- خانه
- اخبار
- خاطرات شکست ناپذیران
- داستان هایی از شکست ناپذیران - گیلبرتو سیلوا
گیلبرتو سیلوا پس از نقش آفرینی در قهرمانی جهان با برزیل در سال ۲۰۰۲، در تابستان همان سال به جمع ما پیوست و در اولین بازی خود در پیروزی مقابل لیورپول در سوپر جام گلزنی کرد.
او که پیش از این تمام دوران بازی خود را در برزیل سپری کرده بود، به سرعت با بازی در انگلیس هماهنگ شد و تلاش و نظم او به بازیکنان تکنیکی تیم اجازه درخشش داد.
گیلبرتو در اواخر دوران حضورش در آرسنال، اغلب کاپیتان تیم بود و در مجموع در طول شش فصل، ۲۴۴ بار برای ما به میدان رفت قبل از اینکه در سال ۲۰۰۸ به پاناتینایکوس یونان بپیوندد.
او دوران بازی خود را در اولین باشگاهش، اتلتیکو مینیرو به پایان رساند و ۸۹ بازی ملی برای برزیل انجام داد. او که شخصیتی بسیار محبوب در بین هم تیمی هایش بود، همچنان سفیر باشگاه باقی مانده است.
شما درست بعد از کسب دوگانه در سال ۲۰۰۲ به تیم پیوستید، و در اولین فصل حضور شما، ما قهرمان جام حذفی شدیم. آیا احساس میکردید که انتظارات هنگام پیوستن شما به تیم به طور خاص بالا بود؟
به یاد دارم که در پایان اولین فصل حضورم بسیار ناامید شدیم، زیرا لحظات بسیار خوبی داشتیم که در مقابل منچستریونایتد پیش بودیم، اما ناگهان احساس میکردیم همه چیز از کنترل خارج شده است. برای هر فوتبالیستی، دیدن احتمال قهرمانی و از دست دادن آن بسیار ناامید کننده است.
به نحوی آن را از دست دادیم، و بعد سعی میکنید بفهمید چرا، سعی کنید توضیحی پیدا کنید و در نهایت، نمیتوانید آن را توضیح دهید. ما فقط آن را از دست دادیم، میدانید، ما شروع قدرتمندی داشتیم، اما آنها از ما جلو زدند و در نهایت برنده شدند. پذیرفتن این برای ما سخت بود، اما یک چیز برای من بسیار مهم است.
اینگونه است که از آن لحظات برمیگردید، چگونه درسهایتان را میآموزید و سپس آن را درست میکنید. فصل بعد دوباره گرسنه بودیم، دوباره شروع کردیم و نمیخواستیم همان اشتباهات را تکرار کنیم.
بعد از یک سال تجربه در فوتبال انگلیس، آیا احساس میکردید که در شروع فصل ۲۰۰۳/۰۴ بازیکن بسیار بهتری شدهاید؟
قطعا. من به آن سال اول نیاز داشتم. من بیشتر با لیگ و نحوه برگزاری مسابقات وفق پیدا کرده بودم. به سختی عادت کرده بودم، اما همچنین به سبک بازی تیم و نحوه بازی با هم تیمیهایم عادت کرده بودم. آنها مرا بهتر میشناختند، من آنها را بهتر میشناختم و هماهنگی در شروع فصل دوم بسیار بهتر بود.
البته در همه زمینهها، چه درون زمین و چه خارج از آن، بیشتر رشد کرده بودید. برای من هر جلسه تمرینی باعث بهتر شدن من میشد. فکر میکنم جلسات تمرینی بهترین بخش بازی من بود. تمرین جایی است که شما میتوانید عملکرد خود را بهبود بخشید، مهارتهای خود را به صورت روزانه ارتقا دهید.
اشتباهات خود را در تمرین انجام میدهید و سپس فرصت اصلاح آنها را دارید. در بازی، شما نمیتوانید این کار را انجام دهید – شما فقط یک فرصت دارید. بنابراین، باید در بازی خود مطمئن باشید و برای رسیدن به آن، باید به خوبی آماده شوید.
برای من، آمادهسازی همه چیز بود. چون میدانستم که وقتی وارد زمین میشوم، باید آماده رویارویی با هر حریفی باشم. باید آنجا میبودم، باید تیز میبودم.
