- خانه
- بلاگ آرسنال
- محلول آرسنال
- Great Football Stories
مقدمه
در طی مسابقاتی در
تاریخ آپریل 1996 ، یکی از طرفداران یکی از تیم ها از داوری بسیار شاکی بود
و همین امر باعث شد آن تماشاگر بسیار عصبانی شده و نتواند تعادل خود را
حفظ کند . این طرفدار آنقدر عصبانی بود که هیچ چیز از تصمیمات داور را در
آن لحظات قبول نداشت و نمی توانست منطقی به تصمیمات نگاه کند ، پس چاقویی
که به همراه داشت را به دست گرفت و با دویدن به سمت زمین ، داور آن مسابقه
را با ضربات چاقوی خود به قتل رساند . دیگر تماشاگری که آن بازی و آن صحنه
را دید به ضرب گلوله ، آن هوادار عصبانی را به قتل رسانید .
فوتبال به طور کل ، محبوب ترین ورزش در دنیا به شمار می رود . فوتبال در
بیش از 200 کشور دنیا با حدود 117 میلیون از مردم ، بازی می شود و میلیون
ها نفر بیشتر به تماشای این بازی ها در سراسر دنیا می پردازند . پله ،
بازیکن برزیلی احتمالا بهترین بازیکن تمام دوران در فوتبال است ، همه او را
با فوتبال زیبا می شناسند و صدا می کنند .
اما فوتبال همچنین
بازی دیوانه واری است ، این بازی احساس قوی و محکمی را در بازیکنان فوتبال و
هواداران آن ایجاد می کند . بیل شنکلی (Bill Shankly ) سرمربی باشگاه
معروف و پر آوازه انگلیسی لیورپول در سال 1960 تا 1970 بود . او در مورد
فوتبال گفته بسیار جالبی دارد ، او گفت : " بیشتر مردم فکر می کنند فوتبال
مسئله ای بین زندگی و مرگ است ، اما من معتقدم آنها اشتباه می کنند ،
فوتبال از هر دوی آنها مهم تر است "
شما در این کتاب ، داستان
های واقعی از فوتبال از سرتاسر دنیا را خواهید خواند . شما در این کتاب
خواهید خواند در مورد شاهزاده ای که در مسابقات جام جهانی داوری کرد .
فوتبال در واقع شروعی از یک جنگ واقعی است . بازیکنان و هواداران فوتبال
همه چیز را در پیروزی در آن می بینند . خواهید خواند در مورد باور های درست
و غلط مردم ، دیوانگی ، خطر ، و ... ، اما همه این ها در فوتبال سرگرم
کننده است و زیبایی را به فوتبال می بخشد .
Russ Willials
نویسنده زمانی آن را نوشت که سی و سه ساله بود ، او در این کتاب ، بدی های
فوتبال را بیشتر به نمایش گذاشت اما عاشقانه فوتبال را دوست داشت . تیم
مورد علاقه او در فوتبال ، تاتنهام هاتسپرز در شمال لندن است . او در مورد
فوتبال نوشته های بسیار زیادی در روزنامه ها قرار داده است و در مورد آنها
در تلویزیون صحبت کرده است . او در رادیو لندن هم بارها کار کرده است .
کتاب دوم این نویسنده بعد از Great football stories , کتاب Football
babylon 2 بوده که در سال 1998 منتشر شده است .
________________________________________________________________________________________________________________
فصل اول : برای فوتبال زندگی می کنند و می میرند !
وقتی
می میرم ، من میخواهم که در یک بازی فوتبال بمیرم ! من می خواهم در سر و
صدا بمیرم ! با شنیدن صدای فریاد جمعیت ، بو کردن بوی همبرگر ، بدنم بین
زمین و جمعیت قرار بگیرد ! و من این بازی را بهتر از دوربین های تلویزیونی
خواهم دید ! فقط یک مشکل وجود دارد ، من هیچ وقت بیشتر از این نیمه خوش
شانس نبودم ! من این 5 دقیقه پایانی رو از دست دادم ، من هرگز نخواهم فهمید
که چه کسی پیروز میدان شده است !
