بود؟

خب، اول از همه از اینکه بازی مساوی شد خیلی عصبانی بودم. فکر می‌کنم همه این را می‌دانند. ما ۲-۱ جلو بودیم، رابی کین روی پای یِنس لمن پا گذاشت و او واکنش بیش از حد نشان داد، او را هل داد. پنالتی را گل کردند، بازی ۲-۲ مساوی شد. به یِنس گفتم، "می‌دانی که او این کار را می‌کند، فقط او را مثل مگس دور کن، با او هم‌کلام نشو. به تصویر کلی نگاه کن." از این بابت خوشحال نبودم. در واقع کاملاً کنترل خودم را از دست دادم. من واقعاً، واقعاً می‌خواستم برنده شوم!

اما به هر حال، مساوی برای ما کافی بود. به رختکن برگشتم و به کل شرایط احترام گذاشتم. من واقعاً می‌توانستم در جشن‌هایم زیاده‌روی کنم. می‌دانم که برخی از بازیکنان، مثل اشلی کول، دیوانه وار بیرون جشن گرفتند. اما من به شرایط احترام گذاشتم.

داخل رفتم، بعد از رفتن هوادارانشان بیرون آمدم. با بچه‌ها، با هواداران خودمان جشن گرفتم. می‌توانستم گستاخ باشم، آن را به رخ بکشم، اما می‌خواستم به محیط زیست، فوتبال و هر دو باشگاه احترام بگذارم. می‌توانستم واقعاً همه جا را جشن بگیرم.

سپس فصل را با پیروزی مقابل لستر سیتی به پایان رساندیم. حالا می‌دانیم که این دستاورد چقدر بزرگ است – آیا در آن زمان هم به نظرتان بزرگ بود؟

این فصل کامل است. شما هرگز نمی‌توانید تمام بازی‌ها را ببرید، بنابراین بدون شکست بودن به معنای کامل بودن است. باورنکردنی است. من هنوز هم معتقدم که چنین دستاوردهایی شما را انتخاب می‌کنند، شما آن‌ها را انتخاب نمی‌کنید. خیلی اتفاقات ممکن است بیفتد. به بازی منچستریونایتد نگاه کنید: فن نیستلروی پنالتی را گل می‌کند، آن‌ها بازی را می‌برند. ما احتمالا همچنان قهرمان لیگ می‌شویم، اما برای اینکه بدون شکست باشیم، هیچ چیز نمی‌تواند علیه شما باشد.

لحظات نمادین زیادی در آن فصل وجود دارد. آن بازی آخر مقابل لستر، لحظه ای باورنکردنی بود. در سوت پایان، در حالی که در پایان بازی روی زمین نشسته بودم، احساس کردم کمالتی باورنکردنی در بدنم جاری می‌شود. این یک لحظه نمادین است. چه دستاوردی و گواهی بر مشارکت همه افراد است.

شخصا هنوز از اینکه لیگ برتر به همه بازیکنان یک جام کوچک یا مدال یادبود اعطا نکرد، ناامید هستم. این تنها باری است که در ۱۰۰ سال گذشته این کار انجام شده است و من واقعاً معتقدم که اگر منچستریونایتد یا لیورپول این کار را انجام می‌دادند، بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت. فکر می‌کنم واقعاً شرم آور است که بازیکنان هرگز چیزی شبیه به آن دریافت نکردند. شاید امسال به مناسبت سالگرد آن را دریافت کنیم، اما فکر می‌کنم باید کاری انجام شود.

با توجه به ماه تاریخ سیاه، دوست دارید در مورد کدام بازیکنان سیاه‌پوستی صحبت کنید که در دوران کودکی الگوی شما بودند؟

وقتی بچه بودم، منچستر یونایتد یکی از تیم‌هایی بود که بازیکنان سیاه‌پوست زیادی داشت. پل اینس، رمی موسی، ویو اندرسون، دنی والاس، پل مک‌گراث و پل پارکر را داشتند. بنابراین وقتی ۱۴ ساله بودم، عکس‌های این بازیکنان روی دیوار اتاقم چسبیده بود! البته بازی‌های بازیکنان برزیلی و چند بازیکن فرانسوی مثل ژان تیگانا را هم تماشا می‌کردم.