تیم ۲۰۰۳/۰۴ پر از استعدادهای برتر در خط حمله بود که این موضوع فشار زیادی را روی شما به عنوان هافبک دفاعی وارد میکرد. آیا از این موضوع لذت میبردید یا هرگز احساس سرخوردگی نمیکردید که میخواستید بیشتر به حملات بپیوندید؟
من آن را دوست داشتم، کاملاً دوستش داشتم، زیرا این کار من بود. داشتن یک تیم بسیار خوب با بازیکنان بسیار با استعداد، کار را بسیار آسان میکند. بازیکنانی که ما در آن تیم داشتیم، با قامت بلندی که داشتند. بازیکنانی مثل تیری، رابرت پیرس، فردی، دنیس، کانو، ویلتورد - در برخی مواقع شما هم دوست دارید وارد بازی شوید! این کاملاً طبیعی است، اما برای من مهم بود که نقش خودم را در تیم درک کنم.
کار من چه بود؟ من مهاجم نبودم، آنجا نبودم که گل بزنم. اگر در نهایت در برخی بازیها فرصت گلزنی پیدا میکردم، پس اشکالی نداشت، اما نمیتوانستم جایگاه خودم را خالی بگذارم. چون در نهایت باید کار خودم را انجام میدادم. اگر آن را رها میکردم، هیچکس دیگری آن را برای من انجام نمیداد.
نقش خودم را میدانستم و این اولین اصل برای من بود. نقش خودم را بدانم، به خوبی آماده شوم و به درستی جایگیری کنم تا زمانی که توپ را داریم از بازیکنان جلویی محافظت کنم. زیرا اگر آنها توپ را از دست بدهند، من باید آنجا باشم تا آن را پس بگیرم و دوباره به آنها بدهم. چون آنها کسانی بودند که گلزنان اصلی ما بودند. من باید آنجا میبودم تا از آنها محافظت کنم.
اما همچنین، وقتی مجبور به دفاع بودیم، باید در موقعیت مناسب برای دفاع از خط چهار نفره و جلوگیری از ایجاد مشکل برای آنها توسط حریفان میبودم. وقتی کار خود را به خوبی درک کنید، انجام کارها خیلی راحتتر است و این برای هر پستی صدق میکند.
آیا احساس میکردید هواداران در آن زمان، کاری را که انجام میدادید، به رسمیت میشناختند؟
من همیشه احساس ارزشمندی میکردم، به خصوص از طرف سرمربی و هم تیمی هایم. البته گاهی اوقات احساس میکنید که مردم شما را دست کم میگیرند و شاید کاری را که انجام میدهید نمیبینند.
اما برای من مهمترین چیز نبود. مهمترین چیز برای من این بود که کارم را به درستی انجام دهم. بعد از آن، وقتی به خانه برمیگردید، به خودتان در آینه نگاه میکنید و میگویید کار خوبی انجام دادهاید. این برای من بسیار رضایت بخش است.
من هرگز به دنبال این توجه بیرونی نبودم. اما افراد زیادی به سراغ من میآیند و به آن اشاره میکنند، اما افرادی که بازی را میشناسند، آن را درک می کنند، اهمیت کار من را تشخیص میدهند.
بعضی از مردم، وقتی احساسی عمل میکنند، بیشتر این را درک میکنند که شما آنجا نیستید. من میخواستم بخشی از یک تیم خوب باشم که واقعاً مایل به پیروزی بودند، زیرا در نهایت قرار بود در دید باشم.
شما با پاتریک ویرا در خط میانی زوج عالیای تشکیل دادید، آیا خارج از زمین هم با هم کنار میآمدید؟
بله، ما دوست هستیم. او مرد فوق العاده ای است و من او را دوست دارم، و میدانید که چیزهای زیادی از او یاد گرفتم.
ما در زمین مشارکت یا همکاری متقابل داشتیم. اما بیرون از زمین، وقتی برای شام با هم تیمی ها یا خانواده بیرون میرفتیم، من زمان زیادی را با او، ادو و دنیس نیز میگذراندم.
ما هنوز هم آن رابطه را حفظ کردهایم که فوقالعاده است. زیرا برخی افراد با هم بازی میکنند و بعد از آن متوقف میشوند یا باشگاه خود را تغییر میدهند، به مسیرهای مختلف میروند، به زادگاه خود باز می گردند و به سختی همدیگر را میبینید یا صحبت میکنید. اما ما هنوز هم در تماس هستیم.