بسیاری از مردم هستن که مثل من
نمی توانند بدون فوتبال زندگی کنند و یا حتی بمیرند ، برای مثال یک داستان
واقعی در مورد یک هوادار اسپانیایی وجود دارد ، او یک پیر مرد بود ، و تیم
مورد علاقش بتیس بود ! او همه بازیهای خانگی را از نزدیک تماشا میکرد !
درست قبل از مرگش ، آخرین حرفی که به پسرش گفت این بود : او گفت که میخواست
به بازی ادامه بدهد و بعد بمیرد ! پیر مرد مُرد ! و جسد او را آتش زد و
خاکسترش را نگه داشت ، چند روز بعد فرزند او رفت تا بازی بعدی تیم را ببیند
! او یک بطری شیشه ای همراه خود بُرد ، در بطری تقریبا چیز خاصی وجود
نداشت ، فقط یک چیز خاکستری داخل بطری بود که شبیه نمک کثیف بود ، افرادی
که در کنار پسر بودند از دیدن بطری در دستان پسر شگفت زده شدند ! شاید شما
بخواهید بدانید که چرا پسر ، پدر خود را در یک بطری شیشه ای قرار داده بود ،
شاید او میخواست که با این کارش به پدرش کمک کند تا بازی را ببیند.
از
وقتی که فوتبال بوجود آمده است مردم برای آن زندگی کرده و مرده اند ، اما
هنگامی که فوتبال شروع شد ؟ نزدیک به 2000 سال پیش لی یو نویسنده چینی در
مورد یک بازی که بین دو تیم به همراه یک شی گِرد و دو مربع برگزار شد نوشته
است ، در سال 1180 نویسنده انگلیسی ، ویلیام فیتز همچنین در مورد یک بازی
با توپ نوشته است که بسیاری از مردم انگلستان آن بازی را انجام میدادند ،
او نوشته است که این بازی بسیار خطرناک است ، نه تنها برای کسانی که این
بازی را انجام میدهند بلکه برای تمام افرادی که به تماشای این بازی
مینشستند و این بازی را بسیار کشنده تعریف کرده است. نام آن بازی فوتبال
لقب گرفت ، این بازی که در آن زمان قانون خاصی نداشت تعداد بازیکنان هرچقدر
که بود مشکلی نداشت و حتی زمین بازی نیز میتوانست سه یا چهار کیلومتر
باشد. همیشه در این بازی دعوا وجود داشت و بسیاری از مردم بخاطر این بازی
آسیب می دیدند.
در دهه 1600 بسیاری از مردم انگلستان فوتبال بازی
میکردند ، پادشاه و دولت کشور انگلستان در تلاش بودند تا این بازی را متوقف
کنند ، حتی مردان کلیسا بر ضد فوتبال صحبت میکردند اما مردم عادی این بازی
را دوست می داشتند .
به آرامی ، بعد از 200 سال ، فوتبال تبدیل شد
به یک جنگ و دیگر هیچ شباهاتی به یک بازی نداشت، در پایان دهه 1800 مردم
سراسر دنیا فوتبال بازی می کردند و این بازی قوانین خاص خودش را داشت. تنها
چند قانون در فوتبال آن موقع وجود داشت ، ولی همین باعث بوجود آمدن فوتبال
مدرن بود ، در این موقع مردم کمتری در زمین فوتبال کشته می شدند اما
فوتبال مدرن هنوز هم میتوانست خطرناک باشد.
اکثر حوادث فوتبال
زمانی اتفاق می افتد که 2 بازیکن در تلاش هستند تا توپ را مال خود کنند !
این همان چیزی است که نشان میدهد چگونه یک بازیکن جوان معروف اسکاتلندی ،
جاک تامپسون در سال 1931 درگذشت ! او برای تیم معروف اسکاتلندی سلتیک بازی
میکرد ، او در بازی مقابل یک تیم اسکاتلندی دیگر به نام رنجرز در ترکیب
اصلی قرار داشت ! توپ در نزدیکی دروازه تیم سلتیک قرار داشت ، بازیکن رنجرز
سام انگلیش سعی کرد تا به توپ لگد بزند در عین حال جاک تامپسون در تلاش
بود تا با دستانش توپ را بگیرد ، او خود را پرتاب کرد بر روی زمین و توپ را
قبل از سام گرفت اما کله جاک مورد لگد سام قرار گرفت ، او به بیمارستان
منتقل شد و بعد از 5 ساعت درگذشت !