به آن‌ها به عنوان بازیکنان سیاه‌پوست موفق نگاه می‌کردم، نه فقط بازیکنانی که در انگلیس بودند، بلکه در سراسر دنیا. من هرگز فقط به بازیکنان نزدیک خودم نگاه نمی‌کردم. دوست داشتم بازی‌های جهانی را تماشا کنم و این رویه‌ای بود که در طول دوران حرفه‌ای‌ام هم داشتم. عاشق تماشای آن‌ها بودم، اما بدیهی است که در آن زمان به خاطر سن کمی که داشتم، از فشار و انتقاد شدیدی که روی بازیکنانی مثل جان بارنز وجود داشت، بی‌خبر بودم.

من فقط عاشق تماشای بازی آن‌ها بودم و با گذشت زمان، کمی بیشتر از فشار سنگینی که تحمل می‌کردند، آگاه شدم. آن‌ها هم داخل و هم بیرون از استادیوم تحت فشار زیادی بودند و باید به عملکرد خوبشان ادامه می‌دادند. این گواهی بر شخصیت و توانایی آن‌ها برای ادامه دادن بازی‌ای است که واقعاً دوستش داشتند. آن‌ها به عنوان اولین نسل از بازیکنان بین‌المللی که راه را برای دیگران هموار کردند، باید به یاد آورده شوند. از همه آن‌ها قدردانی می‌کنم.

تا چه اندازه به این موضوع افتخار می‌کنید که بخشی از تیم شکست ناپذیران بوده‌اید، تیمی که شامل الگوهای سیاه‌پوست زیادی بود که نسل بعدی را الهام بخشید؟

من بسیار مفتخرم که مانند بازیکنانی که قبل از من آمدند، برای نسل بعدی الگو باشم. بخشی از یک روایت مثبت بودن، برایم بسیار معنی دارد. اما اگر در مورد ماه تاریخ سیاه‌پوستان صحبت می‌کنیم، سه لحظه‌ از دوران حرفه‌ای‌ام وجود دارد که به آن‌ها به‌ویژه افتخار می‌کنم، و مطمئن نیستم که افراد جوان‌تر از آن‌ها اطلاع داشته باشند.

اول از همه، من اولین کاپیتان سیاه‌پوستی بودم که در ورزشگاه قدیمی ومبلی، جام را بالای سر بردم. این اتفاق برای تاتنهام در جام اتحادیه ۱۹۹۹ رخ داد. دومین مورد، من اولین بازیکن سیاه‌پوستی بودم که در جام جهانی برای انگلیس گلزنی کردم - در سال ۲۰۰۲ مقابل سوئد. در نهایت، من اولین مرد سیاه‌پوست انگلیسی بودم که در فینال لیگ قهرمانان، در سال ۲۰۰۶ مقابل بارسلونا گلزنی کردم. بنابراین من به همان اندازه که به داشتن رکورد ۵۶ بازی بدون شکست در لیگ برتر برای آرسنال افتخار می‌کنم، به آن لحظات و آن رکوردها نیز بسیار افتخار می‌کنم.

آخرین اخبار آرسنال

جزئیات خبر
avatar تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۲ ۱۴:۴۰
به قلم عباس رضایی
دسته‌بندی: خاطرات شکست ناپذیران
منبع : Arsenal.com
بازدید: ۸۲ بار
این صفحه را به اشتراک بگذارید
بازی بعدی آرسنال
تاتنهام
تاتنهام
VS
آرسنال
آرسنال
لیگ برتر - تاتنهام هاتسپر
۱۴۰۳/۲/۹ ۱۶:۳۰
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
آرسنال
5 - 0
چلسی
چلسی
لیگ برتر - استادیوم امارات
۱۴۰۳/۲/۴ ۲۲:۳۰