برای من زیبا است که این دوستی را حفظ کنیم. اکثر ما هنوز آنجا هستیم و همیشه زمانی که فرصتی برای دیدن یکدیگر داشته باشیم، شگفت انگیز است.
بهترین خاطره شما از آن فصل چیست؟
بسیار زیاد! گاهی اوقات انتخاب برخی از موارد دشوار است. ما لحظات سختی هم داشتیم و لحظاتی که میتوانستیم بازی را ببازیم.
بازی در منچستر، در اواخر فصل مقابل پورتموث و در خانه برابر لیورپول هم میتوانستیم بازنده باشیم. در چنین شرایطی متوجه میشوید که تیم شما چقدر قوی است. مهم نیست چه کسی بازی میکند، همه برای مقابله با چالش حاضر هستند و هرگز تسلیم نمیشوند.
بازی مقابل لیورپول را به یاد دارم. در بین دو نیمه به رختکن رفتیم و در ابتدا همه ساکت بودند. ناگهان شروع به صحبت کردیم و آنچه را که رخ داده بود نپذیرفتیم.
همه صحبت میکردند – پاتریک، تیری، آرسن. و سپس روحیه یک مبارز را میبینید. میدانید، ما با یک هدف واحد در ذهن شعلهور بودیم: بردن بازی.
رابطه شما با آرسن ونگر چگونه بود؟
رابطه خیلی خوبی داشتیم. در ابتدا کمی سخت بود چون انگلیسی بلد نبودم، اما او با من صبور بود و میدانستم که باید برای خودم سخت کار کنم.
میدانستم که حالا باید به همه نشان دهم که چرا اینجا هستم. باید برای آن تلاش کنم. مجبور بودم کارم را به درستی انجام دهم چون نیاز داشتم به تیم کمک کنم، نیاز داشتم به مربی کمک کنم. من اینجا برای برد آمدهام و او مرا در این مسیر راهنمایی کرد.
به یاد دارم که در ابتدای کار، در چند بازی ابتدایی که انجام دادم، به سبک بازی برزیل بسیار عادت داشتم. کنار زمین بازی میکردم، توپ را میگرفتم، پاس به عقب میدادم و حرکت میکردم. سپس یک روز آرسن در تمرین به سراغ من آمد و گفت: ''در انگلیس، باید رو به جلو بازی کنی. میخواهم در موقعیتی بمانی که بتوان توپ را به جلو حرکت دهی. این همان چیزی است که میخواهم بازی کنی.''
بنابراین شروع به بازی به این روش کردم و بازی من را به شدت بهبود بخشید. از حریفان دور میشدم، چند ثانیه روی توپ به من سود میرساند و تفاوت زیادی ایجاد میکرد.
در نهایت، "شکست ناپذیران" دستاوردی است که برای همیشه در فوتبال انگلیس ماندگار خواهد شد، آیا در برزیل هم درباره آن صحبت میشود؟
بله، در همه جا برای آن احترام زیادی قائل هستند. مردم هنوز در مورد آن صحبت میکنند و شنیدن این حرف مرا بسیار مفتخر میکند. این مرا واقعاً به خود میبالد زیرا ما میدانیم چه معنایی دارد.
چه کسی میداند، شاید کسی دوباره در آینده این کار را انجام دهد، هرگز نمیدانید، اما ما همیشه اولین نفری خواهیم بود که آن را انجام دادیم. این برای همیشه است.
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات خبر
به قلم عباس رضایی
دستهبندی: خاطرات شکست ناپذیران
منبع : Arsenal.com
بازدید: ۲۵۷ بار
اشتراکگذاری
بازی قبلی آرسنال
وستهام یونایتد
آرسنال
۱۴۰۳/۹/۱۰ ۲۱:۰۰
بازی بعدی آرسنال
آرسنال
منچستر یونایتد
۱۴۰۳/۹/۱۴ ۲۳:۴۵
لیگ برتر
۱۴۰۳/۹/۱۸ ۱۷:۳۰
لیگ قهرمانان اروپا
۱۴۰۳/۹/۲۱ ۲۳:۳۰
لیگ قهرمانان اروپا
۱۴۰۳/۱۱/۳ ۲۳:۳۰
لیگ قهرمانان اروپا
۱۴۰۳/۱۱/۱۰ ۲۳:۳۰