روز بعد هزاران هوادار سلتیک
مقابل خانه جاک تامپسون در گلاسکو تجمع کردند. به مدت 3 روز هواداران سلتیک
مقابل خانه تامپسون بودند و آنها در زمین های اطراف خانه تامپسون می
خوابیدند ! فوتبال برای بسیاری از مردم اسکاتلند مهم است و حتی امروز هم
بسیاری از طرفداران سلتیک به مقابل خانه تامپسون و محل دفن او می روند.
آیا
باور میکنید که گاهی اوقات مردم می گویند که مرده ها بر میگردند ؟ مردم می
گویند که جاک تامپسون می آید و به زمین سلتیک باز میگردد ، جایی که او
بازی میکرده و درگذشته ! سلتیک در حال حاظر در یک استادیوم جدید بازی
میکند. اما اگر داستان درست باشد ، هنوز هم یک بازیکن به امید بازی هرشنبه
به زمین قدیمی می آید .
در طول جنگ جهانی دوم اهمیت فوتبال کمتر از
قبل شد. مردم وقتی برای فکر کردن به فوتبال نداشتند ! در جنگ جهانی
اول(1914-1918) ، فوتبالی در بریتانیا وجود نداشت زیرا دولت آن را متوقف
کرده بود. اما فوتبال در وسط جنگ در روز کریسمس یه راه دوستی را به ارمغان
آورد. آن روز برخی از سربازان انگلیسی و آلمانی اسلحه خود را کنار زمین
گذاشتند و فوتبال بازی کردند ! چه حیف است که آنها نمیتوانستند در همه
روزهای سال دوست باشند.
چند سال پس از جنگ جهانی دوم (1939-1945) ،
برخی از مردم در یک مسابقه فوتبال عجیب و غریب درگذشتند. تیمها مقابل 3000
نفر مردم بازی می کردند ، ناگهان صدای یک طوفان آمد و بعد یک انفجار بلند
رخ داد و شکاف نوری که در آسمان ناپدید شد ، داور و هشت نفر از بازیکنان
داخل زمین بروی زمین افتادند ! و بسیاری از بازیکنان نیز بروی زمین افتادند
و هشت نفر از بازیکنان به بیمارستان منتقل شدند و دو نفر از آنها فوت
شدند. بعدها ، بسیاری از بازیکنان گفتند : " این اتفاق بسیار سنگین تر از
زدن یک ضربه به پشت سر یک نفر بود ، برخی از مردم در بین جمعیت بسیار وحشت
زده بودند.
آنها بعدها گفتند : بسیار وحشتناک بود ،این انفجار بسیار
ناگهانی اتفاق افتاد. اولین بمب کنار داور به زمین خورد و ترکش آن به داور
برخورد کرد و او اولین نفر بود که به زمین افتاد ، داور بسیار خوش شانس بود
زیرا او نمُرد.
آمریکای جنوبی همیشه مکانی بوده که فوتبال در آن
بسیار خطرناک میباشد ، در طول بازی در آوریل 1962 یک هوادار که بسیار
عصبانی بود با داور بسیار پرخاشگرانه رفتار کرد. این طرفدار در بعضی از
اتفاقات بازی با داور موافق نبود و همین باعث شد تا او داور را با چاقو به
قتل برساند ، سپس شخص دیگری در حال تماشای بازی بود که با ضرب یک گلوله ی
یک هوادار دیگر کشته شد. در این زمان جمعیت بسیار وحشت زده بودند. آنها جیغ
و فریاد می زدند و گریه میکردند.در همان زمان در بیرون ورزشگاه یکی از
همین هواداران به زمین افتاد و مردم دست از این کار برنداشتند و همین باعث
مرگ یک هوادار دیگر شد.
در یکی دیگر از بازیهای آمریکای جنوبی ،
داور یک پنالتی به نفع یکی از تیمها اعلام کرد که طرفداران تیم مقابل موافق
این تصمیم نبودند به طوری که به سمت داور سنگ پرتاب کردند و همین باعث مرگ
داور شد.
همانطور که شنیده ایم ، مردم بعضی اوقات کسی رو میبینند
که خیلی قبل از اینکه یه تماشاگر در فوتبال مرده باشد به عنوان یک بازیکن
در زمین فوتبال مرده است ، این اتفاق بیشتر در کشور انگلستان اتفاق می افتد
، مردم می گویند یک هوادار مرده در ورزشگاه اُلدهام وجود دارد. آنها او را
فرِد صدا می زنند ، فرد کسی بود که همیشه در آنجا بود و بازیها را تماشا
میکرد. او در اواسط بازی در دهه 1960 مُرد. در حال حاظر مردم فِرد را فقط
صبح زود یا آخر شب می بینند.
کسانی که در باشگاه کار می کنند او را
چندین بار دیده اند و در آنجا تنها نیستند ، یکی از مردان در اُلدهام می
گوید : فِرد مردمانی که در آنجا هستند را میترساند ، او وسایلی را که برای
تمیز کردن آنجا هست را حرکت میدهد و به نظر میرسد میخواهد چیزی را نشان
دهد. یک بار آیلین یکی از زنان آشپزخانه او را دید ، ترسیده بود اما زمانی
که او نام فِرد را فریاد زد فِرد ناپدید شد.
یه قسمت هایی از این متن تقریبا شبیه همون حادثه غم انگیز ورزشگاه ایلام هست ولی خوب یه تناقضاتی هم وجود داره !
پ.ن : دوستان پیشنهاد میشه حتما تمام متن های این کتاب رو بخونید !
در طی مسابقاتی در
تاریخ آپریل 1996 ، یکی از طرفداران یکی از تیم ها از داوری بسیار شاکی بود
و همین امر باعث شد آن تماشاگر بسیار عصبانی شده و نتواند تعادل خود را
حفظ کند . این طرفدار آنقدر عصبانی بود که هیچ چیز از تصمیمات داور را در
آن لحظات قبول نداشت و نمی توانست منطقی به تصمیمات نگاه کند ، پس چاقویی
که به همراه داشت را به دست گرفت و با دویدن به سمت زمین ، داور آن مسابقه
را با ضربات چاقوی خود به قتل رساند . دیگر تماشاگری که آن بازی و آن صحنه
را دید به ضرب گلوله ، آن هوادار عصبانی را به قتل رسانید .
فوتبال به طور کل ، محبوب ترین ورزش در دنیا به شمار می رود . فوتبال در
بیش از 200 کشور دنیا با حدود 117 میلیون از مردم ، بازی می شود و میلیون
ها نفر بیشتر به تماشای این بازی ها در سراسر دنیا می پردازند . پله ،
بازیکن برزیلی احتمالا بهترین بازیکن تمام دوران در فوتبال است ، همه او را
با فوتبال زیبا می شناسند و صدا می کنند .
اما فوتبال همچنین
بازی دیوانه واری است ، این بازی احساس قوی و محکمی را در بازیکنان فوتبال و
هواداران آن ایجاد می کند . بیل شنکلی (Bill Shankly ) سرمربی باشگاه
معروف و پر آوازه انگلیسی لیورپول در سال 1960 تا 1970 بود . او در مورد
فوتبال گفته بسیار جالبی دارد ، او گفت : " بیشتر مردم فکر می کنند فوتبال
مسئله ای بین زندگی و مرگ است ، اما من معتقدم آنها اشتباه می کنند ،
فوتبال از هر دوی آنها مهم تر است "
شما در این کتاب ، داستان
های واقعی از فوتبال از سرتاسر دنیا را خواهید خواند . شما در این کتاب
خواهید خواند در مورد شاهزاده ای که در مسابقات جام جهانی داوری کرد .
فوتبال در واقع شروعی از یک جنگ واقعی است . بازیکنان و هواداران فوتبال
همه چیز را در پیروزی در آن می بینند . خواهید خواند در مورد باور های درست
و غلط مردم ، دیوانگی ، خطر ، و ... ، اما همه این ها در فوتبال سرگرم
کننده است و زیبایی را به فوتبال می بخشد .
Russ Willials
نویسنده زمانی آن را نوشت که سی و سه ساله بود ، او در این کتاب ، بدی های
فوتبال را بیشتر به نمایش گذاشت اما عاشقانه فوتبال را دوست داشت . تیم
مورد علاقه او در فوتبال ، تاتنهام هاتسپرز در شمال لندن است . او در مورد
فوتبال نوشته های بسیار زیادی در روزنامه ها قرار داده است و در مورد آنها
در تلویزیون صحبت کرده است . او در رادیو لندن هم بارها کار کرده است .
کتاب دوم این نویسنده بعد از Great football stories , کتاب Football
babylon 2 بوده که در سال 1998 منتشر شده است .
________________________________________________________________________________________________________________
فصل اول : برای فوتبال زندگی می کنند و می میرند !
وقتی
می میرم ، من میخواهم که در یک بازی فوتبال بمیرم ! من می خواهم در سر و
صدا بمیرم ! با شنیدن صدای فریاد جمعیت ، بو کردن بوی همبرگر ، بدنم بین
زمین و جمعیت قرار بگیرد ! و من این بازی را بهتر از دوربین های تلویزیونی
خواهم دید ! فقط یک مشکل وجود دارد ، من هیچ وقت بیشتر از این نیمه خوش
شانس نبودم ! من این 5 دقیقه پایانی رو از دست دادم ، من هرگز نخواهم فهمید
که چه کسی پیروز میدان شده است !
بسیاری از مردم هستن که مثل من
نمی توانند بدون فوتبال زندگی کنند و یا حتی بمیرند ، برای مثال یک داستان
واقعی در مورد یک هوادار اسپانیایی وجود دارد ، او یک پیر مرد بود ، و تیم
مورد علاقش بتیس بود ! او همه بازیهای خانگی را از نزدیک تماشا میکرد !
درست قبل از مرگش ، آخرین حرفی که به پسرش گفت این بود : او گفت که میخواست
به بازی ادامه بدهد و بعد بمیرد ! پیر مرد مُرد ! و جسد او را آتش زد و
خاکسترش را نگه داشت ، چند روز بعد فرزند او رفت تا بازی بعدی تیم را ببیند
! او یک بطری شیشه ای همراه خود بُرد ، در بطری تقریبا چیز خاصی وجود
نداشت ، فقط یک چیز خاکستری داخل بطری بود که شبیه نمک کثیف بود ، افرادی
که در کنار پسر بودند از دیدن بطری در دستان پسر شگفت زده شدند ! شاید شما
بخواهید بدانید که چرا پسر ، پدر خود را در یک بطری شیشه ای قرار داده بود ،
شاید او میخواست که با این کارش به پدرش کمک کند تا بازی را ببیند.
از
وقتی که فوتبال بوجود آمده است مردم برای آن زندگی کرده و مرده اند ، اما
هنگامی که فوتبال شروع شد ؟ نزدیک به 2000 سال پیش لی یو نویسنده چینی در
مورد یک بازی که بین دو تیم به همراه یک شی گِرد و دو مربع برگزار شد نوشته
است ، در سال 1180 نویسنده انگلیسی ، ویلیام فیتز همچنین در مورد یک بازی
با توپ نوشته است که بسیاری از مردم انگلستان آن بازی را انجام میدادند ،
او نوشته است که این بازی بسیار خطرناک است ، نه تنها برای کسانی که این
بازی را انجام میدهند بلکه برای تمام افرادی که به تماشای این بازی
مینشستند و این بازی را بسیار کشنده تعریف کرده است. نام آن بازی فوتبال
لقب گرفت ، این بازی که در آن زمان قانون خاصی نداشت تعداد بازیکنان هرچقدر
که بود مشکلی نداشت و حتی زمین بازی نیز میتوانست سه یا چهار کیلومتر
باشد. همیشه در این بازی دعوا وجود داشت و بسیاری از مردم بخاطر این بازی
آسیب می دیدند.
در دهه 1600 بسیاری از مردم انگلستان فوتبال بازی
میکردند ، پادشاه و دولت کشور انگلستان در تلاش بودند تا این بازی را متوقف
کنند ، حتی مردان کلیسا بر ضد فوتبال صحبت میکردند اما مردم عادی این بازی
را دوست می داشتند .
به آرامی ، بعد از 200 سال ، فوتبال تبدیل شد
به یک جنگ و دیگر هیچ شباهاتی به یک بازی نداشت، در پایان دهه 1800 مردم
سراسر دنیا فوتبال بازی می کردند و این بازی قوانین خاص خودش را داشت. تنها
چند قانون در فوتبال آن موقع وجود داشت ، ولی همین باعث بوجود آمدن فوتبال
مدرن بود ، در این موقع مردم کمتری در زمین فوتبال کشته می شدند اما
فوتبال مدرن هنوز هم میتوانست خطرناک باشد.
اکثر حوادث فوتبال
زمانی اتفاق می افتد که 2 بازیکن در تلاش هستند تا توپ را مال خود کنند !
این همان چیزی است که نشان میدهد چگونه یک بازیکن جوان معروف اسکاتلندی ،
جاک تامپسون در سال 1931 درگذشت ! او برای تیم معروف اسکاتلندی سلتیک بازی
میکرد ، او در بازی مقابل یک تیم اسکاتلندی دیگر به نام رنجرز در ترکیب
اصلی قرار داشت ! توپ در نزدیکی دروازه تیم سلتیک قرار داشت ، بازیکن رنجرز
سام انگلیش سعی کرد تا به توپ لگد بزند در عین حال جاک تامپسون در تلاش
بود تا با دستانش توپ را بگیرد ، او خود را پرتاب کرد بر روی زمین و توپ را
قبل از سام گرفت اما کله جاک مورد لگد سام قرار گرفت ، او به بیمارستان
منتقل شد و بعد از 5 ساعت درگذشت !
روز بعد هزاران هوادار سلتیک
مقابل خانه جاک تامپسون در گلاسکو تجمع کردند. به مدت 3 روز هواداران سلتیک
مقابل خانه تامپسون بودند و آنها در زمین های اطراف خانه تامپسون می
خوابیدند ! فوتبال برای بسیاری از مردم اسکاتلند مهم است و حتی امروز هم
بسیاری از طرفداران سلتیک به مقابل خانه تامپسون و محل دفن او می روند.
آیا
باور میکنید که گاهی اوقات مردم می گویند که مرده ها بر میگردند ؟ مردم می
گویند که جاک تامپسون می آید و به زمین سلتیک باز میگردد ، جایی که او
بازی میکرده و درگذشته ! سلتیک در حال حاظر در یک استادیوم جدید بازی
میکند. اما اگر داستان درست باشد ، هنوز هم یک بازیکن به امید بازی هرشنبه
به زمین قدیمی می آید .
در طول جنگ جهانی دوم اهمیت فوتبال کمتر از
قبل شد. مردم وقتی برای فکر کردن به فوتبال نداشتند ! در جنگ جهانی
اول(1914-1918) ، فوتبالی در بریتانیا وجود نداشت زیرا دولت آن را متوقف
کرده بود. اما فوتبال در وسط جنگ در روز کریسمس یه راه دوستی را به ارمغان
آورد. آن روز برخی از سربازان انگلیسی و آلمانی اسلحه خود را کنار زمین
گذاشتند و فوتبال بازی کردند ! چه حیف است که آنها نمیتوانستند در همه
روزهای سال دوست باشند.
چند سال پس از جنگ جهانی دوم (1939-1945) ،
برخی از مردم در یک مسابقه فوتبال عجیب و غریب درگذشتند. تیمها مقابل 3000
نفر مردم بازی می کردند ، ناگهان صدای یک طوفان آمد و بعد یک انفجار بلند
رخ داد و شکاف نوری که در آسمان ناپدید شد ، داور و هشت نفر از بازیکنان
داخل زمین بروی زمین افتادند ! و بسیاری از بازیکنان نیز بروی زمین افتادند
و هشت نفر از بازیکنان به بیمارستان منتقل شدند و دو نفر از آنها فوت
شدند. بعدها ، بسیاری از بازیکنان گفتند : " این اتفاق بسیار سنگین تر از
زدن یک ضربه به پشت سر یک نفر بود ، برخی از مردم در بین جمعیت بسیار وحشت
زده بودند.
آنها بعدها گفتند : بسیار وحشتناک بود ،این انفجار بسیار
ناگهانی اتفاق افتاد. اولین بمب کنار داور به زمین خورد و ترکش آن به داور
برخورد کرد و او اولین نفر بود که به زمین افتاد ، داور بسیار خوش شانس بود
زیرا او نمُرد.
آمریکای جنوبی همیشه مکانی بوده که فوتبال در آن
بسیار خطرناک میباشد ، در طول بازی در آوریل 1962 یک هوادار که بسیار
عصبانی بود با داور بسیار پرخاشگرانه رفتار کرد. این طرفدار در بعضی از
اتفاقات بازی با داور موافق نبود و همین باعث شد تا او داور را با چاقو به
قتل برساند ، سپس شخص دیگری در حال تماشای بازی بود که با ضرب یک گلوله ی
یک هوادار دیگر کشته شد. در این زمان جمعیت بسیار وحشت زده بودند. آنها جیغ
و فریاد می زدند و گریه میکردند.در همان زمان در بیرون ورزشگاه یکی از
همین هواداران به زمین افتاد و مردم دست از این کار برنداشتند و همین باعث
مرگ یک هوادار دیگر شد.
در یکی دیگر از بازیهای آمریکای جنوبی ،
داور یک پنالتی به نفع یکی از تیمها اعلام کرد که طرفداران تیم مقابل موافق
این تصمیم نبودند به طوری که به سمت داور سنگ پرتاب کردند و همین باعث مرگ
داور شد.
همانطور که شنیده ایم ، مردم بعضی اوقات کسی رو میبینند
که خیلی قبل از اینکه یه تماشاگر در فوتبال مرده باشد به عنوان یک بازیکن
در زمین فوتبال مرده است ، این اتفاق بیشتر در کشور انگلستان اتفاق می افتد
، مردم می گویند یک هوادار مرده در ورزشگاه اُلدهام وجود دارد. آنها او را
فرِد صدا می زنند ، فرد کسی بود که همیشه در آنجا بود و بازیها را تماشا
میکرد. او در اواسط بازی در دهه 1960 مُرد. در حال حاظر مردم فِرد را فقط
صبح زود یا آخر شب می بینند.
کسانی که در باشگاه کار می کنند او را
چندین بار دیده اند و در آنجا تنها نیستند ، یکی از مردان در اُلدهام می
گوید : فِرد مردمانی که در آنجا هستند را میترساند ، او وسایلی را که برای
تمیز کردن آنجا هست را حرکت میدهد و به نظر میرسد میخواهد چیزی را نشان
دهد. یک بار آیلین یکی از زنان آشپزخانه او را دید ، ترسیده بود اما زمانی
که او نام فِرد را فریاد زد فِرد ناپدید شد.
یه قسمت هایی از این متن تقریبا شبیه همون حادثه غم انگیز ورزشگاه ایلام هست ولی خوب یه تناقضاتی هم وجود داره !
پ.ن : دوستان پیشنهاد میشه حتما تمام متن های این کتاب رو بخونید !
آخرین اخبار آرسنال
جزئیات بلاگ
محلول آرسنال
فرهادم تا آخر عمر توپچی هستم لیسانسیه شیمی فقط به تیم ایمان داشته باشید رستم دستان نگهدارتون
تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۴/۱۲بازدید پست : ۱,۱۱۴ بار
کل بازدید: ۲۳۵,۴۷۶ بار
بازی بعدی آرسنال
اسپورتینگ لیسبون
VS
آرسنال
۱۴۰۳/۹/۶ ۲۳:۳۰
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
3
-
0
ناتینگهام فارست
۱۴۰۳/۹/۳ ۱۸:۳۰